.:فارسی موبایل | سایت تخصصی موبایل ایران:.

۶ مطلب در اسفند ۱۳۹۲ ثبت شده است

One mini


این گوشی هم مانند S4 mini، خصوصیات اصلی پدرش را که به آن‌ها می‌نازید حفظ نموده است. بدنه آلومینیومی، دوربین عجیب 4 آلتراپیکسلی و البته بلندگو های Boom Sound، همه و همه در این گوشی نیز به کار گرفته شده‌اند. اما HTC موارد دیگری را در این گوشی تضعیف نموده که در ادامه به آن‌ها یکی یکی اشاره خواهیم نمود.

در نگاه اول، کاملا به ضرب‌المثل " پسر کو ندارد نشان از پدر " خواهید رسید. ظاهر این گوشی همان ظاهر زیبای HTC One است که البته با کوچک‌تر شدن صفحه نمایش، مقداری باریک و کشیده تر به نظر می‌آید. تفاوت اصلی، در وجود یک قاب پلاستیکی دور تا دور صفحه نمایش است که مقداری این گوشی را از HTC One متمایز ساخته. کماکان شاسی اصلی گوشی فلزیست و می‌توان از وجود آلومینیوم در اطراف صفحه نمایش و بر روی قاب پشتی لذت برد. در واقع، One mini جزء معدود گوشی‌های سطح متوسط بازار است که در بدنه آن، از مواد اولیه بسیار خوبی استفاده شده است. البته نمی‌توان Ascend P6 کمپانی هواوی را نیز نادیده گرفت.

اما تا به اینجا به زیبایی‌های بصری گوشی پرداختیم که واقعا ما را عاشق خود نمود، اما با اینکه عشق آسان نمود اول، ولی پس از آن بود که افتاد مشکل‌ها ! وقتی گوشی را در دست می‌گیرید، اولین نکته ای که به نظرتان خواهد آمد، لیز بودن گوشی در دست است. با وجود سطح آلومینیومی پشت گوشی که کاملا صیقلیست و البته طراحی غیر مسطح آن، احساس امنیت خوبی را به کاربر نخواهد داد و همیشه ترس از لیز خوردن گوشی از دست وجود خواهد داشت. وجود بلندگو های Boom Sound در بالا و پایین صفحه نمایش هم، باعث گردیده طول گوشی به نسبت صفحه نمایش 4.3 اینچی‌اش، مقداری زیاد باشد. برای مثال، با همتای سامسونگی این گوشی یعنی S4 mini به راحتی کار با یک دست امکان پذیر است، اما به دلیل طول نسبتا زیاد گوشی، مقداری برای یک دستی کار کردن با آن، به مشکل خواهید خورد. ابعاد One mini معادل 63.2×132 و قطر آن نیز در بیشترین حالت حدود 9.3 میلی متر است. وزن گوشی هم 122 گرم است که این گوشی را به یک گوشی سبک تبدیل می‌نماید.

دور تا دور گوشی را که نگاه کنید، در هر چهار سمت شکاف یا کلیدی وجود دارد. لبه بالایی، محل قرار گیری جک 3.5 میلی متری هدفون و کلید پاور است،لبه سمت راست هم کلید های کنترل صدا را در خود جای داده، بر روی لبه پایینی درگاه microUSB و میکروفون وجود دارند و شکاف قرار گیری سیم کارت هم بر روی لبه سمت چپ گوشی تعبیه شده. اما قرار گرفتن کلید پاور بر روی گوشه چپ لبه بالایی، دسترسی به آن‌را با یک دست بسیار سخت نموده، طوری که واقعا ترجیح می‌دادیم این کلید در کنار کلید های کنترلی صدا و در سمت راست گوشی تعبیه می‌شد.

قاب پشتی گوشی شباهت زیادی به قاب پشتی چند تکه HTC One Dual دارد و همانند HTC One، یکپارچه نیست. این قاب، در بر گیرنده دوربین، فلاش LED، میکروفون دوم و یک لوگوی HTC است که بر زیبایی دستگاه، افزوده. در داخل بلندگوی جلویی گوشی هم، یک LED هشدار تعبیه شده که در مواقع لازم مانند تماس از دست رفته، پیامک و یا کمبود باتری، به کاربر هشدار خواهد داد.

در کل، همانند برتری پدر این گوشی بر رقیب سامسونگی‌اش، می‌توان این گوشی را نیز در قسمت طراحی و کیفیت ساخت، برتر از رقیب مستقیمش Galaxy S4 mini و یا حتی برتر از اکثر گوشی‌های هوشمند در سطح قیمتی مشابه دانست که کاملا رضایت بخش است.



خوب، یکی از مواردی که در One mini نسبت به One مقداری تضعیف شده بود، کیفیت ساخت آن بود که البته هنوز هم One mini را بین خوش ساخت ترین گوشی‌ها قرار می‌دهد. اما قدرت پردازشی این گوشی چگونه است؟ HTC در این گوشی از چیپ و پردازنده یک نسل قدیمی‌تر نسبت به One استفاده نموده. چیپ One mini یک چیپ ساخت کمپانی Qualcomm با نام Snapdragon 400 است که پردازنده دو هسته ای از نوع Krait 200 با فرکانس 1.4 گیگاهرتز و پردازشگر گرافیکی Adreno 305 را شامل می‌شود. همچنین، 1 گیگابایت حافظه رم به عملکرد بهتر دستگاه کمک خواهد نمود. خوب مسلما با معرفی سخت افزار گوشی به تنهای، نمی‌توان به نحوه عملکرد آن پی برد. ولی نتایج بنچمارک ها، می‌تواند تا حدود زیادی ما را با قدرت گوشی آشنا نماید. در بنچمارک معتبر Pi، عملکرد این گوشی برتر از Note II و نزدیک به Optimus G بود. همچنین در تست Linpack نیز این گوشی دقیقا بالاتر از Note II و پایین‌تر از رقیب خود S4 mini قرار گرفت. نتایج بنچمارک های AnTuTu، Quadrant، Vellamo و Epic Citadel هم همگی حکایت از قدرت پردازشی مناسب گوشی در حد گوشی‌های قدرتمند موجود در بازار داشتند. اما جالب بود که تقریبا در همه تست‌ها به جز تست مهم Epic Citadel که مربوط به قدرت گرافیکی دستگاه است، این گوشی عملکردی ضعیف‌تر از S4 mini داشت تا بتوان گفت در این زمینه سامسونگ موفق‌تر عمل نموده است.

One mini فقط با 16 گیگابایت حافظه داخلی تولید شده و همانند One، از کارت حافظه جانبی پشتیبانی نمی‌کند که با وجود 16 گیگابایت حافظه که البته همه آن هم در دسترس کاربر نیست، ترجیح می‌دادیم HTC بر روی این گوشی حافظه بیشتری را قرار می‌داد. از دیگر مواردی که در این گوشی نسبت به One حذف گردیده، می‌توان به NFC و سنسور مادون قرمز اشاره کرد، اما خوشبختانه GPS در One mini هم موجود است.



خوب، در مورد کیفیت ساخت و سخت افزار گوشی گفتیم، حال برسیم به یکی از جذاب‌ترین قسمت‌های هر گوشی هوشمند، یعنی صفحه نمایش، که به واقع در این گوشی نیز جذاب‌ترین قسمت آن است. صفحه نمایش One mini یک صفحه نمایش 4.3 اینچی از نوع SuperLCD2 است که رزولوشن 1280×720 را ارائه می‌نماید. خوب تا به همین جای مشخصات صفحه، 3 مورد که باعث ارزان‌تر شدن این گوشی نسبت به One شده را گفتیم، سایز صفحه نمایش که کوچک‌تر شده، پنل آن و رزولوشن صفحه نمایش. البته پنل SuperLCD همان پنلیست که HTC بر روی گوشی‌هایی مانند One X Plus هم استفاده نموده بود که عملکرد فوق‌العاده ای دارد. رنگ‌ها در این صفحه نمایش بسیار طبیعی و جذاب تولید می‌گردند و به واقع، کیفیت صفحه نمایش چشم نواز است. در زوایای مختلف هم که به آن نگاه می‌کنید، کاهش محسوسی را در عملکرد صفحه نمایش مشاهده نخواهید کرد و کاملا رضایت بخش است. اما به دلیل نور متوسط صفحه نمایش، در شرایط نوری قوی و در زیر تابش مستقیم آفتاب، انعکاس نور تا حدودی مانع کار کردن راحت با گوشی خواهد شد که شاید با وجود یک محافظ صفحه نمایش مات، بتوان این مشکل را تا حد زیادی مرتفع نمود. راستی، این صفحه نمایش توسط محافظ Corning Gorilla Glass 3 محافظت می‌گردد که مقاومت آن‌را به طرز چشم گیری بیشتر خواهد نمود.

با وجود ابعاد و رزولوشن صفحه نمایش، تراکم پیکسلی 342ppi به دست می‌آید که با اینکه در مقابل HTC One مقدار بسیار کمتریست، اما کاملا یک تراکم پیکسلی مناسب و کافیست، طوری که می‌توان گفت تراکم پیکسلی HTC One بی دلیل زیاد است و همین مقدار برای گوشی‌های هوشمند، کافیست.

در مجموع، هر چقدر به صفحه نمایش این گوشی نگاه کنید، بیشتر از عملکرد آن لذت خواهید برد. واکنش آن به لمس‌ها هم بسیار سریع و عالیست. می‌توان یکی از اصلی‌ترین مزایای این گوشی را صفحه نمایش بسیار با کیفیتش دانست.



با وجود چنین صفحه نمایش و سخت افزاری، برای استفاده از همه قابلیت‌های گوشی، احتیاج به یک باتری قدرتمند بسیار احساس میشود. HTC هم بر روی این گوشی از یک باتری لیتیوم پلیمری 1800 میلی آمپر ساعتی استفاده نموده که به تناسب با بقیه موارد، نسبت به One تضعیف شده. یعنی عملکرد آن بر روی این گوشی، همانند باتری 2300 میلی آمپر ساعتی موجود بر روی HTC One است. با هر مرتبه شارژ کامل گوشی، می‌توان انتظار داشت که تا حدود 20 ساعت مکالمه ممتد و یا حدود 1.5 روز کاربری‌های متفاوت را پشتیبانی نماید. در حالت آماده به کار نیز، این گوشی بیش از 15 روز روشن خواهد ماند.



یکی دیگر از مواردی که HTC در زمان معرفی One خیلی بر روی آن مانور تبلیغاتی داده بود، دوربین 4 آلترا پیکسلی آن بود. خوشبختانه، در این مدل، HTC دوربین را از مدل قبلی ضعیف‌تر ننموده و همان دوربین را بر روی این گوشی قرار داده است. در نقد و بررسی HTC One به صورت مفصل در مورد دوربین این گوشی‌ها صحبت نمودیم، در نتیجه صحبت را طولانی نمی‌کنیم و از تکرار همان موارد خود داری می‌نماییم. اما به اختصار، دوربین این گوشی هم کیفیتی مشابه HTC One دارد که برای گوشی‌ای در این سطح، بسیار عالیست. فراخی دیافراگم f2/0 لنز این دوربین هم به ثبت عکس‌های بهتر در شرایط نوری ضعیف کمک می‌نماید. در ضمن، برنامه HTC Zoe که گالری اختصاصی HTC برای پرچم‌دار سال 2013 خود بود، بر روی این گوشی وجود دارد که امکانات فوق‌العاده ای را به کاربر ارائه خواهد نمود. کیفیت فیلم برداری دوربین اصلی گوشی Full HD با سرعت 30 فریم بر ثانیه می‌باشد و فیلم‌های گرفته شده توسط دوربین، کیفیت مناسبی دارند. در ضمن، یک دوربین 1.6 مگاپیکسلی جهت انجام مکالمات تصویری هم در جلوی گوشی تعبیه شده که قادر است با کیفیت HD فیلم برداری نماید. بنابراین، از نظر کیفیت دوربین، این گوشی یک یار خوب برای مصرف کنندگان محسوب می‌گردد که در هر زمان قادر است عکس‌های رضایت بخشی را ثبت نماید.



تا به اینجا به غیر از دوربین، در هر موردی که اشاره کردیم، One mini نسبت به One تضعیف شده بود. اما به تنها برتری این گوشی نسبت به پدرش می‌رسیم. HTC بر روی One mini از ابتدا نسخه 4.2.2 از سیستم عامل اندروید را قرار داده، در حالی که HTC One از ابتدا میزبان نسخه 4.1 بود. به روز بودن سیستم عامل این گوشی، یک خبر خوب برای طرفداران اندروید محسوب می‌گردد. همچنین، صفحه Blinkfeen هم که با HTC One معرفی شده بود، در این گوشی وجود دارد و کاشی‌های زیبای HTC، اینجا هم دیده می‌شوند. قبل‌تر هم گفته بودیم که می‌توان Sense 5 را رابط کاربری شیک و زیبایی دانست، اما از نظر راحتی کار باید اذعان داشت که TouchWiz سامسونگ عملکرد بهتری دارد. همه چیز در سامسونگ دم دست است و راحتی فدای زیبایی نشده است. اما وارد منوی برنامه‌ها که می‌شوید، با یک صفحه ساده و برنامه های چیده شده روبرو می‌شوید که مقداری کسل کننده است. امیدوار بودیم که HTC این قسمت را بهبود بخشد که با دیدن گوشی‌های جدید این کمپانی، امیدمان به یاس تبدیل شد. اما سرعت سیستم عامل بسیار عالیست. حالت Car Mode نیز در این گوشی وجود دارد که با انتخاب آن، همه امکانات به شکل کاشی‌هایی شبیه به ویندوز فون تبدیل خواهند شد و کار با گوشی را در حین رانندگی راحت‌تر می‌نماید، هرچند که استفاده از تلفن همراه را در حین رانندگی به هیچ عنوان توصیه نمیکنیم. با وجود یک صفحه نمایش 4.3 اینچی با رزولوشن HD، سخت افزار بسیار قدرتمند، راه های مختلف ارتباطی مانند 3G ، Wi-Fi، GPRS و Edge ( و البته وجود شبکه پر سرعت 4G LTE بر روی برخی نسخه های One mini ) و سیستم عامل اندروید، مرورگری اینترنت در این گوشی بسیار لذت بخش است. همچنین، اسپیکر های بسیار قدرتمند و با کیفیت BoomSound که قبل‌تر هم در One آن‌ها را دیده بودیم، به همراه تقویت کننده صوتی BeatsAudio، این گوشی را تبدیل به یک مدیاپلیر حرفه ای خواهد نمود. البته عدم وجود یک هدفون Beats در جعبه این گوشی برای ما جای سوال داشت، چرا که هدفون موجود به همراه HTC One یک هدفون معمولیست.

از دیگر راه های ارتباطی گوشی می‌توان به درگاه microUSB و فناوری بلوتوث نسخه 4 اشاره نمود، ضمن اینکه با داشتن One mini، یک دستگاه GPS همراه دارید که از A-GPS و Glonass نیز پشتیبانی می‌نماید.



نهایتا، می‌توانیم این گوشی را ولیعهد و جانشین شایسته HTC One بدانیم که همان اندازه، دوست داشتنی و قدرتمند است. همان طور که گفتیم، کمپانی تایوانی سعی نموده خصوصیات خوب مدل پیشین را حفظ نماید و با تضعیف تعدادی از مشخصات، نسخه ارزان‌تر پرچم‌دار خود را در اختیار مصرف کنندگان قرار دهد. به هر حال، اختلاف قیمت موجود بین این گوشی و One، می‌تواند بسیاری را ترغیب به خرید One mini نماید، که هر کس در نهایت به خرید این گوشی اقدام کند، بسیاری از خوبی‌های One را تجربه نموده و صاحب یک گوشی اندرویدی قدرتمند شده است. وجود یک صفحه نمایش 4.3 اینچی بسیار با کیفیت، سخت افزار قدرتمند، نسخه 4.2 سیستم عامل اندروید، دوربین عجیب و غریب ولی با کیفیت، بلندگو های Boom Sound، رابط کاربری HTC Sense به همراه امکانات جدید آن و البته، کیفیت ساخت بسیار خوب گوشی، دلایل صحبت ما برای با ارزش دانستن این گوشی می‌باشد. پس اگر به دنبال داشتن یک گوشی هوشمند همه کاره با قیمتی مناسب هستید، این گوشی را نیز بررسی نمایید.

 

 

ویدئوی نقد و بررسی One mini

 

 

 

برای مشاهده نقد و بررسی ویدیویی گوشی HTC One mini، میتوانید به این صفحه مراجعه و یا بر روی عکس بالا کلیک نمایید.


 

مزایا:
صفحه نمایش 4.3 اینچی با رزولوشن HD
مجهز به فناوری BeatsAudio
دوربین 4 مگاپیکسلی بسیار با کیفیت با سنسور منحصر به فرد
سیستم عامل اندروید 4.2.2
رابط کاربری HTC Sense به همراه امکاناتی همچون Blinkfeed و Zoe
کیفیت ساخت بسیار خوب
معایب:
عدم پشتیبانی گوشی از کارت حافظه جانبی
 
۲۷ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آرمین رضوی

Ascend Mate

طراحی و ساخت
در نگاه اول به گوشی، این دستگاه بیشتر به یک تبلت کوچک شبیه است تا یک گوشی بزرگ. ابعاد بزرگ این گوشی، کاملا توجه همه را به خود جلب می‌نماید. اما به لطف قرار دادن کلید های کنترلی اندروید در داخل صفحه که اولین بار توسط گوشی گوگل نکسوس استفاده شد، ابعاد این گوشی از همنوعان خود یعنی Galaxy Mega 6.3 و Xperia Z Ultra کوچک‌تر است.
Ascend Mate دارای طول 163.5 و عرض 85.7 میلی متری می‌باشد که قطر آن هم در بیشترین حد، به حدود 1 سانتی متر می‌رسد. همچنین، با یک گوشی 198 گرمی طرف هستیم که جزء سنگین وزن‌ها قرار می‌گیرد. از کیفیت ساخت دستگاه نیز، بسیار راضی بودیم. با اینکه در ساخت بدنه این گوشی از پلاستیک هم استفاده شده ، اما کیفیت پلاستیک استفاده شده در دستگاه کاملا مناسب و رضایت بخش است. از خوبی‌های بدنه گوشی می‌توان به مقاومت آن در برابر اثر انگشت اشاره نمود. در ضمن، قاب پشتی گوشی به گونه ایست که دستگاه از دست لیز نخورد و کاملا احساس امنیت را به کاربر منتقل ‌نماید.
دور تا دور گوشی را یک قاب در بر گرفته که محل قرار گیری شکاف‌ها و درگاه های گوشیست. بر روی لبه سمت راست گوشی کلید های کنترل صدا و پاور قرار گرفته‌اند. لبه سمت چپ هم محل قرار گیری شکاف کارت حافظه است که توسط درپوشی پوشانده شده. بر روی لبه بالایی، جک 3.5 میلی متری، شکاف سیم کارت که توسط درپوش محافظت شده و میکروفون دوم تعبیه شده‌اند و لبه پایینی هم، میزبان درگاه microUSB و میکروفون اصلی است. نهایتا، بر روی قاب مات پشتی گوشی، دوربین به همراه فلاش و بلندگو به چشم می‌خورند. در کل، کیفیت ساخت Ascend Mate کاملا ما را خشنود نمود و با وجود بزرگ بودن آن، احساس یک گوشی بزرگ بد دست را به ما منتقل ننمود.

صفحه نمایش
صفحه نمایش اسند میت یک صفحه نمایش 6.1 اینچی با پنل IPS+ LCD می‌باشد که رزولوشن HD یعنی 1280×720 پیکسلی را ارائه می‌نماید. با وجود ابعاد و رزولوشن این صفحه نمایش، تراکم پیکسلی 241ppi به دست می‌آید که عدد مناسبیست. البته شدیدا ترجیح می‌دادیم که همانند Z Ultra، این گوشی هم رزولوشن Full HD را دارا بود، ولی فراموش نکنیم که این گوشی در محدوده قیمتی بسیار پایین‌تری نسبت به پرچم‌داران قرار دارد و می‌توان وجود صفحه نمایشی با رزولوشن HD را بر روی آن، نکته مثبتی دانست. در ضمن، هواوی برای صفحه نمایش این گوشی، از محافظ صفحه نمایشGorilla Glass نیز استفاده نموده است.
اما در مورد عملکرد، این صفحه نمایش عالیست. در ضمن، قابلیت کار با دستکش هم در این صفحه وجود دارد که می‌توان آن‌را خاموش یا روشن نمود.
رنگ‌ها نیز به خوبی تولید و نمایش داده می‌شوند که در منوی تنظیمات، می‌توان نحوه نمایش رنگ‌ها را تغییر داده شخصی سازی نمود. به لطف پنل IPS صفحه نمایش، عملکرد آن در زوایای مختلف هم هیچ کاهشی نخواهد داشت و انتظارات کاربر را کاملا فراهم می‌سازد. روشنایی صفحه نمایش از منوی Notification قابل تغییر است و می‌توان آن‌را در حالت اتوماتیک و یا در سه حالت 0 درصد، 50 درصد و یا 100 درصد تنظیم نمود. در کل، صفحه نمایش Ascend Mate را یکی از مزایای آن به شمار می‌آوریم که همانند صفحه نمایش رقیب سامسونگی‌اش یعنی Galaxy Mega 6.3، عملکردی بسیار خوب را ارائه می‌نماید.

سخت افزار
سخت افزار این گوشی از یک چیپ K3V2 ساخت هواوی که شامل پردازنده چهار هسته ای از نوع Cortex-A9 با فرکانس 1.5 گیگاهرتز است که پردازشگر گرافیکی 16 هسته ای و 2 گیگابایت حافظه رم به عملکرد بهتر آن کمک می‌نمایند.
اگر بخواهیم از تجربه شخصی خود در مورد کار با این گوشی بگوییم، باید گفت سرعت و واکنش آن به دستورات قابل قبول و رضایت بخش است، البته نمی‌گوییم که هیچ مکثی در آن مشاهده ننمودیم، بلکه هر از گاهی می‌توان ضعف گوشی را در برخی اعمال احساس نمود. اما در تست‌ها و بنچ مارک‌هایی که گرفته شد، عملکرد گوشی تقریبا همانند پرچم‌دار سال 2012 سامسونگ یعنی Galaxy SIII بود. در تست‌های AnTuTu، Quadrant، Pi، Linpack و Geekbench، عملکرد این گوشی دقیقا مشابه SIII بود و حتی در تست مهم Epic Citadel، مقداری از SIII هم ضعیف‌تر عمل نمود تا عملا مشخص گردد برای رقابت با مشابه سامسونگی‌اش Galaxy Mega 6.3، کمبود های زیادی دارد. تقریبا در اکثر این تست‌ها، Mega 6.3 عملکردی به مراتب بهتر از Mate را از خود به نمایش گذارد که شاید بتوان علت آن‌را در تفاوت چیپ های ساخت دو کمپانی دانست که چنین تفاوتی را ایجاد نموده‌اند.
هواوی به صورت پیش فرض بر روی این گوشی 8 گیگابایت حافظه داخلی قرار داده که با وجود پشتیبانی گوشی از کارت حافظه جانبی، می‌توان تا 32 گیگابایت دیگر به آن افزود. بنابراین، در این گوشی چندان با مشکل حافظه داخلی مواجه نخواهید بود.
در کل، با اینکه گفتیم عملکرد سخت افزاری گوشی بی نقص نیست، اما برای یک گوشی با این قیمت عملکرد خوبی به شمار می‌رود و از پس اکثر دستورات کاربر خود به خوبی بر خواهد آمد.

نرم افزار
سیستم عامل موجود بر روی این گوشی، نسخه 4.1.2 از سیستم عامل محبوب اندروید است که به رابط کاربری اختصاصی هواوی یعنی Emotion مزین گردیده. نتیجه یک سیستم عامل بسیار ساده، یک دست، قابل فهم و سبک است که عملکرد خوبی دارد. همان طور که در محصولات دیگر هواوی دیده بودیم، این کمپانی در رابط کاربری خود، میانبر لیست برنامه‌ها را حذف نموده و مانند سیستم عامل اپل، همه برنامه‌ها را بر روی صفحه اصلی و در فولدر های مختلف قرار داده است.
با وجود Theme های گوناگون و البته قابلیت دانلود تم های بیشتر، می‌توان با انتخاب آن ها از تنوعشان لذت برد. چرا که با تغییر تم‌ها، علاوه بر صفحات داخلی گوشی، نحوه باز کردن قفل گوشی نیز تغییر می‌کند و برای کاربر جذابیت‌های زیادی را به همراه دارد. ویجت های مختلفی هم برای استفاده وجود دارند که فقط کافیست آن‌ها را انتخاب و بر روی صفحه اصلی قرار دهید. با نگاه داشتن انگشت بر روی صفحه اصلی، امکان تغییر عکس پس زمینه، انتخاب ویجت، انتخاب افکت تغییر منوها و مدیریت صفحات اصلی را خواهید داشت. در ضمن، امکان جالب دیگری که هواوی بر روی رابط کاربری خود قرار داده، امکان تغییر عکس پس زمینه در زمان‌های معین مانند هر 5 دقیقه یا هر روز و یا امکان تغییر عکس با تکان دادن گوشی است که قابلیتی ساده اما دوست داشتنی است.
صفحه کلید مجازی گوشی، بزرگ و خوش دست طراحی گردیده که تایپ با آن، کاری ساده خواهد بود. فقط، لرزشی که در هنگام تایپ هر حرف ایجاد می‌شود مقداری زیاد است که در هنگام تایپ سریع، مقداری صدا نیز تولید می‌نماید که می‌توان این قابلیت را از منوی مخصوص ان غیر فعال نمود.
با وجود یک مدیا پلیر بر روی این گوشی ، از وجود یک MP3 یا MP4 پلیر جداگانه بی نیاز خواهید شد. بلندگوی گوشی با اینکه صدای خیلی بلندی ندارد، اما از وضوح خیلی خوبی برخوردار است، البته برای گوش دادن به موسیقی، استفاده از هندزفری را پیشنهاد می‌کنیم که کیفیت بسیار بهتری را به کاربر ارائه می‌نماید.
در نوار هشدار گوشی، تا 9 میانبر را می‌توان قرار داد که البته توسط کاربر، قابل تعویض با میانبر های دیگری نیز هستند. همچنین، تعدادی پروفایل هم به صورت پیش فرض بر روی گوشی قرار داده شده که با تغییر هر کدام از آن‌ها، می‌توانید تنظیمات گروهی متفاوتی را بر روی گوشی اعمال نمایید که یک قابلیت بسیار کاربردیست، ضمن اینکه این کار در گوشی با یک منوی بسیار زیبا که منوی پروفایل‌هاست، صورت می‌پذیرد.
با وجود یک صفحه نمایش بزرگ و بسیار با کیفیت و البته پشتیبانی گوشی از راه های مختلف ارتباط با دنیای اینترنت مانند 3G، Wi-Fi، GPRS و Edge، مرور صفحات وب در Ascend Mate به یک کار لذت بخش تبدیل خواهد شد. همچنین، قابلیت DLNA و فناوری بلوتوث هم به ارتباط این گوشی با دستگاه های دیگر کمک خواهند نمود که البته از وجود درگاه microUSB نیز نباید غافل شد. وجود گیرنده رادیو FM بر روی این گوشی، مورد دیگریست که لازم به ذکر بود، که البته برای استفاده از آن، احتیاج است که هندزفری به گوشی متصل باشد تا نقش آنتن را بازی نماید.
یک چراغ هم داخل بلندگو تعبیه شده که در مواقع مختلف لزوم به هشدار مانند تماس بی پاسخ، پیامک و کمبود شارژ، به کاربر هشدار خواهد داد.

دوربین
دوربین قرار گرفته بر روی این گوشی یک دوربین 8 مگاپیکسلی می‌باشد. با وجود فلاش LED، عکس‌های ثبت شده با این دوربین نیز کیفیت خوب و قابل قبولی را ارائه می‌کنند، هر چند که شگفت انگیز نیستند.
رابط کاربری دوربین، همان رابط کاربری آشنای اندروید که در اکثر گوشی‌ها می‌بینیم است و تغییر زیادی در آن داده نشده. قابلیت‌هایی مانند عکاسی HDR، پانوراما، عکاسی پیاپی و تشخیص لبخند به همراه تعدادی مود مختلف عکاسی هم برای استفاده بر روی این دوربین قرار داده شده است. با انتخاب حالت عکاسی پیاپی، در 1 ثانیه 10 عکس ثبت خواهد شد که قابلیت بسیار خوبی به شمار می‌رود. از دیگر امکانات این دوربین می‌توان به فوکوس لمسی، تشخیص چهره و همچنین ثبت موقعیت مکانی و زمانی اشاره نمود. البته، با وجود همه این مشخصات، کیفیت عکس‌های ثبت شده با دوربین این گوشی، در حد برترین دوربین‌های 8 مگاپیکسلی موجود بر روی گوشی‌هایی مانند iPhone 5 یا Galaxy Note II نیست و عکس‌ها، در مقایسه با رقبا، بسیار معمولی هستند.
کیفیت 1080P فیلم‌های گرفته شده توسط این دوربین رضایت بخش و با وضوح بالا می‌باشند. همچنین وجود یک دوربین 1 مگاپیکسلی در قسمت جلویی گوشی، به شما جهت انجام مکالمات تصویری با کیفیت بالا کمک شایانی خواهد نمود.

باتری
باتری موجود بر روی Ascend Mate، یک باتری 4050 میلی آمپر ساعتی از نوع لیتیوم یونیست که برای یک گوشی با این ابعاد، مناسب به نظر می‌رسد. در مدت زمانی که این گوشی برای تست در اختیار ما بود، بیش از 48 ساعت انواع کاربری بر روی آن صورت پذیرفت، چه مرور صفحات اینترنت و چه انجام بازی و یا پخش موسیقی و ویدئو که البته به صورت متوالی نبود. با وجود همه این اعمال باتری این گوشی احتیاجی به شارژ مجدد پیدا ننمود که برای ما نشانه مثبت و خوبی از شارژ دهی مناسب باتری به همراه داشت.

جمع بندی
در انتها، باید بگوییم Ascend Mate توانست ما را مجاب نماید تا آن‌را یک گوشی ارزشمند و دوست داشتنی بنامیم. با وجود یک صفحه نمایش 6.1 اینچی که البته فقط طرفداران خاص خود را دارد، و البته امکانات مناسب دیگری که هواوی بر روی این گوشی قرار داده، قیمت Ascend Mate بسیار مناسب است و می‌توان آن‌را ارزان‌ترین گوشی بزرگ‌تر از 6 اینچ موجود در بازار از کمپانی‌های معتبر تا به این تاریخ ( اواخر تابستان 2013 ) دانست که برای علاقه‌مندان به گوشی‌های بزرگ، یک رویای به واقعیت پیوسته محسوب می‌گردد. کیفیت ساخت، عملکرد سخت افزاری و نرم افزاری، صفحه نمایش با پنل IPS و شارژ دهی خوب باتری، همه و همه از این گوشی، یک گوشی مقرون به صرفه ساخته که به طرفداران گوشی‌های بزرگ و یا بهتر بگوییم، فبلت ها، پیشنهاد می‌گردد.

 

 

ویدئوی نقد و بررسی Ascend Mate

 

 

 

برای مشاهده نقد و بررسی ویدیویی گوشی Huawei Ascend Mate، میتوانید به این صفحه مراجعه و یا بر روی عکس بالا کلیک نمایید.



 

مزایا:
صفحه نمایش 6.1 اینچی با پنل IPS
سیستم عامل اندروید نسخه 4.1
عملکرد مناسب سخت افزاری
دوربین 8 مگاپیکسلی به همراه دوربین دوم 1 مگاپیکسلی
قابلیت پشتیبانی از کارت حافظه جانبی
شارژ دهی خوب باتری
رابط کاربری ساده و سبک Emotion
قیمت مناسب به نسبت امکانات
کیفیت ساخت قابل قبول
کیفیت مکالمه بسیار خوب
پشتیبانی صفحه نمایش از لمس با دستکش

 

معایب:
عملکرد متوسط چیپ ست ساخت هواوی
 
۲۷ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آرمین رضوی

Sony Xperia Z1 Compact

 

Sony Xperia Z1 Compact

خانواده Z1 گوشی‌های کمپانی سونی، در آغاز سال 2014 صاحب یک عضو جدید با نام Z1 Compact گردید. حدود نه ماه پس از معرفی پرچمدار سال 2013 سونی، یعنی Xperia Z1، این کمپانی هم به رسم کمپانی‌های دیگر مانند سامسونگ و HTC که نمونه کوچک‌تر پرچمدار خود را با نام مینی تولید نموده بودند، نمونه کوچک‌تر Xperia Z1 را با نام Xperia Z1 Compact معرفی و به بازار عرضه نمود. در مدل‌های مینی دیگر کمپانی‌ها، گوشی از نظر سخت افزاری هم مقداری تضعیف شده بود، اما سونی در این گوشی دقیقا از همان سخت افزار و حتی طراحی مدل بزرگ‌تر استفاده نمود که شاید دلیل عدم استفاده سونی از نام mini و جایگزینی آن با واژه کامپکت را بتوان به همین مورد مرتبط دانست. در هر صورت، Xperia Z1 Compact هم به بازار وارد شد و همینک در دیجی کالا میزبان این گوشی قدرتمند هستیم. پس با ما در نقد و بررسی این گوشی همراه شوید تا به مشخصات آن و تفاوت‌هایش با مدل بزرگ‌تر پی ببرید.


 

 
در طراحی و نوع ساخت این گوشی، سونی هیچ تغییری نسبت به Z1 ایجاد ننموده. کاملا با همان استاندارد و همان کیفیت که البته توانسته بود عنوان برترین کیفیت ساخت در سال 2013 را هم از ما در ویدئوی برترین گوشی‌های هوشمند دریافت نماید. با وجود یک قاب فلزی در دور تا دور گوشی، حس یک گوشی سطح بالا و بسیار با کیفیت به کاربر منتقل می‌شود، که البته از وزن نسبتا زیاد دستگاه هم نمی‌توان چشم پوشی نمود. سطح کاملا مسطح گوشی ، باعث می‌گردد که برداشتن آن از روی سطوح صاف مانند میز کمی مشکل باشد.
 
همان طور که میدانید، سونی تقریبا تنها کمپانی ایست که مشغول ساخت گوشی‌های سطح بالا با توانایی مقاومت در برابر نفوذ آب است و این کار را از سال گذشته آغاز نموده. با تجربه ای که سونی در این زمینه کسب کرده، خوشبختانه هر روز از روز قبل حرفه ای تر شده و بهبودهایی را در طراحی گوشی اعمال می‌کند.
یکی از این بهبودها، عدم وجود درپوش برای جک 3.5 میلی متری صدا در این گوشیست که ما را بسیار خوشحال نمود. اما دیگر درگاه‌ها و شکاف‌ها همه توسط درپوشی محافظت می‌شوند، که می‌توان امیدوار بود سونی کم کم همه درپوش‌ها را حذف کند.

اما بر روی لبه های گوشی چه خبر است؟ ترتیب و چیدمان کلیدها بر روی این گوشی مقداری تغییر کرده.
 
لبه سمت راست گوشی، تقریبا توسط کلیدها و شکاف‌های مختلف پر شده، به ترتیب از بالا به پایین شاهد کلید پاور با همان طراحی Xperia Z، کلید کنترل صدا، کلید شاتر دوربین و نهایتا شکاف اتصال بند به گوشی هستیم.
 
بر روی لبه روبرویی یعنی سمت چپ، می‌توان درگاه microUSB و شکاف microSD، محل اتصال گوشی به داک و نهایتا شکاف سیم کارت را مشاهده نمود.
 
لبه بالایی میزبان جک 3.5 میلی متری صداست
 
و بر روی لبه پایینی هم، فقط یک بلندگوی بزرگ با ساخت بسیار عالی دیده می‌شود.
 
همان طور که گفتیم به غیر از جک 3.5 میلی متری هدفون، همه شکاف‌های دیگر گوشی توسط درپوش، پوشانده شده‌اند.
 
قاب پشتی بسیار صیقلی Xperia Z1 هم که از جنس پلاستیک است، پذیرای دوربین به همراه فلاش و یک لوگوی سونی است که نمای پشتی گوشی را کاملا زیبا ساخته. جالب اینکه کاملا مشابه قاب شیشه ای برادر بزرگ ترش یعنی Z1 به نظر میرسد.
 

اما ابعاد این گوشی 127×65 و قطر آن هم 9.5 میلی متر است که حدود 137 گرم نیز وزن دارد. با وجود این ابعاد، می‌توان این گوشی را رقیب مستقیم آیفون 5s دانست. جالب اینکه با وجود یک صفحه نمایش 4.3 اینچی، تقریبا این گوشی ابعادی مشابه iPhone 5s را داراست. فقط مقداری از آیفون قطور تر و مقداری هم سنگین‌تر است.
برسیم به یکی از اصلی‌ترین قابلیت‌ها، یعنی مقاومت گوشی در برابر آب ! این قابلیت که توسط گواهینامه IP58 تضمین شده، گویای مقاومت گوشی در برابر نفوذ آب تا عمق 1 متر و تا 30 دقیقه است. البته فقط در مورد آب نیست، بلکه مقاومت گوشی در برابر نفوذ گرد و غبار و شن هم ضمانت می‌شود. مسلما، ضد آب بودن گوشی یک مزیت کاربردیست، اینکه بتوانید با خیال راحت زیر دوش آب هم به پیامک ها و تماسهایتان جواب دهید، و یا پس از شستن دست مجبور نباشید ابتدا خوب دستهایتان را خشک کنید و سپس به تماس ورودی پاسخ دهید، نیازیست که به صورت روزمره با آن مواجه می‌شوید و با این گوشی خیالتان راحت است.
 

 
به همه این‌ها، امکان استفاده از گوشی در استخر، دریا، زیر باران، نواحی مرطوب و البته کویری را هم اضافه نمایید که برای افرادی که در این نواحی زندگی می‌کنند، یک مزیت بزرگ محسوب می‌گردد. تنها مورد آزار دهنده، کم شدن حساسیت صفحه نمایش بعد از خیس شدن است، که در هنگام ثبت عکس در زیر آب و یا حتی خارج آب در حالت خیس، کار را کمی مشکل می‌نمود. اما در کل، مقاومت گوشی در برابر نفوذ آب یک مزیت خوب برای گوشی ایجاد می‌نماید. در مجموع، پس از دیدن Z1 Compact باز هم به منطق کوچک‌تر بودن گوشی برای کار با یک دست با آن پی بردیم، چرا که کار با Xperia Z1 Compact با همان قدرت و امکانات Z1، ولی مقداری کوچک‌تر، برای ما بسیار لذت بخش تر بود.
اما سخت افزار این گوشی همان‌طور که گفتیم کاملا مشابه Z1 است. چیپ ست موجود بر روی Z1 Compact یک چیپ ساخت کمپانی کوالکام با نام Snapdragon 800 است که پردازنده چهار هسته ای از نوع Krait 400 با فرکانس 2.2 گیگاهرتز و پردازشگر گرافیکی Adreno 330 را شامل می‌شود. همچنین، 2 گیگابایت حافظه رم به این سخت افزار برای عملکرد بهتر کمک می‌نماید. خوب این مشخصات شباهت بسیاری به دیگر غول سونی یعنی Xperia Z Ultra دارد. اما عملکرد سخت افزاری دستگاه چگونه است؟ نتایج بنچ مارک‌های گوشی همانند Z1، فوق‌العاده بودند تا بتوان این گوشی را یکی از گوشی‌های قدرتمند موجود در بازار تا اوایل سال 2014 دانست. به علاوه، در هنگام کار با گوشی هم می‌توانید به راحتی قدرت آن‌را حس نمایید، واکنش گوشی به دستورات بسیار سریع است و در هنگام کار با آن، مکثی مشاهده نخواهید نمود. همه چیز در دستگاه به خوبی انجام می‌پذیرد و برای استفاده از امکانات فوق‌العاده اندروید، با هیچ محدودیتی مواجه نخواهید بود. به صورت عجیبی، با اینکه سخت افزار این گوشی با Z1 برابر بود، اما ما احساس سرعت بیشتری را در هنگام کار با Z1 Compact به نسبت Z1 داشتیم.
سونی برای Xperia Z1 Compact از 16 گیگابایت حافظه داخلی استفاده کرده که با وجود قابلیت پشتیبانی گوشی از کارت حافظه جانبی، می‌توان تا 64 گیگابایت دیگر به حافظه گوشی افزود. در ضمن، این گوشی از انواع راه های ارتباط با شبکه جهانی اینترنت مانند 4G، 3G، GPRS، Edge و البته Wi-Fi پشتیبانی می‌نماید و با وجود فناوری‌های بلوتوث، NFC و DLNA هم می‌توان با دیگر گجت ها تبادل اطلاعات نمود.

یکی از مواردی که در Z1 از آن انتقاد کرده بودیم، شارژدهی باتری آن بود که به نظر مقداری کم می‌رسید. اما در مورد Z1 Compact در مدتی که این گوشی را بررسی می‌کردیم، به شارژدهی مناسب باتری لیتیوم یونی 2300 میلی آمپر ساعتی آن پی بردیم، چرا که فقط دو مرتبه در طول حدود 1 هفته احتیاج به شارژ مجدد پیدا نمود.
خوب اصلی‌ترین ایرادی که به گوشی‌های پیشین سونی تا قبل از Xperia Z1  وارد بود، عملکرد متوسط صفحه نمایش آن بود که از Z1 به بعد، با وجود استفاده سونی از تکنولوژی Triluminous، به طور محسوسی کیفیت صفحه نمایش بهتر شد.
 

 
صفحه نمایش اکسپریا زد وان کامپکت یک صفحه نمایش 4.3  اینچیست که رزولوشن 720×1280 پیکسل یا همان HD را ارائه می‌نماید. این رزولوشن و ابعاد، باعث می‌گردد تا تراکم پیکسلی این گوشی 342ppi گردد که عدد بسیار مناسبیت. شاید همه انتظار صفحه نمایشی با رزولوشن Full HD را داشتند، اما به واقع در این ابعاد، تفاوت رزولوشن را احساس نخواهید نمود. در ضمن، این صفحه نمایش می‌تواند تا 16 میلیون رنگ را نمایش دهد و صفحه تاچ آن تا 10 لمس همزمان را درک نماید. تا به اینجا مشخصات آن‌را بیان کردیم که همگی عالی هستند. از نظر کیفیت تصویر باید بگوییم که مجذوب آن خواهید شد. شاید بتوان گفت که از دیدن صفحه نمایش Z1 Compact هم بیشتر از دیدن صفحه Z1 به وجد آمدیم. به هر حال از کمپانی معتبر سونی که از قدیم یکی از سردمداران تکنولوژی‌های صوتی تصویری بوده چیزی غیر از این هم انتظار نمی‌رفت. مشکل محدودیت زاویه دید را نیز سونی در این گوشی تقریبا مرتفع نموده و می‌توان عملکرد صفحه نمایش Z1 Compact در زوایای مختلف را مناسب دانست. چیزی که پیش‌تر در گوشی‌های سونی تا حدودی ناراحت کننده بود. در صورتی که Brightness صفحه نمایش را بالا ببرید، عملکرد صفحه نمایش در شرایط نوری قوی و در زیر نور مستقیم آفتاب هم راضی کننده خواهد بود.سونی در صفحه نمایش این گوشی، از تکنولوژی Triluminous استفاده نموده که به همراه موتور X-Reality، کیفیت تصاویر تولید شده را به طور محسوسی ارتقا داده است. اما هنوز هم رنگ‌های تولید شده توسط این صفحه نمایش، در مقابل صفحه نمایش‌های با پنل IPS یا SuperAMOLED حرف چندانی برای گفتن ندارد و اگر در کنار آن‌ها به صفحه نگاه کنید، رنگ‌ها مقداری مرده به نظر می‌رسند. البته اگر این صفحه نمایش را با گوشی‌هایی مانند Galaxy S4 یا iPhone 5 مقایسه نکنید، از کیفیت آن لذت خواهید برد. با همه این‌ها، در نهایت ادعای سونی بر ارتقای محسوس کیفیت صفحه نمایش این گوشی را تایید می‌کنیم.

اما می‌رسیم به نرم افزار این گوشی که شامل سیستم عامل و غیره می‌شود. سیستم عامل موجود بر روی Z1 Compact نسخه 4.3 یا JellyBean از سیستم عامل موفق اندروید می‌باشد. بر روی مدل پیشین نسخه 4.2 از ابتدا وجود داشت، اما سونی به طور پیش فرض از نسخه 4.3 برای Xperia Z1 Compact استفاده نموده. این نسخه به روز از اندروید باعث می‌گردد که کاربران گوشی از سرعت و عملکرد بسیار بهتری برخوردار باشند، چرا که با وجود سخت افزار عالی این گوشی، نسخه جدید اندروید نیز بر روی آن وجود دارد و از اکثر اپلیکیشن های موجود برای اندروید پشتیبانی می‌کند. رابط کاربری هم  همان رابط کاربری ساده و بی آلایش سونی است که پیش‌تر بر روی گوشی‌های این کمپانی دیده بودیم.
 در واقع، رابط کاربری این گوشی با مدل بزرگ‌تر تفاوت خاصی ندارد. اولین چیزی که توجه ما را به خود جلب نمود، نحوه آنلاک نمودن گوشی بود که به زیبایی و با کشیدن انگشت از بالا به پایین و یا بالعکس صورت می‌پذیرفت. این رابط یکی از ساده‌ترین و  کاربر پسندترین رابط های موجود بر روی گوشی‌های هوشمند است، با اینکه در بین زیباترین ها قرار نمی‌گیرد. همه برنامه های مورد نیاز و پر مصرف‌تر خیلی دم دست و سر راست هستند و دستیابی به آن‌ها به راحتی صورت می‌پذیرد. همچنین Small Apps که پیش‌تر بر روی چند گوشی دیگر از کمپانی سونی قرار داشت، بر روی این گوشی نیز وجود دارد. هنگامی که کلید مالتی تسک را انتخاب می‌کنید، علاوه بر لیست آخرین برنامه های اجرا شده، تعدادی برنامه در نوار پایینی وجود دارند (مانند ماشین حساب، دفترچه یادداشت) که با انتخاب آن‌ها، برنامه مورد نظر به صورت کوچک شده اجرا می‌شود و شما می‌توانید همزمان با کارهای دیگر، همیشه این برنامه را بر روی صفحه خود همراه داشته باشید. به طور مثال شما می‌توانید هنگام تماشای ویدئو، برنامه دفترچه یادداشت را به صورت کوچک شده بر روی صفحه خود قرار داده و نوت برداری کنید. با اینکه این قابلیت همه برنامه‌ها را شامل نمی‌شود، اما قابلیتی بسیار به درد بخور است. اما Z1 Compact  یک مالتی مدیا پلیر بسیار خوب نیز هست.

 

 
 با وجود صفحه نمایش بزرگ و با کیفیت آن، می‌توانید فیلم‌های خود را در آن نگاه کنید و نهایت لذت را ببرید. در ضمن، وجود موزیک پلیر Walkman بر روی آن، باعث می‌گردد که کیفیت پخش موزیک نیز در این گوشی فوق‌العاده باشد. کیفیت بلندگو هم با اینکه مانند Z1 فوق‌العاده نیست، اما رضایت بخش است. به هر حال هیچ کس انتظار ندارد با بلندگو های یک گوشی بتواند یک جشن را اداره کند!

 

 
حال به یکی از قابلیت‌های مهم دستگاه می‌رسیم، یعنی دوربین 20.7 مگاپیکسلی آن که سونی بسیار روی آن تبلیغ نموده است ! این دوربین دارای سنسور Exmor RS می‌باشد که برای Xperia Z1 تولید شده بود و بر روی این گوشی نیز قرار گرفته. همچنین، سایز سنسور هم که 1 / 2.3 اینچ است، تفاوت زیادی را در عملکرد دوربین ایجاد خواهد نمود، چرا که بزرگ‌تر شدن سایز سنسور به معنای دریافت نور بیشتر و در نتیجه، ثبت عکس‌هایی شفاف‌تر خواهد بود. پردازشگر تصاویر در این گوشی، BIONZ نام دارد که در کنار لنز بسیار واید G و همچنین دیافراگم f/2.0، دوربین این گوشی را چیزی شبیه به دوربین‌های دیجیتال کامپکت سونی کرده است. البته در حالت اتوماتیک این دوربین عکس‌ها را با رزولوشن 2160×3840 پیکسل ثبت می‌نماید که در ابعاد 8 مگاپیکسلی هاست، اما در مود دستی، ابعاد تصویر به 3936×5248 پیکسل افزایش می‌شود و به همان 20.7 مگاپیکسل می‌رسد.

 

 
 در عکس‌هایی که با این گوشی گرفتیم، تقریبا در اکثر آن‌ها مود دستی نتایج بهتری را از مود اتوماتیک ارائه کرد. در واقع، مود اتومات آن آنقدر عکس‌های معمولی‌ای ثبت کرد که شک کردیم ممکن است طرز کار با آن را یاد نگرفته‌ایم! به هر حال پس از قرار دادن دوربین بر روی حالت تنظیمات دستی، نتایج بهتری حاصل شد که البته باز هم در حد چنین دوربینی، رضایت بخش نبودند. عکس‌ها نویز زیادی دارند و رنگ‌های ثبت شده هم مقداری مرده به نظر می‌رسند.

 

 
اما رابط کاربری دوربین از امکانات خوبی برخوردار است. تنوع حالت‌های عکاسی مانند اتوماتیک، دستی، تایم شیفت، پانوراما و افکت‌های واقعیت افزوده، همه و همه امکانات مناسبی هستند که برای این دوربین قرار داده شده. برای مثال، با انتخاب حالت تایم شیفت، دوربین بیش از 60 عکس را در 2 ثانیه ثبت می‌نماید که نیمی از آن‌ها قبل از فشردن کلید شاتر ثبت می‌شوند و می‌توانید بهترین عکس را انتخاب کنید. در مود AR Effect هم، قادر خواهید بود تصاویری که در دوربین موجود هستند و البته اکثرا مقداری فانتزی هستند را بر روی تصویر انتخابی خود که عکاسی نموده‌اید، قرار دهید و یک عکس با تصاویری افزوده شده تولید نمایید. البته مود Info-Eye هم وجود دارد که به کمک آن، می‌توان از یک سوژه عکاسی نمود و دوربین به جستجو در مورد آن در اینترنت خواهد پرداخت که در ایران چندان نتایج دقیقی به دست نمی‌آید. در ضمن، با انتخاب حالت افکت‌های تصویری، قادر خواهید بود از چندین افکت موجود برای ثبت عکس نیز استفاده نمایید.
این دوربین قادر است با کیفیت Full HD و با سرعت 30 فریم بر ثانیه فیلم برداری نماید، همچنین دوربین دوم گوشی هم که یک دوربین 2 مگاپیکسلیست، قابلیت فیلم برداری با همین رزولوشن و سرعت را داراست که برای انجام مکالمات تصویری، کیفیت بسیار خوبیست.

 

در کل، دوربین این گوشی هم مانند دوربین HTC One و یا حتی دوربین‌های خانواده لومیا نوکیا، بیش از اندازه بزرگ نمایی شدند، چرا که در برخی عکس‌ها معتقدیم حتی کیفیت عکس‌های ثبت شده با این دوربین، معمولی‌تر از انتظار ما بود و نمی‌توان این‌گونه تصور کرد که با خرید این گوشی، از خرید یک دوربین دیجیتال بی نیاز می‌شوید. در واقع، کیفیت عکس‌های این دوربین را نیز مانند دوربین دیگر اسمارت فون های سطح بالا و نه چندان بهتر میدانیم.

جمع بندی
تجربه سونی را در تولید گوشی کوچک شده پرچمدار این کمپانی، کاملا تجربه ای مثبت و دوست داشتنی ارزیابی می‌کنیم. پیش‌تر هم مدل‌های مینی سامسونگ و HTC یعنی One mini و Galaxy S4 mini را بسیار دوست داشتیم و حال بیش از دیگر مدل‌ها، نسبت به Z1 Compact ارادت پیدا کردیم. با وجود همه قدرت سخت افزاری Z1 در این گوشی و همین طور دیگر خصوصیات آن گوشی قدرتمند، و البته سایز بسیار مناسب و طراحی فوق‌العاده، Z1 Compact به گوشی‌ای بسیار با ارزش تبدیل می‌گردد که خود را برای رقابت مستقیم و تنگاتنگ با iPhone 5s تجهیز نموده است. پس اگر تا به حال، تنها دلیلتان برای نخریدن گوشی‌های اندرویدی سطح بالا، بزرگی آن‌ها بوده است، حال با وجود Z1 Compact دیگر مشکلی با سایز گوشی نخواهید داشت و این گوشی می‌تواند بهترین انتخاب در بین اندرویدی ها برای شما باشد.

 

ویدئوی معرفی Sony Xperia Z1 Compact

 

 

برای مشاهده ویدئوی رسمی معرفی Xperia Z1 Compact، میتوانید به این صفحه مراجعه و یا بر روی عکس بالا کلیک نمایید.

 
 
مزایا:
صفحه نمایش 4.3 اینچی با رزولوشن HD و عملکرد مناسب
سخت افزار بسیار قدرتمند
گواهینامه IP58 به معنای مقاومت گوشی در برابر نفوذ آب و گرد و غبار
پشتیبانی گوشی از کارت حافظه جانبی تا 64 گیگابایت
نسخه 4.3 از سیستم عامل اندروید
پشتیبانی گوشی از راه های مختلف ارتباط با شبکه اینترنت
کیفیت ساخت خوب و ابعاد مناسب
بلندگوی با کیفیت
شارژدهی مناسب باتری

 

معایب:
عملکرد متوسط دوربین به نسبت سنسور 20.7 مگاپیکسلی
 
۲۷ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۵۱ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آرمین رضوی

LG G Pro Lite Dual Sim

 
 

LG G Pro Lite Dual Sim

همان طور که می دانید G Pro Lite دنباله رو گوشی Optimus G Pro می‌باشد و برخی آن را جانشین Optimus G Pro می دانند. این گوشی دارای شباهت های زیادی با Optimus G Pro است که سبب شده به یک فبلت در کلاس بالا تبدیل شود. در واقع G Pro Lite یک گوشی اندرویدی با قیمت مناسب می‌باشد که قابل مقایسه با پرچمداران می‌باشد. این گوشی مناسب افرادی که می خواهند بهترین ها در ضمینه طراحی و ساخت، نرم افزار و سخت افزار را با قیمت مناسب تجربه کنند.  
 

طراحی

فبلت G Pro Lite دارای شباهت های ظاهری زیادی با Optimus G Pro دارد. G Pro Lite از پلاستیک ساخته شده است اما اصلا حس یک گوشی ارزان قیمت را به شما نمی دهد و در واقع گوشی بسیار خوش ساختی است. Optimus G Pro دارای سه دکمه ی لمسی خازنی Menu, Back, Home بود که در پایین صفحه نمایش قرار داشت. در حالی که G Pro Lite دارای چهار کلید لمسی خازنی می‌باشد که علاوه بر سه کلید ذکر شده، دارای یک کلید اختصاصی برای تغییر سیم کارت است.
 

 نمای جلوی G Pro Lite از پلاستیک ساخته شده است که یک صفحه نمایش 5.5 اینچی بر روی آن قرار گرفته شده است. حاشیه ی صفحه نمایش این گوشی باریک می‌باشد و اگر از نزدیک به آن دقت کنید، متوجه بوردر کوچک مشکی می شوید.
یک دوربین دوم 1.3 مگاپیکسلی در بالای صفحه نمایش قرار گرفته است که در کنار آن یک سنسور مجاورت برای خاموش شدن صفحه نمایش در حین مکالمه تعبیه شده است. در بالاترین قسمت گوشی، یک دریچه بلندگو وجود دارد و بین آن و صفحه نمایش برند LG به زیبایی حک شده است.

کلید پاور این گوشی در پنل سمت راست قرار دارد و دکمه های "Quick Button" و تغییر صدا در لبه ی سمت چپ قرار گرفته اند. محل قرارگیری دکمه ی پاور این گوشی کمی دلسرد کننده است چرا که LG می توانست باکمی پایین آوردن آن، دسترسی به آن را برای کاربر آسان تر کند. همچنین محل کلید تغییر صدا هم زیاد مناسب نیست چرا که چندین بار به جای فشار دادن دکمه ی تغییر صدا، دکمه ی Quick Button را فشردیم که ما انتظار داشتیم LG برای این اسمارت فون با چنین سایز و اندازه ای، کلید تغییر صدا را کمی بالاتر می برد.
همچنین جک 3.5 میلی متری و اشعه مادون قرمز (حسگر اینفرارد) و میکروفون ثانویه در لبه ی بالایی گوشی قرار دارند. به علاوه یک پورت ویژه برای قلم در گوشه ی سمت راست لبه ی بالای این فبلت وجود دارد.
 
در لبه ی پایینی گوشی پورت Micro USB و میکروفون اصلی گوشی قرار دارد که به همراه آنها دو اسپیکر در دو گوشه ی لبه ی پایینی است.
 
یک فریم آلومینیومی دور تا دور گوشی را پوشانده است که قاب پشتی گوشی را از قاب جلویی مجزا می‌کند و ما باید اعتراف کنیم که این فریم به G Pro Lite واقعا چهره ی عالی بخشیده است.
 

درست همانند Optimus G Pro، LG در G Pro Lite هم از یک قاب پشتی جدا شدنی استفاده کرده است. پنل پشتی پلاستیکی گوشی به راحتی بوسیله ی شیار در سمت راست آن جدا می شود. اما متاسفانه به علت جنس پلاستیک استفاده شده در پنل پشتی، سبب می شود که در استفاده ی طولانی مدت از گوشی، احساس لیز خوردن گوشی را داشته باشید و حس محکم چسبیدن به دست را نخواهید داشت.
یک دوربین 8 مگاپیکسلی به همراه فلاش LED در قاب پشتی این فبلت دیده می شود. همچنین برند LG در مرکز این قاب می درخشد.
 

همان طور که همه در مورد این گوشی حدس می زنند، استفاده با یک دست با آن مشکل خواهد بود مگر اینکه دستان بزرگی داشته باشید. اما اصلا ما نمی گوییم که نگه داشتن G Pro Lite در یک دست غیر ممکن خواهد بود ولی این نکته را باسد در نظر داشت که دراز کردن شست دست و لمس کردن تمام نواحی صفحه نمایش این گوشی کار آسانی نخواهد بود. همچنین به خاطر سایز بزرگ گوشی کمی به سختی در جیبتان قرار می گیرد و همین امر سبب می شود که گوشی از بیرون جیبتان قابل رویت باشد.

 

صفحه نمایش

G Pro Lite داری صفحه نمایش بزرگ 5.5 اینچی از نوع IPS LCD می‌باشد که وضوح تصویر 540 x 960 پیکسل و تراکم پیکسلی پایین 200ppi را ارائه می دهد. تراکم پیکسلی پایین این گوشی در مقایسه با Optimus G Pro بیشتر مشهود است که دارای صفحه نمایش Full HD می باشد و وضوح تصویر 1080 x 1920 را ارائه می دهد. همچنین وضوح تصویر و رزولوشن G Pro Lite پایین تر از رقیبان خود در این رنج قیمت می‌باشد که بعضی رقیبان خود دارای صفحه نمایش Full HD می‌باشد. این وضوح تصویر پایین واقعا شما را در تماشای ویدئو و یا حتی دیدن عکس ها در وب، اذیت می‌کند. LG برای صفحه نمایش این گوشی از محافظ Gorilla Glass استفاده نکرده است که از افتادن خط و خش بر روی صفحه نمایش آن، مقاومت کند. با توجه به قرار گیری این گوشی در رسته ی میان رده ها، انتظار هم نمی رفت این محافظ در این گوشی به کار رود. اما در عوض صفحه نمایش این گوشی دارای رنگ های درخشان و روشن و کنتراست خوبی است. زاویه دید این اسمارت فون زیاد خوب نیست و زمانی که گوشی را کج کنید، متوجه از دست رفتن اشباع رنگ ها در این حالت می شوید. حساسیت صفحه نمایش لمسی این گوشی شگفت انگیز است به طوری که ما در حین کار با آن با هیچ مشکلی بر نخوردیم. در نهایت خوانایی این گوشی در زیر نور آفتاب مناسب است حتی زمانی که ما روشنایی صفحه نمایش را در حالت ماکزیمم قرار دادیم. اگرچه مقدار اندکی از نور را از خود منعکس می کرد.  
 

سخت افزار

LG G Pro Lite Dual مجهز به یک پردازنده دو هسته ای MediaTek 6577 و با سرعت 1 گیگاهرتز می‌باشد که به همراه 1 گیگابایت رم است. همچنین این گوشی دارای حافظه‌ی داخلی 8 گیگابایتی است که تنها 4.8 گیگابایت از آن برای کاربر قابل استفاده است و به غیر از این، از حافظه‌ی داخلی قابل گسترش تا 32 گیگابایت به وسیله‌ی کارت Micro SD پشتیبانی می‌کند. همچنین این گوشی دارای حافظه‌ی دیگری به نام Cloud است که دارای 50 گیگابایت فضای خالی می‌باشد. گرچه ما فکر می‌کنیم که حافظه‌ی Cloud همیشه سهل الوصل نخواهد بود. بدون شک، ویژگی‌های LG G Pro Lite حداقل بر روی کاغذ قابل قبول است. اما این گوشی در عمل هم، به خوبی و راحتی برنامه‌ها را اجرا می‌کند.
 

نرم افزار

در این زمان که همه منتظر قرار گرفتن اندروید KitKat بر روی هندستشون هستند، LG از اندروید 4.1 برای G Pro Lite استفاده کرده است که کاملاً ناامید کننده است. گرچه ما انتظار داشتیم که LG حداقل از اندروید 4.2.2 برای این گوشی استفاده می‌کرد؛ با توجه به این واقعیت که LG G2 که قبل از این گوشی معرفی شد، از نسخه جدیدتر اندروید یعنی 4.2 بهره می‌برد. مانند خیلی از گوشی های سری G کمپانی LG، G Pro Lite هم از رابطه کاربری Optimus 3.0 بهره می‌برد. اما ارزش دارد که به این نکته هم اشاره کنیم که نسخه رابط کاربری که G Pro Lite استفاده می‌کند، کمی قدیمی است و ویژگی‌های زیادی از اسمارت فون G2 را از دست داده است. پوسته‌ی رابطه‌ی کاربری Optimus تغییر کرده است و این اجازه را به کاربر می‌دهد تا فبلت خود را بر حسب علاقه یشان شخصی سازی کنند.
 

LG همچنین برنامه ای به نام QuickMemo را برای G Pro Lite طراحی کرده است که به وسیله‌ی آن می‌توانید یادداشت‌های خود را با قلم مخصوص خودش بنویسید. همچنین این برنامه، دارای حالتی است تا بتوانید در هنگام اجرای برنامه دیگر، پنجره ای باز کنید و یادداشت خود را در آن بنویسید. ما واقعاً از وجود قلم در G Pro Lite بسیار خوشحال هستیم چرا که این تنها یک گوشی میان رده است. اما همچنان ما بر این باور هستیم که LG نیاز به برنامه های از پیش نصب شده‌ی بیشتری برای قلم مخصوص خود داشت مانند کاری که سامسونگ در سری Note بوسیله ی S-Pen انجام داد.
G Pro Lite همچنین دارای برنامه‌ی از پیش نصب شده‌ی دیگری به نام Quick Remote می‌باشد که در ارتباط با اشعه‌ی مادون قرمزی است که در لبه‌ی بالای گوشی قرار دارد. این اشعه و این برنامه G Pro Lite را تبدیل به یک ریموت کنترل کرده که به وسیله‌ی آن می‌توانید ویدئوها و موزیک‌ها وسایل مختلف را با گوشی خود کنترل کنید. این هندست کره ای دارای برنامه جالب دیگری به نام Guest mode است که به کاربر این اجازه را می‌دهد تا دسترسی به یکسری برنامه های تعیین شده را برای افراد خاص محدود کند. در حالتی که گوشی در دست بچه‌ها یا افراد دیگر قرار می‌گیرد.
 

دوربین

LG G Pro Lite مجهز به یک دوربین پشتی 8 مگا پیکسلی با سنسور (back- side illiminated) BSI می‌باشد و یک فلاش LED در کنار آن قرار دارد. همچنین دوربین دومی با کیفیت 1.3 مگا پیکسل برای انجام مکالمات تصویری در بالای صفحه نمایش قرار دارد. ابعاد تصاویر ثبت شده به وسیله‌ی این گوشی 3264 x 2448 می‌باشد. در ضمن این دوربین قابلیت فیلم برداری با کیفیت HD و با سرعت 30 فریم بر ثانیه را دارد. دوربین G Pro Lite ویژگی‌های زیادی از برادر بزرگ‌تر خود یعنی Optimus G Pro به ارث می‌برد. برنامه دوربین در این گوشی دارای منویی دلنشین برای دسترسی سریع وجود دارد که در گوشه‌ی صفحه قرار دارد. که این منو شامل گزینه ای برای تغییر حالت دوربین (جلو و عقب)، گزینه ای برای حالت فلاش خودکار، گزینه ای برای تغییر حالات پانوراما، نرمال، عکاسی پیاپی، حالت ورزشی، حالت شب، عکس زیبا و در آخر گزینه ای برای دسترسی سریع به تنظیمات دوربین دارد. از قابلیت‌های جالب توجه دوربین این گوشی، فرمان صوتی آن است که از Optimus G Pro الهام گرفته است. در این حالت شما می‌توانید با گفتن کلماتی مانند Cheeze , Kimchi , LG , Smile , whisky از دوربین گوشی خود بخواهید که عکس بگیرید. برنامه‌ی دوربین در G Pro Lite امکانات زیادی را در اختیار شما قرار می‌دهد که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از: فوکوس اتوماتیک، قابلیت تشخیص چهره، قابلیت ثبت موقعیت مکانی و زمانی عکس‌ها و فیلم‌های گرفته شده، افکت رنگ‌ها، تایمر، روشنایی، زوم و حالات‌های مختلف عکاسی.
در حالت عکاسی پیاپی می‌توانید تا 20 عکس پشت سر هم بگیرید که یا باید کلید شاتر و یا راکر تغییر صدا را فشار دهید. چرا که کلید تغییر صدا در G Pro Lite دارای دو کاربرد مختلف است. یکی برای تنظیم صدا و دیگری برای گرفتن عکس. برنامه دوربین این گوشی دارای یک میان بر برای رفتن به گالری عکس‌ها می‌باشد. همچنین دوربین این گوشی دارای زوم 4 برابری است که با نیشگون گرفتن صفحه نمایش می‌توانید عکس‌ها را از زوم خارج کنید و با عکس این عمل، می‌توانید بر روی عکس‌ها زوم کنید. عکس‌های گرفته شده با G Pro Lite در نور مناسب، راضی کننده است. اما مشابه این کیفیت در شرایط نور کم و ضعیف وجود ندارد به طوری که تصاویر دارای نویز زیاد است و جزئیات زیادی در تصاویر مشاهده نمی شود. در مجموع می‌توان گفت دوربین این گوش کیفیت قابل قبولی را در این رنج قیمت ارائه می‌دهد.    
 
 

باتری

همان طور که در بالا اشاره شد، یکی از خوب‌های LG در این گوشی، باتری آن است. G Pro Lite از یک باتری 3140 میلی آمپر ساعتی بهره می‌برد که می‌تواند تا حدود 845 ساعت در حالت آماده باش قرار بگیرد و زمان مکالمه‌ی آن در حدود 14 ساعت می‌باشد. ما توانستیم در حدود 11 ساعت استفاده‌ی معمولی از این گوشی داشته باشیم که در این مدت شبکه‌ی WiFi از ابتدا تا انتها روشن بود و به وسیله‌ی آن 1 ساعت وب گردی با گوشی انجام دادیم، چند مکالمه‌ی تلفنی انجام دادیم که حدود 2 ساعت به طول انجامید و پیغام‌های شخصی در شبکه های اجتماعی را هم چک کردیم که همه‌ی این کارها در حالت خودکار روشنایی انجام گرفت. همچنین این گوشی را در استفاده های سنگین هم آزمودیم. که در کل این مدت صفحه نمایش در روشنایی کامل قرار داشت. شبکه‌ی پرسرعت G3 در کل این مدت روشن بود مجموع مکالمات تلفنی در حدود 1 ساعت به طول انجامید. همچنین چند دقیقه هم با دوربین این گوشی عکاسی کردیم. حدود 2 ساعت به تماشای ویدئو در یوتیوب پرداختیم و در نهایت حدود 3 الی 4 ساعت به بازی با این گوشی پرداختیم. در آخر توانستیم حدود 7 الی 8 ساعت با G Pro Lite کار کنیم که واقعاً عملکرد خوبی را دارد اما با توجه به پردازنده‌ی 2 هسته ای و باتری 3140 نمی‌توان آن را شگفت انگیز خواند.
 
 

جمع بندی

در مجموع G Pro Lite عملکرد و امکانات راضی کننده ای دارد و همچنین بر خلاف فبلت های دیگر که قیمت کمر شکنی دارند، این گوشی با قیمت مناسبش سبب ترغیب بیشتر ما به این گوشی می‌شود. اما باید اقرار کنیم که ما از بعضی ویژگی‌های این گوشی ناامید شدیم: پایین بودن رزولوشن صفحه نمایش، نبود پردازنده‌ی 4 هسته ای و عدم پشتیبانی از نسخه‌ی به روز سیستم عامل اندروید. LG G Pro Lite امتیاز زیادی را در بخش کیفیت ساخت به خود می‌بیند که در مقایسه با اسمارت فون های سری Galaxy سامسونگ در رنج قیمتی یکسان، خوش ساخت تر است. همچنین وجود قلم برای این گوشی بسیار خوشایند است اما متأسفانه LG برنامه های زیاد و خاصی را برای آن در نظر نگرفته است. در آخر این گوشی رقیبانی هم به خود می‌بیند که می‌توان به Huawei Acsend Mate و Samsung Galaxy Mega 5.8 اشاره کرد. که هر دوی آن‌ها دارای قیمت بیشتر و اندازه‌ی بزرگ‌تر نسبت به LG G Pro Lite می‌باشند.
 
مزایا:
صفحه نمایش بزرگ 5.5 اینچی
دوربین با رزولوشن بالا
1 گیگابایت حافظه‌ی رم
وجود یک قلم ویژه‌ی فعال برای یادداشت‌های روزانه
پشتیبانی از دو سیم کارت
مجهز به سنسور مادون قرمز

 

معایب:
تراکم پیکسلی نسبتا کم صفحه نمایش
استفاده از اندروید نسخه 4.1
بهتر بود از پردازنده‌ی 4 هسته ای در G Pro Lite استفاده می‌شد
 
۲۷ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۳۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آرمین رضوی

Sony PlayStation 4

پلی استیشن 4، سریع، خشن، قدرتمند
هر روز یک گوشی جدید، یک تبلت جدید و یک لپ تاپ نو. خوشبختانه کنسول‌های بازی این گونه نیستند. در 18 سالی که از تولد نخستین پلی استیشن می‌گذرد، امسال تازه شاهد به بازار آمدن نسل چهارم از این خانواده بودیم. این درست برخلاف پدیده ای مثل گوشی تلفن همراه است. قطعا اگر پلی استیشن 1 را پدر بدانیم، پلی استیشن 4 نتیجه‌ی این خانواده است. نتیجه ای که با کوله باری از تجربه ساخته شده و سونی هرچه داشته، سخاوتمندانه به آن بخشیده است. هرچه داشته را به آن بخشیده، تا ادامه‌ی پلی را بسازد که شیفتگان بازی‌های دیروز را به بازی کن‌های خوشبخت امروزی متصل می‌کند.
 

سخت افزار، طراحی، عملکرد
هیچ وقت سنگ‌های مونولیتی که فضانوردان آپولو از ماه به زمین آورده‌اند را دیده‌اید؟ Playstation 4 به طرز غریبی شبیه به آن‌ها ساخته شده. مشکی، زمخت و تیز. هرچند که در ظاهر این طور است، ولی PS4 با قطر 53 میلی متر، کاملا باریک‌تر از نخستین نسخه‌ی PS3 و نسخه‌ی سال 2012 آن ساخته شده است. این کنسول تنها 15 میلی متر قطورتر از نسخه‌ی سوپر اسلیم PS3 است. بعلاوه با وزن 2.8 کیلوگرم، کمی بیشتر از نصف PS3 نخستین وزن دارد و البته 600 گرمی هم از آخرین نسخه‌ی PS3 سنگین‌تر است.
 

اگر PS4 سنگی از کره‌ی ماه باشد ، رقیب اصلی آن یعنی Xbox One، قطعا مریخی است. PS4 ظریف‌تر، کوچک‌تر، سبک‌تر و باریک‌تر ساخته شده تا در زیر تلویزیون ظاهری دلنشین تر داشته باشد. در حقیقت Xbox One حدود 10 درصد نسبت به مدل قبلی‌اش یعنی Xbox 360 بزرگتر شده است. مایکروسافت برای این بزرگ سازی دلیل خوبی داشته. سیستم کولینگ یا همان خنک کنندگی 360 اندکی ناکارآمد نشان می داد. این بزرگتر کردن جعبه در جهت کمک به سیستم کولینگ بوده است. با این حال Xbox 360 با قوس‌هایی که داشت از نظر زیبایی در سطح بالاتری قرار می‌گرفت.
 

از نظر ظاهری، PS4 گویی می‌خواهد یک پیغام را به مخاطب منتقل کند. "من یک اسباب بازی نیستم!" درست است که به هر صورت PS4 وسیله ای برای بازیست، ولی با گوشه های تیز و رنگ مشکی، چنان ظاهر جدی به خود گرفته، که سخت بتوان آن را وسیله ای برای بازی کودکان دانست. اساسا گویی این کنسول از چهار قطعه درست شده است. اگر آن را عمودی بر روی میز قرار دهیم، دو قطعه در بالا و دو قطعه در پایین دارد. دست کم با ظاهر خشکش می‌تواند در زیر میز تلویزیون شما، در کنار سیستم صوتی و هرچه که در آن حوالی دارید، نظر همگان را کاملا به خود جلب کند. اما از همه ی این ها که بگذریم، PS4 زشت نیست.
 

نکته ای که باعث می‌شود بابت آن سونی را تحسین کنیم، این است که این بار ظاهر PS4 را از لوگو و برچسب‌های خیلی زیاد و متنوع خالی کرده است. کنسول را که به صورت عمودی بر روی میز قرار دهیم، تنها لوگوهایی که می‌توان بر روی دستگاه دید، شامل لوگوی نقره ای رنگ خود پلی استیشن در قسمت کناری قطعه‌ی بالا سمت راست، لوگوی سونی در روبروی قطعه‌ی بالا سمت راست و دو PS4 در بغل و روبروی دو قطعه‌ی پایینی می‌شوند. طبق همین رویه، حتی دکمه های پاور و دیسک اجکت نیز نسبتا مخفی قرار گرفته‌اند تا احتمالا در نگاه اول اصلا متوجه آن‌ها نشوید. اگر دستگاه را به صورت افقی بر روی میز قرار دهیم، گویی کاملا به صورت دوطبقه ساخته شده است. بین طبقات شیارهایی قرار دارد که در آن جا می‌توان دو پورت USB 3.0 را مشاهده کرد. همچنین شیار بارگزاری مکشی دیسک بلوری هم همان جا در سمت چپ قرار دارد و البته در نگاه اول غیر قابل مشاهده است. دکمه های پاور و دسک اجکت نیز بین آن‌ها قرار گرفته است. این شیار بین طبقات دور تا دور بدنه ادامه پیدا کرده تا به خوبی پنهان کننده‌ی سیستم تهویه نیز باشد. عمده‌ی قسمت پشتی دستگاه به پنجره های تهویه اختصاص یافته است. به جز یک ردیف در یک قطعه که در آن جا شاهد پورت HDMI، Digital Out، Ethernet و کابل دوربین هستیم. خوشبختانه سونی آداپتور برق را داخل خود دستگاه قرار داده تا دیگر آن آداپتور خارجی آجر مانند همیشه دست و پا گیر را نداشته باشید. ورودی پاور در همان قسمت پشتی بر روی قطعه‌ی بغلی قرار دارد. از نظر اتصالات بیسیم نیز PS4 ازWiFi  و Bluetooth 2.1 پشتیبانی می‌کند.
 

به دلیل معماری سخت افزاری پیچیده ای که همراه PS3 شده بود، در تمام طول عمرش همواره یک کابوس برای برنامه‌نویسان ثالث بازی‌ها باقی ماند. سونی برای اینکه از تکرار آن فاجعه جلوگیری کند، از پردازنده‌ی هشت هسته ای X86 AMD Jaguar و پردازنده‌ی گرافیکی Radeon بر روی PS4 بهره برده تا بازی سازی برای آن مقدار زیادی شبیه به کامپیوتر شود و بدین ترتیب برنامه نویس های ثالث بازی، برای این کار بیشتر ترغیب شوند. با این حال سونی پا را از این فراتر گذاشته و این بار 8 گیگابایت حافظه‌ی رم GDDR5 را با کنسول همراه کرده است. این یعنی کاملا بیشتر از PS3 و البته کاملا قدرتمندتر از Xbox One. این حافظه‌ی گران قیمت باعث می‌شود که در طی سال‌های آینده، PS4 همچنان کنسولی بسیار خوب باقی بماند و عمر زیادی داشته باشد. به طور کلی، طبق ادعای سونی، PS4 تا 10 برابر از PS3 قدرتمندتر است.
PS4 و Xbox One از پردازنده‌هایی به غایت شبیه به هم بهره می‌برند. بعلاوه، از APU جهت ادغام CPU و GPU استفاده می کنند. ظاهرا که سرعت پردازشی PS4 با اختلافی 400 مگاهرتزی نسبت به Xbox 1 بیشتر است و به 2 گیگاهرتز می‌رسد. به هر صورت سوییچ به پردازنده‌ی AMD برای هر دو اتفاق مهمی محسوب می‌شود. صد البته AMD هم از خوشحالی در پوست خود نمی گنجد. گرافیک به کار رفته در Xbox One قدرتی معادل کارت گرافیکی Radeon HD7000 با 8 گیگابایت حافظه‌ی اختصاصی DDR3 و 32 مگابایت eSRAM دارد. این در حالیست که گرافیک PS4 چیزی معادل همین Radeon HD7000 با 8 گیگابایت حافظه‌ی اختصاصی GDDR5 است. عملکرد آن‌ها اصلا مثل هم نیست و PS4 دست کم 50 درصد قدرتمندتر است.
 

در حین عملکرد، PS4 کنسول نسبتا کم سر و صدایی است و تا حدودی گرم می‌شود. البته نه آن قدر گرم و داغ که نگران شوید. تنها مورد منفی که می‌توان در این کنسول بازی مشاهده کرد این است که وقتی برای نخستین بار دیسک یک بازی را درون شیار مربوط قرار می‌دهید، به یکباره صدای خیلی زیادی تولید می‌شود. تقریبا همان مقدار صدایی که از PS3 Super Slim می‌شنیدیم. اما خوشبختانه این صداها مربوط به اول کار است و کم کم کاهش می‌یابد.

گیم پد Dual Shock 4
بدون تردید باید گفت که Dual Shock 4 بهترین دسته‌ی بازی است که سونی تا به حال تولید کرده. این دسته‌ی بازی، اصطلاحا Perfect و بدون نقص نیست، ولی در عوض خیلی نزدیک به بی نقص است. در بیشتر موارد، Dual Shock 4 را می‌توان نسخه‌ی بهبود یافته‌ی Dual Shock 3 دانست. دو استیک استاندارد شستی، یک D pad یا همان پد دکمه های جهت دار بر روی قسمت سمت چپ، پد دکمه های عملکردی در سمت راست و چهار دکمه در قسمت بالا همچنان فرم اصلی را تشکیل می‌دهند. بعلاوه سنسور تشخیص تراز و موتور لرزاننده‌ی Dual Shock 3 با مقداری بهبود حفظ شده‌اند.
استیک‌های شستی اکنون مقداری مقعر با لبه‌هایی برآمده ساخته شده‌اند که باعث می‌شود خیالتان از بابت لیز نخوردن انگشت راحت باشد. این در حالیست که بزرگ‌ترین نقطه‌ی ضعف Dual Shock 3 همان استیک‌های محدب آن بودند. بنابراین نتیجه می‌گیریم که سونی به بازخورد مشتریان توجه کرده است. به طور کلی، ساخت Dual Shock 4 کاملا ارگونومیک تر و مدرن‌تر از Dual Shock 3 است.
 

فراتر از استانداردها، سونی یک سری ویژگی‌های اضافی را نیز با این دسته‌ی بازی همراه کرده است. یک اسپیکر، یک تاچ پد بزرگ قابل کلیک، یک ستون نور، دو دکمه‌ی Share و Option به جای دکمه های سنتی Start و Select از آن جمله هستند. هرچند که این آپشن ها خیلی خوب بوده‌اند، ولی چیز خیلی زیادی به تجربه‌ی گیمینگ شما اضافه نمی‌کنند. برای مثال اسپیکر موجود بر روی آن صدای زیادی تولید نمی‌کند و در کل دست کم در بازی‌هایی که در نخست برای PS4 وجود دارند، خیلی کارآمد نیست. چراغ جلویی هم خیلی شگفت انگیز نیست و تنها با بازی‌هایی کاربرد دارد که به همراه دوربین PS4 کار می‌کنند. در غیر آن صورت بلا استفاده است. این دسته در حقیقت قسمتی از سیستم Move را تشکیل می‌دهد. سونی سعی کرده که با اضافه کردن یک ستون مجهز به دو دوربین که کنار تلویزیون قرار می‌گیرد مقداری سیستمش را شبیه به Kinect مایکروسافت کند. این دو دوربین هرکدام رزولوشن 1280×800 پیکسلی دارند. البته این را در جعبه‌ی PS4 نگذاشته تا مجبور باشید آن را به صورت جداگانه خریداری کنید. احتمالا نخواسته قیمت PS4 از Xbox One بیشتر شود.
 

در سوی مقابل، مایکروسافت کاملا بر روی دستگاه کنترل حرکتی خود یعنی Kinect کار کرده است. اکنون این دستگاه دیگر جزئی جدا نشدنی و ضروری Xbox One شده است. Kinect جدید که Kinect 2.0 نیز نامیده می‌شود، کاملا پیشرفت کرده و از دوربین‌های Full HD به جای VGA بهره می‌برد. همچنین از سنسور فروسرخ برای بدست آوردن درکی بهتر از عمق میدان و فاصله‌ی سوژه تا دوربین استفاده می‌کند. این Kinect میدان دید خیلی بیشتری را نسبت به مدل پیشین در بر می‌گیرد و آن قدر دقیق است که می‌تواند باز شدن دو انگشت از یکدیگر را نیز تشخیص دهد. در ضمن این بار می‌تواند حرکت تا 6 نفر را تشخیص دهد. ظاهرا که این دستگاه می‌تواند تا 2 گیگابایت دیتا در ثانیه را آنالیز کند.
تاچ پد Dual Shock 4 را می‌توان بهترین و مفیدترین افزونه‌ی جدید این دسته‌ی بازی دانست. این تاچ پد می‌تواند در موقعیت‌های مختلف کاملا کاربردی باشد. دکمه‌ی Share هم چیزیست که امروزه برای اتصال به شبکه های اجتماعی کاملا ضروری می‌نماید. دکمه‌ی Share این دسته در قسمت بالا و بین D Pad و تاچ پد قرار گرفته است. به هر صورت در دنیایی که امروز در آن زندگی می‌کنیم، به اشتراک گذاشتن موفقیت‌هایی که در یک بازی کسب کرده‌ایم، می‌تواند ضروری باشد.
به طور کلی باید گفت که بازی کردن با Dual Shock 4 یک تجربه‌ی بی نظیر است. این دسته‌ی بازی کاملا آسان استفاده، پاسخگو، خوش ساخت و البته آشناست. به نظر می‌رسد این دقیقا همان چیزیست که عاشقان بازی با کنسول‌های سونی، از نسل بعدی گیم پد انتظار داشتند. برخلاف Dual Shock 3، نقاط ضعف Dual Shock 4 خیلی کم هستند. متاسفانه بعد از هر 3 یا 4 ساعت استفاده از دسته‌ی بازی، نیاز به شارژ دوباره‌ی آن خواهد بود. می‌توانید دسته را با اتصال از طریق کابل Micro USB به کنسول شارژ کنید.

دکمه‌ی Share
همه‌ی خوبی‌ها و نقاط قوت PS4 به یک طرف، دکمه‌ی Share بر روی Dual Shock 4 نیز در طرف دیگر. این دکمه به شما اجازه‌ی پخش زنده‌ی بازی از طریق Twitch یا Ustream بر روی اینترنت و البته آپلود کلیپ‌های 15 دقیقه ای از بازی در حال انجام شما بر روی فیس‌بوک را می‌دهد. نکته‌ی شگفت آور این است که همه‌ی این کارها را خیلی بی نقص انجام می‌دهد. در هر کجای بازی که باشید، می‌توانید با فشردن دکمه‌ی Share، اپلیکیشن پخش را باز کنید. آپشن های آپلود اسکرین شات و ویدیو، بعلاوه‌ی پخش زنده‌ی بازی دیده می‌شود. شاید Screen Shot کمترین جذابیت را داشته باشد. به صورتی که وقتی دکمه‌ی Share را می فشارید و نگه می‌دارید، می‌توانید عکس صحنه‌هایی از بازی را بر روی فیس‌بوک یا توییتر آپلود کنید. بعلاوه‌ی یک مسیج در زیر آن. از طریق Upload Video Clip نیز می‌توانید قسمت‌هایی تا 15 دقیقه از بازی خود را انتخاب کنید و با مقداری کراپ کردن و ویرایش آن را بر روی شبکه‌ی اجتماعی آپلود کنید.  Live Broadcast یا همان پخش زنده، جذاب‌ترینشان است و می‌توانید پخش زنده‌ی تمام بازی خود را بر روی اینترنت قرار دهید. حتی صدا و تصویر خود شما نیز از طریق میکروفون و دوربین می‌تواند در کنار تصویر زنده‌ی بازی کردن شما قرار گیرد. برای بسیاری از بازی کننده ها، دیگر از این بهتر نمی‌شود و برای ما با این اینترنت لاک پشتی و خسته، چیزی جز حسرت باقی نمی گذارد. به هر صورت دکمه‌ی Share یکی از نقاط قوت بزرگ PS4 است که آینده‌ی 10 ساله‌ی آن را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
 

نرم افزار
بگذارید نکته ای را صادقانه بگوییم، بدون نصب Day One Patch نسخه‌ی 1.5، بر روی PS4 هیچ چیز وجود ندارد. نه سیستم عامل، نه پخش بلوری، نه دسترسی PSN، نه مالتی پلیر آنلاین، نه پلی استیشن استور و نه پخش آنلاین. Day One Patch حدود 323 مگابایتی حجم دارد و پس از دانلود، نصب آن سه دقیقه زمان می‌برد. پس از Restart شدن اتوماتیک، دنیایی در مقابل چشمان شما گشایش می‌یابد.
واسط کاربری دسک تاپ جدید PS4، یک ارتقاء جدی و عالی نسبت به واسط کاربری نسبتا گیج کننده‌ی PS3 به حساب می‌آید. این واسط کاربری در حقیقت یک سری موزائیک‌های مربعی شکل را شامل می‌شود که با انتخاب هرکدام می‌توانید محتوای بیشتر را شاهد باشید. کافیست که برای مثال یک بازی را انتخاب کنید. در این صورت می‌توانید شاهد یک Over View که سازنده‌ی بازی به صورت متن، عکس و ویدیو ارائه می‌دهد یا فعالیت‌های اخیر در شبکه های اجتماعی و نیز بازی‌های مشابه باشید. در حقیقت وقتی دیسک یک بازی جدید را وارد می‌کنید، آن بازی به طور کامل بر روی حافظه‌ی 500 گیگابایتی ذخیره می‌شود و برای همیشه موزائیک آن بر روی دسک تاپ جای می‌گیرد. مگر اینکه آن را Uninstall کنید. همین منوال در مورد بازی‌هایی که از PS Store دانلود می‌کنید هم وجود دارد. وقتی بازی‌ها زیاد می‌شوند، دسک تاپ واقعا جای شلوغی می‌گردد.
 

به طرز غیر قابل باوری، Music Unlimited تنها آپشن شما برای پخش موسیقی از طریق PS4 است. بالا آمدن Music Unlimited نسبتا طولانی است و زمان زیادی برای این کار طول می‌کشد. بعلاوه کار کردن با آن هم همینطور کند و ناروان است. Hulu Plus و Netflix مقداری سریع‌تر بارگزاری می‌شوند و تجربه‌ی مرورگری وب با آن نیز چندان تفاوتی با کنسول‌های دیگر ندارد. به طور کلی دست و پنجه نرم کردن با محیط وابسطه به کیبورد و ماوس، بدون کیبورد و ماوس می‌تواند کاملا مشکل باشد. حتی با وجود تاچ پد باز هم مرورگری وب خیلی آسان نیست.

ریموت پلی
اگر از جمله‌ی کسانی هستید که ناامیدانه فکر می‌کردید ریموت پلی دیگر بر روی PS4 منقرض شده است، می‌توانید خوشحال باشید که این طور نیست. در حقیقت این تصور از آن جا ناشی شد که در روزهای نخست معرفی این کنسول، به خبرنگاران اجازه‌ی انجام ریموت پلی با PS4 داده نشد و همه فکر کردند که اساسا سونی این قابلیت را از روی آن برداشته است. خوب ما باید بگوییم که نه تنها این قابلیت وجود دارد، بلکه تقریبا بی نقص کار می‌کند.
قابلیت ریموت پلی، ویژگی است که به همراه PS Vita کار می‌کند. اگر PS Vita دارید یک انسان خوشبخت هستید، در غیر این صورت یا باید به فکر خرید آن باشید و یا چشمتان به PS Vita ی دوستتان دوخته باشد. پس از آن، چیزی که بر روی PS Vita لازم خواهید داشت، اپلیکیشن PS4 Link خواهد بود. این اپلیکیشن بر روی آخرین نسخه‌ی سیستم عامل Vita موجود است. با ورود به این اپلیکیشن، دو آپشن خواهید داشت. Remote Play و Second Screen. Sencond Screen چیزی نیست جز کنترل واسط کاربری PS4 از طریق صفحه‌ی لمسی Vita. با این حال برای اینکه بتوانید به صورت تمام و کمال، واسط کاربری PS4 را بر روی Vita داشته باشید، بهتر است که Remote Play را انتخاب کنید. پس از آن، سیستم به دنبال Wi-Fi کنسول PS4 می‌گردد و سپس از شما یک کد 8 رقمی برای رجیستر کردن دستگاه درخواست می‌کند. این تنها کاریست که لازم است بکنید و پس از آن، کل اینترفیس PS4 را بر روی نمایشگر Vita داشته باشید. سونی توصیه می‌کند که برای داشتن یک اتصال پایدار تر، Vita و PS4 را از طریق Ethernet متصل کنید. با این حال برای ما از طریق Wi-Fi مشکلی پیش نیامد.
اما واقعا از طریق ریموت پلی و Vita چه کارهایی می‌توان انجام داد؟ جواب این است که تقریبا هر کاری. از انجام بازی گرفته تا مرورگری اینترنت و رفتن در PS Store. واقعیت این است که از طریق Wi-Fi تا فاصله‌ی 6 متری از PS4 بدون هیچ مشکلی کار می‌کردیم. بیشتر از آن می‌توان شاهد یک سری مشکلات در اتصال بود.
 

بازی‌ها
اگر به دنبال تفنگ، انفجار، آتش و کمی هیجان هستید، بازی Kill Zone: Shadow Fall می‌تواند انتخاب نخست شما باشد. در حقیقت این بازی یکی از آپشن هایی است که می‌توانید توان گرافیکی PS4 را به چالش بکشید. رنگ‌ها، سایه‌ها، کاراکترها، همه و همه چنان گرافیک عمیقی دارند که علاوه بر PS4 می‌توانید دوستانتان که هنوز PS4 نخریده‌اند را نیز به چالش بکشید و به هیجان وادارید.
 

اما به جز Shadow Fall، بازی‌های شگفت انگیز دیگری هم وجود دارند. Resogun بازی است که واقعا می‌توان آن را یک نمایش گرافیکی دانست. شما یک سفینه‌ی دو بعدی در دنیایی سه بعدی هستید که باید سفینه های فضایی‌ها را شکار کنید و همزمان، ناجی مردم از روی زمین به منطقه ای امن باشید. انفجارها و شلیک گلوله‌ها، بعلاوه‌ی صحنه های گرافیکی خیلی پیچیده، همگی جاهایی هستند که PS4 به خوبی از پس آن‌ها بر می‌آید.
 

10 دقیقه بیشتر لازم نیست که Knack را بازی کنید و سپس متوجه شوید که آن چیزی نیست جز نسخه‌ی بعدی Crash Bandicoot. بازی، عمق میدان خیلی زیاد و کاراکترهای متحرک متعددی دارد و PS4 از پس همه‌ی آن‌ها به خوبی بر می‌آید. این بازی از آن‌هایی است که خشونتش با شخصیت‌های فانتزی‌تر ترکیب شده تا برای سنین پایین‌تر هم مناسب باشد و در کل یک بازی ملایم به حساب آید.
 

مطمئنا Battlefield یکی از نام آشناترین بازی‌های PS4 است. از آن بازی‌هایی که چنان شما را در محیط جنگ واقعی غرق می‌کند که کاملا از محیط اطراف جدا می‌شوید. عمق میدان زیاد، انفجارها و تحرکات بسیار، همه و همه از جمله عناصری هستند که تمام توان PS4 را می‌طلبند و خوشبختانه این کنسول خیلی خوب از پس آن‌ها بر می‌آید. Battlefield 4 حقیقتا یک بازی اول شخص محبوب و عالی است.
 

Assassin Creed دیگر بازی است که در ابتدای حضور PS4 می‌توان آن را بازی کرد. این بازی نیز همانند Battlefield کاملا قدیمی و محبوب است و این بار شما می‌توانید بازی گر نسخه‌ی 4 یا همان Black Flag باشید. شما در محیطی شبیه به جزایر کاراییب بازی می‌کنید و علاوه بر درگیری‌های تن به تن، هدایت یک کشتی را نیز بر عهده خواهید داشت.
 

جمع بندی
به طور کلی باید گفت، هرچند که می‌دانیم در این دوره و زمانه پول را به زحمت می‌توان پس انداز کرد، ولی واقعیتش این است که PS4 دستگاهیست که ارزش خرج کردن همه‌ی پس‌اندازتان را دارد. کنسول بازی هم چیزی نیست که هر سال بخواهید عوضش کنید، بلکه تا 10 سال دیگر آن را خواهید داشت. تا 10 سال دیگر هم اگر کودک هستید جوان خواهید شد و اگر جوان هستید، پا به سن خواهید گذاشت. بنابراین PS4 می‌تواند دوستی ماندگار برای شما باشد. دوستی که به جز سیستم تشخیص حرکتش، برتری‌های فراوانی نسبت به Xbox One دارد و نسبت به PS3 نیز گویی موجودی از دنیای دگر است.
 
مزایا:
ایفای نقش به عنوان بهترین کنسول بازی از نظر عملکرد گرافیکی تا زمان معرفی
به همراه داشتن گیم پد Dual Shock 4 با تمام امکانات بی نظیر آن
طراحی منحصر بفرد و مدرن، به رقم زمخت بودن
معایب:
عمر کم باتری گیم پد Dual Shock 4
 
۰۱ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۰۹ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آرمین رضوی

Microsoft Xbox One مایکروسافت ایکس باکس وان

توجه:حتما برای اتصال این دستگاه به برق، از آداپتور 110 به 220 ولت که با دستگاه همراه شده است، استفاده کنید!

 
Xbox One، دوست داشتنی، سریع، مجهول
در زمانه‌ی عجیبی به سر می‌بریم. در خبرهای تکنولوژی، از کفش‌هایی می‌خوانیم که Wi-Fi دارند. از اتوموبیل هایی که پرواز و از پرینترهایی که پیتزا چاپ می‌کنند. دست کم از این سه مورد، هیچ کدام به صورت گسترده، تولید و استفاده نشده‌اند. پس روبات‌های خدمتکاری که قرار بود در خانه و محل کار، ما را تر و خشک کنند کجا هستند؟ هنوز هم که به هتلی پنج ستاره بر روی ماه نرفته‌ایم! این بود آینده ای که 30 سال پیش متصور بودیم؟ از همه‌ی این‌ها که بگذریم، در کنسول بازی جدید مایکروسافت، یعنی Xbox One، می‌توان فن آوری هایی را مشاهده کرد که احتمالا جزو تخیلات و آرزوهای پیش گویان سه دهه‌ی پیش بوده‌اند. اینکه جلوی دستگاه بنشینید و با صدای رسا بگویید، Xbox, ON!، سپس دستگاه روشن شود خیلی شگفت انگیز است. اینکه جلوی دستگاه بایستید و کاراکتر درون بازی کوچکترین حرکت بدن شما را تقلید کند هم معجزه آساست. Xbox One نسل سوم کنسول‌های بازی مایکروسافت به حساب می‌آید که پس از Xbox 360 موفق و Xbox نخستین، در سال 2013 به بازار آمده است و می‌رود که در چند سال آینده، رقیب پایاپای PS4 باشد.
 

سخت افزار
همانطور که در نقد و بررسی PS4 هم اشاره کردیم، Xbox One کنسولی کاملا بزرگ است که به شکل یک مکعب مستطیل مشکی رنگ ساخته شده. البته رویمان نشد که مثل PS4 آن را یک تخته سنگ بخوانیم. این در حالیست که Xbox One برای این لقب محق‌تر است. Xbox 360 با طراحی قوسی شکل، هم جذاب‌تر و هم 10 درصدی از Xbox One کوچکتر است. Xbox One کنسولی کاملا بزرگتر از PS4 است. هرچند که Xbox One دستگاه بزرگتری است، ولی سازنده حتی زحمت این را به خود نداده که آداپتور برق را درون دستگاه جای دهد و متاسفانه مثل مدل قبلی، آداپتور برق همانند یک پاره آجر همواره بیرون از دستگاه است. این در حالیست که با وجود جثه‌ی کوچک PS4، آداپتور برق درون دستگاه جای داده شده است.
 

چند هفته‌ی پیش که برای نخستین بار Xbox One را دیدیم، به نظرمان آمد که چقدر شبیه به تصورات یک طراح صنعتی در سال 1973، از یک پخش کننده‌ی VCR در سال 2000 است. طراحان این کنسول سعی کرده‌اند مقداری ظاهر فشن به آن بدهند و از پلاستیک مشکی مات و براق در بدنه‌ی آن استفاده کرده‌اند. بدین ترتیب به جای درست کردن ابرو، چشمش را کور کرده‌اند و در تمام محلی که پلاستیک براق استفاده شده، Xbox One به شدت مستعد جذب اثر انگشت است. البته واقعا کنسول بازی دستگاهی نیست که همواره بخواهید به آن دست بزنید و پس از نصب، برای همیشه زیر تلویزیون شما جای می‌گیرد.
 

وقتی کنسول را به صورت افقی روی میز قرار می‌دهیم، نیمی از صفحه‌ی بالایی که توسط شبکه‌ی خروجی تهویه پوشانده شده، قابل مشاهده می‌شود. مشخص است که سیستم کولینگ ضعیف Xbox 360 حسابی روی ذهن طراحان Xbox One اثر گذاشته و سعی کرده‌اند که دیگر آن فاجعه تکرار نشود. البته جالب این جاست که تلاش نکرده‌اند با فن‌های پر قدرت و پر سر و صدا این نقص را جبران کنند و خوشبختانه کنسول عملکردی کاملا کم سر و صدا دارد. احتمالا علت جثه‌ی بزرگ دستگاه، کمک کردن به خنک ماندن دستگاه بوده است.
 

از روبرو که به دستگاه نگاه کنیم، تنها شیاری که می‌توان در آن قسمت مشاهده کرد، ورودی مکشی بلوری است. پلاستیک‌های اطراف آن هم از نوع مشکی مات است تا نگران بر جای ماندن اثر انگشت خود در آن قسمت نباشید. در عوض دکمه های لمسی در قسمت روبرو سمت راست قرار دارند و توسط پلاستیک مشکی براق احاطه شده‌اند. البته شاید ترجیح بدهید که کنسول را با فرمان صوتی، و با گفتن جمله‌ی Xbox ON! روشن کنید.
 

یکی از پورت‌های USB این کنسول در قسمت سمت چپ بدنه قرار گرفته است. در قسمت سمت چپ و متمایل به جلو. بدین ترتیب دست کم می‌توانید گیم پد را خیلی آسان شارژ کنید. اما به قسمت پشتی که برویم، جاییست که با انبوه پورت‌ها مواجه می‌شویم. ورودی پاور، دو پورت دیگر USB 3.0، پورت Ethernet، HDMI، یک پاور USB و خروجی صوتی اپتیکال.
 

متفاوت با PS4
درون Xbox One ای پی یوی 8 هسته ای Jaguar ساخت کمپانی AMD قرار گرفته است. یعنی تقریبا همان چیزی که بر روی PS4 هم یافت می‌شود. تفاوت اصلی در سرعت نهفته است. به صورتی که سرعت چیپ Xbox One در حدود 1.75 گیگاهرتز و PS4 حدود 1.6 گیگاهرتز است. بعلاوه تعداد هسته های GPU این دو نیز تفاوت می‌کند. Xbox One دارای 12 قطعه‌ی GCN Compute با 768 شیدر در مجموع است و این در حالیست که PS4 دارای 18 قطعه از اولی و 1152 شیدر است. این باعث می‌شود که PS4 از نظر قدرت پردازش گرافیکی خام کاملا برتر از Xbox One باشد و حتی سرعت ساعتی بالاتر 854 مگاهرتزی GPU ایکس باکس در برابر 800 مگاهرتز PS4 نتواند این اختلاف را جبران کند.
برای اینکه اختلاف عمیق‌تر شود، باید گفت که هرچند هر دو از 8 گیگابایت حافظه‌ی RAM بهره می‌برند، ولی رم PS4 از نوع GDDR5 با سرعت 5500 مگاهرتز در برابر 2133 مگاهرتز رم DDR3 در Xbox One است. این باعث می‌شود که پهنای باند بین CPU، GPU و RAM در PS4 کاملا بیشتر باشد. در ضمن نباید فراموش کنیم که همواره در Xbox One قسمتی از توان سخت افزاری صرف کینکت و سیستم عامل مفصل‌تر آن می‌شود. در حالی که در PS4 این چنین نیست.
البته در انجام بازی‌هایی چون Forza 5 و Ryse ممکن است اصلا این تفاوت گرافیکی به نظرتان نیاید و بازی‌ها خیلی خوب باشند، ولی مسئله‌ی اصلی در رزولوشن است. بازی‌هایی مثل Battlefield 4 و Call Of Duty: Ghosts بر روی Xbox One با رزولوشن 720p HD و بر روی PS4 با رزولوشن Full HD پخش می‌شوند. هرچند که باز هم در یک فاصله‌ی مناسب از تلویزیون و بر روی پنل های کوچکتر از 46 اینچ چندان متوجه تفاوت نخواهید شد.
 





گیم پد
برخلاف گیم پد PS4، گیم پد Xbox One را می‌توان یک دسته‌ی بازی کاملا استاندارد دانست. گیم پدی که نسبت به مدل قبلی‌اش بر روی Xbox 360، نه انقلابی، بلکه تنها یک بهبود بوده است. همچنان می‌توانیم همان استیک‌های شستی که در یک ردیف قرار نگرفته‌اند را ببینیم. بعلاوه‌ی D-Pad، چهار دکمه‌ی عملکردی، دو دکمه‌ی وسط و البته، دکمه‌ی Xbox Home. آن دو دکمه‌ی وسط، دیگر Start و Back نیستند و تنها Menu و View را شامل می‌شوند. این دو چه در بازی و چه در بیرون از آن، می‌توانند کاربردهای زیاد و مختلفی داشته باشند. بر روی استیک‌های شستی هم تلاش زیادی انجام گرفته تا احتمال لغزش انگشت را کاهش دهد. بدین ترتیب که علاوه بر مقعر بودن، لبه‌ها از لاستیک زبر و طرح دار ساخته شده‌اند. این واقعا خوب است و عملکرد استیک‌ها حتی از Dual Shock 4 نیز بهتر است. خود استیک‌ها حرکتی نسبتا روان‌تر نسبت به مدل قبلی دارند و دقت آن‌ها تقریبا یکسان است.
 

هرچند که گیم پد Xbox 360 خیلی خوب بود، ولی نقطه‌ی ضعف آن را می‌شد در D-Pad اش مشاهده کرد. البته در سال 2010 یک نسخه‌ی بهبود یافته از دسته بازی 360 ارائه شد که D-Pad بهتری داشت، ولی گیم پد One از آن هم بهتر است. اکنون دکمه های D-Pad کلیک‌های خیلی مشخصی دارند و عملکردی عالی را ارائه می‌دهند. البته بهتر است که در بازی‌های امروزی، دیگر از این دکمه‌ها برای هدایت کاراکتر استفاده نکنید و از همان استیک‌ها بهره ببرید.
 

Impulse Triggers نامی است که مایکروسافت بر روی دکمه های تریگر گیم پد Xbox One نهاده است. هرچند که اسمی کمی ناجور دارند، ولی این دکمه های جدید دارای لرزاننده، حقیقتا پدیده های خوبی هستند. در واقع می‌توان گفت که اگر تاچ پد ویژگی مثبت Dual Shock 4 بود، قطعا ایمپالس تریگر ویژگی مثبت گیم پد ایکس باکس وان است. توصیف میزان کارآمدی آن‌ها مقداری مشکل است، واقعا باید امتحان کنید تا احساس واقعی آن را دریابید. همچنین به لطف لاستیکی که بین تریگرها و بدنه قرار گرفته، صدای فشرده شدن کمتری را نیز تولید می‌کند. تنها ایرادی که می‌توان به آن وارد دانست، دکمه های Shoulder است که مقداری سفت‌تر از دکمه های مشابه بر روی دسته‌ی 360 می‌باشند. شارژدهی باتری با در نظر گرفتن اینکه انرژی از طریق دو عدد باتری AA تامین می‌شود فوق‌العاده است. به صورتی که در عرض یک هفته و نیمی که باتری‌های قابل شارژ را درون آن گذاشته بودیم، هیچ وقت تمام نشدند. در عین حال خوبی‌اش این است که با اتصال گیم پد از طریق کابل میکرو USB به پورت USB کنسول می‌توانید آن‌ها را شارژ کنید.
 

کینکت
بیشتر ما بر روی گوشی‌های تلفن همراه یا تبلت خود دوربین داریم. کنسول بازی ایکس باکس وان هم دوربین دارد. همانطور که در نخست اشاره کردیم، کینکت را می‌توان از جمله تصورات 30 سال پیش بشر دانست که اکنون محقق شده است. کینکت با دوربینی Full HD که می‌تواند حتی در تاریکی ببیند و تپش قلب شما را تشخیص دهد! حتی وقتی ایکس باکس خاموش است، کینکت همیشه می‌شنود تا هر زمان فرمان دادید، کنسول را روشن کند. کمی ترسناک شد، نه؟
 

کینکت همان چیزیست که اختلاف قیمت 100 دلاری بین PS4 و Xbox One را رقم زده است. کینکت 2 اکنون جزئی جدایی ناپذیر از Xbox شده است و دقیقا همان ویژگی است که خریداران را بین انتخاب PS4 و Xbox One به تامل وا می‌دارد. دوربین و میکروفون کینکت بر روی ستون سیاه رنگی که در کنار تلویزیون قرار می‌گیرد، قرار دارند. این دستگاه کاملا بزرگتر از چیزیست که بر روی Xbox 360 وجود داشت. بوسیله ی فرمان صوتی تقریبا هرکاری می‌توانید با کنسول انجام دهید و اتفاقا نسبتا سهل و سریع است. با این حال احتمالا آخرش به همان کنترل از طریق دسته روی خواهید آورد. یکی از جالب‌ترین قابلیت‌هایی که کینکت به ما ارائه می‌دهد، قابلیت تشخیص چهره است. تشخیص چهره‌ی ایکس باکس وان خیلی سریع و بی خطا کار می‌کند. بعلاوه حسی از مالکیت شخصی بر روی کنسول را به شما القاء می‌کند. میدان دید دوربین کینکت کاملا گسترده تر از مدل پیشین شده  تا برخلاف کینکت قبلی، نیازی به چرخیدن فیزیکی نداشته باشد. تشخیص حرکت و بدن کینکت هم به طرز اعجاب آوری بهتر شده است. حرکات بدن خیلی دقیق درک می‌شود و این را به خصوص در رقص می‌توان به خوبی فهمید. در ضمن کینکت 2 می‌تواند تا 6 نفر را به صورت همزمان تشخیص دهد و حرکات آن‌ها را ردیابی کند. ظاهرا که کینکت توانایی آنالیز تا 2 گیگابایت دیتا در ثانیه را دارد. البته مشکلاتی هم وجود دارد، برای مثال کمینه ی فاصله ی قرار گرفتن در مقابل دوربین کینکت که توسط مایکروسافت توصیه شده، حدود 1.4 متر است که در آپارتمان های امروزی، خیلی کم نیست.
 



Smart Glass
در نقد و بررسی PS4، توضیحاتی را درباره‌ی Dual Screen دادیم. همان فن آوری که شما می‌توانید تصویر PS4 را بر روی PS Vita داشته باشید و حتی بازی هم بکنید. خوب، مایکروسافت هم برای Xbox One شبیه به این را دارد. در حقیقت باید گفت که مایکروسافت اولینی بود که این امکان را بر روی کنسول خود گذاشت. بعد از آن هم نه سونی، بلکه نینتندو با دستگاه Wii U بود.
 

اسمارت گلس در حقیقت اپلیکیشنی برای گوشی‌های هوشمند و تبلت ها است که برای همه‌ی سیستم عامل‌های شناخته شده مثل اندروید، iOS و Windows Phone وجود دارد و جهت تماشای اینترفیس ایکس باکس بر روی دیوایس هوشمند ساخته شده. خوشبختانه دیگر مثل Xbox 360 لازم نیست به سرورهای آنلاین متصل شوید و اتصال مستقیم از طریق Wi-Fi دیوایس هوشمند به کنسول وجود دارد. این یک سری مزیت‌ها از جمله عملکرد و پاسخگویی سریع را رقم زده است. البته بازی‌های نسبتا محدودی هستند که بتوانند بدین صورت اجرا شوند. یکی از آن‌ها Battlefield 4 است و دیگری Dead Rising 3 است. در حقیقت خارج از بازی، اسمارت گلس کارآمدتر است و می‌تواند به عنوان ریموت کنترل کنسول بازی، در حوزه ای مثل Home Entertainment کاربرد داشته باشد.
نرم افزار
اگر یک نکته‌ی مشترک آزار دهنده در PS4 و Xbox One وجود داشته باشد، همان Day One Patch است. هنگامی که برای نخستین بار کنسول را روشن می‌کنید، سعی می‌کند که به اینترنت متصل شود و Patch مربوطه را دانلود کند. این Patch اصلا کم حجم نیست و خلاصه 500 مگابایتی از حجم اینترنت شما را طلب می‌کند. پس از دانلود، کنسول Restart می‌شود و کار نصب آغاز می‌گردد. بعد از نصب همه چیز در اختیار شماست. با اینترفیسی مواجه می‌شوید به غایت شبیه به واسط کاربری ویندوز 8. Dashboard آن بسیار ساده است و کاشی‌ها، محدود به میانبرهایی می‌شوند که به آن‌ها احتیاج دارید. در حالی لیست دوستان شما در سمت چپ قرار دارد که بزرگ‌ترین پنجره که در میان صفحه باز شده، اپلیکیشن اکنون فعال شما را نشان می‌دهد. این در حالیست که این پنجره‌ی بزرگ با کاشی‌های کوچکتر که اپلیکیشن های تازه استفاده شده یا فعال را نشان می‌دهد احاطه شده است. در کل به نظر ما اینترفیس جایی است که عملکرد Xbox one از PS4 بهتر می‌باشد و خیلی ساده و قابل فهم تر است.
 

همانطور که پیش‌تر هم اشاره کردیم، روشن کردن کنسول بازی از طریق گفتن جمله‌ی، Xbox ON! بسیار هیجان انگیز است. البته کنسول واقعا در حالت خاموش قرار ندارد و در حقیقت در خواب است. این را با تشخیص چهره برای تشخیص اینکه شما صاحب واقعی آن هستید که ترکیب کنیم، به طور کلی 15 ثانیه ای طول می‌کشد تا Xbox One از خواب بیدار و آماده‌ی به کار شود. منتها دقت کنید که جمله‌ی Xbox ON را خیلی واضح و رسا بیان کنید. در غیر این صورت مجبور می‌شوید که این جمله را چند بار بگویید و شاید اگر کسی هم آن دور و اطراف باشد کمی احساس حماقت کنید. این فرمان صوتی به جز روشن کردن دستگاه در جاهای دیگر هم کاربرد دارد. هروقت خوب کار می‌کند آن را تحسین می‌کنید و هر وقت خوب کار نمی‌کند تصمیم می‌گیرید که دیگر از آن استفاده نکنید.
توانایی‌های مالتی تسکینگ این کنسول هم خیلی خوب است. به طور همزمان می‌توان سه اپلیکیشن و یک بازی را فعال نگه داشت. البته بسته به اینکه اپلیکیشن ها و بازی چقدر از حافظه‌ی شما اشغال می‌کنند، تعداد می‌تواند کمتر شود. برای مثال برنامه‌ی Skype حجم بیشتری از حافظه را نسبت به NetFlix و Hulu Plus اشغال می‌کند. از طریق فرمان صوتی می‌توانید بین اپلیکیشن ها سوییچ کنید. وقتی که کنسول را بر روی حالت خواب یا همان Always On قرار می‌دهید تا با فرمان صوتی بیدار شود، پس از بیدار شدن می‌توانید به همان قسمتی از بازی که آن را متوقف کرده بودید بروید.  این خیلی خوب است. با این حال اگر در همان حالت خواب بودن کنسول، مثلا به آن دستور بدهید که به بازی Dead Rising 3 برود، در حالی که پیش از آن در بازی Forza Motorsport 5 توقف کرده باشید، به یکباره همه‌ی دست آوردی که در بازی قبلی کسب کرده بودید از بین می‌رود.
Xbox Live
زمانی Xbox Live نقطه‌ی قوت بزرگ کنسول مایکروسافت به حساب می‌آمد. اما سونی بیکار ننشست و امکان بازی آنلاین بسیار آسان و سریع را برای کنسول خود فراهم کرد. مایکروسافت برای اینکه همچنان بتواند در کورس رقابت باقی بماند، طبق روایاتی، از 300 هزار سرور برای پشتیبانی از بازی آنلاین این کنسول بهره جسته است. همانند PS4، تعداد دوستانی که می‌توانید داشته باشید از 100 بالاتر رفته و در حالی که در PS4 به 2000 رسیده، در Xbox One در عدد 1000 است. 1000 دوست هم همچنان خیلی زیاد است و البته مایکروسافت پدیده ای به نام Follower را هم اضافه کرده است. دقیقا مثل همان چیزی که در فیس‌بوک می‌بینیم. به طور کلی تصور کنید که یک حساب توییتر دارید پر از فعالیت‌های مربوط به بازی. تازه به کمک Skype Audio Codec می‌توانید صدای دوستانتان را هم بشنوید.
 

درست همانند PS4، با استفاده از سرویس Skydrive مایکروسافت می‌توانید کلیپ‌هایی از بازی در حال انجام خود را ضبط و آپلود کنید. این کار خیلی هم آسان است. کافیست که در حین بازی بگویید: Xbox, Record that! در این هنگام خود کنسول 30 ثانیه از بازی شما را ضبط و بر روی اکانت آنلاین شما آپلود می‌کند. برای کلیپ‌های طولانی‌تر تا 5 دقیقه، می‌توانید با گفتن جمله‌ی، Xbox, Go to Game DVR وارد این اپلیکیشن شوید و کار ضبط را انجام دهید. پس از آپلود بر روی اکانت، لینکی به شما داده می‌شود که می‌توانید آن را بر روی شبکه های اجتماعی یا اشتراک فیلم قرار دهید. جای تاسف باقیست که هیچ گونه آپلود مستقیم بر روی این شبکه‌ها وجود ندارد.
سه بازی
بازی Forza Motorsport 5 یکی از با کیفیت‌ترین بازی‌ها از نظر گرافیکی که برای Xbox One ساخته شده است. این بازی را می‌توان یک شبیه سازی اتوموبیل سواری نیز دانست. آن قدر رانندگی با اتوموبیل های این بازی طبیعی است که پس از مدتی بازی، می‌توانید برای گرفتن گواهینامهی رانندگی اقدام کنید!
 

Dead Rising 3 یکی از بازی‌های نسبتا نا موفق برای این کنسول است. هرچند که گرافیک خیلی خوبی دارد، ولی بیشتر شبیه به یک محصول ناکامل به نظر می‌رسد. به صورتی که انیمیشن‌ها خیلی بی ریخت هستند و دیالوگ‌های بازی نیز چنگی به دل نمی‌زنند.
 

اما اگر می‌خواهید واقعا توان گرافیکی Xbox One را به چالش بکشید، می‌توانید به سراغ بازی Ryse: Son Of Rome بروید. به خصوص اینکه، بازی ایست که می‌توانید در آن از کینکت هم استفاده کنید. در بازی مناظر خیلی زیبایی از روم قدیم نشان داده می‌شود که عمق بسیاری دارند. بنابراین به همراه Forza، این بازی با کیفیت‌ترین‌ها هستند.
 
 

جمع بندی
به طور کلی باید گفت که در هنگام نقد و بررسی Xbox One احساساتی چند گانه درباره‌ی آن داشتیم. کنسول قدرتمند است و امکانات خیلی خوبی دارد. با این حال 100 دلاری از PS4 گران قیمت‌تر است که آن را هم به حساب کینکت بی نظیرش می‌گذاریم. ایکس باکس وان را علاوه بر یک کنسول بازی، می‌توان یک مدیا سنتر عالی در خانه نیز دانست. بنابراین هرچند که ممکن است از نظر قدرت پردازش خام گرافیکی بهتر از PS4 نباشد، ولی در عوض کینکت 2.0 دارد و یک همه فن حریف مالتی مدیا است.
 
مزایا:
گرافیک خیلی خوب و اجرای زیبای بازی‌ها
قابلیت‌های خیلی عالی مالتی تسکینگ
فن آوری تشخیص حرکت الگو و مثال زدنی کینکت 2.0

 

معایب:
ابعاد بزرگ و قرار گیری آداپتور در خارج از بدنه
 
۰۱ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۴۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آرمین رضوی