.:فارسی موبایل | سایت تخصصی موبایل ایران:.

Motorola Moto 360

برای همه‌ی ما پیش آمده که گاهی به دلیل سر و صدای زیاد محیط اطرافمان، یا وقتی که در حال راه رفتن هستیم و تلفن هوشمندمان را در جیب قرار داده‌ایم، تماسی را از دست داده یا متوجه یک پیامک مهم نشده باشیم. اصلی‌ترین وظیفه‌ی ابزاری به نام ساعت هوشمند این است که این اعلان‌ها را به شما نشان دهد تا پیام‌ها، ایمیل‌ها و تماس‌های از دست رفته‌ی شما به حداقل برسد. ساعت هوشمند موتورولا Moto360، یکی از زیباترین ساعت‌های هوشمندی است که در سال 2014 به بازار عرضه شد. زمانیکه کمتر تولید کننده‌ای برای طراحی ساعت‌های هوشمند ارزش خاصی قائل می‌شد، موتورولا به دیگر تولیدکنندگان یادآوری کرد که طراحی یک محصول چقدر مهم است. طراحی گرد موتو360، یادآور ساعت‌های آنالوگی است که روی دست بیشتر مردم می‌بینیم و شاید این باعث شود تا موتو360 بتواند راحت‌تر خود را به مردم تحمیل کند.
 

 
جعبه‌ی گرد موتو360، از همان ابتدا به شما یادآوری می‌کند که با یک ساعت هوشمند صفحه گرد رو به رو هستید. پس ار باز کردن جعبه‌ی گرد ساعت، با Moto360 رو به‌ رو خواهید شد. در محل تعبیه شده زیر قسمتی که ساعت قرار گرفته است، کابل شارژ micro USB و داک شارژر القایی قرار دارد.
 
 
 

راه ‌اندازی

برای راه اندازی Moto360 کافیست تا آخرین نسخه اپلیکیشن Android Wear را از گوگل‌پلی دانلود و نصب کنید. سپس وارد برنامه Android Wear شده و بلوتوث خود را روشن کنید. با استفاده از QR Code زیر می‌توانید اپلیکیشن اندرویدی Android Wear را دانلود کنید.
 

Moto360 را نیز روشن کرده و پس از انتخاب زبان پیش فرض، منتظر تایید برای جفت شدن دو دستگاه باشید. سپس وارد تنظیمات در اپلیکیشن Android Wear خواهید شد و پس از انجام تنظیمات وارد صفحه‌ی مربوط به ساعت اندرویدی جفت شده با گوشی هوشمندتان می‌شوید. 
 
 

صفحه نمایش

صفحه نمایش Moto360، یک نمایشگر LCD گرد با رزولوشن 320 X 290 و چگالی تصویر 205ppi است که البته بخشی از قسمت پایین صفحه نمایش برای قرار گرفتن حسگر روشنایی اختصاص یافته است و هنگام روشن بودن صفحه نمایش، این قسمت خاموش خواهد بود. به دلیل انتخاب صفحه نمایش LCD توسط موتورولا، غلظت رنگ مشکی زیاد مطلوب نیست و کمی رنگ پریده به نظر می‌رسد اما از آنجایی که رنگ زمینه رابط کاربری گوگل سفید است، این رنگ پریدگی رنگ مشکی زیاد به چشم نمی‌آید. خوشبختانه بر خلاف اپل‌واچ، Moto360 دارای حسگر سنجش نور محیط است و می‌توانید با انتخاب حالت خودکار تنظیم میزان نور صفحه نمایش، این وظیفه را به این حسگر بسپارید. به دلیل استفاده از پنل LCD، خوانایی صفحه نمایش Moto360 در حالت بیشینه نور صفحه، زیر نور مستقیم خورشید متوسط ارزیابی می‌شود و توانایی رقابت چندانی با اپل‌واچ یا ساعت‌های هوشمند سامسونگ را ندارد. صفحه نمایش این ساعت با گوریلا گلس 3 پوشانده شده است.
 

سخت‌افزار

سخت‌افزار Moto360 کمی تعجب آور است. انتخاب پردازنده‌ی نسبتا قدیمی TI OMAP 3  ناامید کننده به‌نظر می‌رسد. البته عاملی مثل ارزان‌تر بودن این پردازنده نسبت به سایر پردازنده‌هایی که در ساعت‌های هوشمند در حال به‌کارگیری هستند می‌تواند یکی از دلایل موتورولا باشد. 4 گیگابایت حافظه داخلی، 512 مگابایت حافظه رم، بلوتوث 4.0 LE، گام‌شمار، حسگر سنجش نور محیط و حسگر اپتیکال سنجش نور محیط سخت‌افزار Moto360 را تشکیل می‌دهند. 
 
 

نرم‌افزار و رابط کاربری

اولین ساعت هوشمند موتورولا، با یک اولین دیگر همراه شده و آن چیزی نیست جز اولین نسخه سیستم‌عامل پوشیدنی گوگل به نام Android Wear که با گجت‌های اندرویدی دارای اندروید 4.3 به بالا همگام‌سازی می‌شود. امکانات این سیستم‌عامل در سطح ابتدایی است و تا بلوغ و تکامل خود هنوز راه زیادی در پیش دارد. حتی در زمینه زیبایی بصری قابل مقایسه با تایزن سامسونگ یا Watch OS اپل نیست و شاید در این قسمت رتبه‌ی آخر را در اختیار داشته باشد. برخلاف سیستم‌عامل اندروید که قابلیت تغییرات و شخصی‌سازی توسط کمپانی‌ها را دارد، Android Wear قابلیت شخصی‌سازی توسط شرکت‌ها را ندارد و تنها می‌توانند تعدادی واچ‌فیس پیش‌فرض به آن استفاده کنند. در گوگل‌پلی واچ فیس‌های متنوع رایگان و غیر رایگان زیادی برای Moto360 عرضه شده‌اند که بنا به سلیقه‌ی خود می‌توانید آن‌ها را دانلود کرده و استفاده نمایید.
 
در زمینه سرعت سیستم عامل، حین کار کردن با Moto360 متوجه کندی‌هایی شدیم که نمی‌دانیم علت اصلی آن پردازنده نسبتا قدیمی به کار گرفته شده در این ساعت است، یا این کندی‌ها را هم باید مانند کندی‌هایی که گاها در اکثر محصولات اندرویدی می‌بینیم جزئی از Android Wear بدانیم و با آن کنار بیاییم. در مجموع Android Wear را یک سیستم‌عامل دوست‌داشتنی و جذاب نمی‌دانیم.
 

حسگرها و باتری

موتورولا در این ساعت از یک حسگر اپتیکال سنجش ضربان قلب استفاده کرده است که دقت قابل قبولی دارد. نکته عجیب حین استفاده از گام‌شمار، تاخیر و کندی بیش از حد هنگام حرکت بود که گاها تا بیش از سی قدم توسط گام‌شمار شمرده نشده و به یک‌باره تعدادی از قدم‌ها به عدد شمرده شده اضافه‌ می‌شد. ضمن این‌که دقت و میزان حساسیت گام‌شمار رضایت‌بخش نبود.
Moto360 از یک باتری 320 میلی‌آمپری بهره‌ می‌گیرد. این باتری 115 میلی‌آمپر ظرفیت بیشتری نسبت به اپل‌واچ برخوردار است و انتظار می‌رود که بازدهی باتری نیز از این بیشتر بودن طرفیت تبعیت کند. اما در بررسی‌هایی که ما انجام دادیم این اتفاق نیفتاد و در نهایت می‌توانید به اندازه‌ی یک روز توقع شارژدهی از Moto360 داشته باشید که شاید به دلیل بهینه نبودن Android Wear نسبت به Watch OS باشد. در مجموع باتری ساعت‌های هوشمند در حال حاضر بزرگترین نقطه ضعف آن‌ها محسوب می‌شوند.
 
 

جمع‌بندی

ساعت هوشمند موتورولا زیباست، و این زیبایی طراحی را در هر ساعت هوشمندی نخواهید دید. اما آیا تنها زیبایی ملاک انتخاب ساعت هوشمند است، یا عملکرد پردازشی، رابط کاربری و بازده باتری و عواملی از این دست اولویت بالاتری نسبت به زیبایی دارند. این موارد هستند که تعیین می‌کنند آیا Moto360 انتخاب شما خواهد بود یا خیر.
 
 




 
مزایا:
طراحی زیبا
امکان استفاده از بندهای متنوع
گوریلا گلس 3
داک شارژ القایی
معایب:
بازده متوسط باتری
سخت‌افزار نسبتا قدیمی
 
 
 
۲۴ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آرمین رضوی

Nokia Lumia 1320

 
 

Nokia Lumia 1320

امروزه گوشی‌های با اندازه بزرگ در میان مردم طرفداران زیادی پیدا کرده است. از این رو نوکیا بر این شد تا گوشی‌های بزرگ خود یعنی لومیا 1520 و 1320 را معرفی و روانه‌ی بازار کند. لومیا 1520 یک فبلت تمام عیار بود و به واقع نوکیا هر چه در چنته و در توان داشت، در 1520 به کار برد. اما مطمئنا نوکیا این موضوع را فراموش نکرده که تعداد زیادی از طرفداران نوکیا، توان خرید این فبلت دوست داشتنی با این قیمت را ندارند. از این رو نوکیا 1320 را معرفی نمود تا توان خرید مردم را برای گوشی‌های با سایز بزرگ نوکیا بالا ببرد. لومیا 1320 در واقع یک فبلت میان رده از کمپانی نوکیا می‌باشد که سعی کرده با امکاناتی کمی ضعیف‌تر نسبت به 1520 و البته با قیمتی مقرون به صرفه تر، نگاه خیلی از کاربران را به خود جلب نماید. نوکیا برای 1320 از یک نمایشگر HD در ابعاد 6 اینچ و از خانواده LCD Clear Black ها استفاده نموده که محافظت از این نمایشگر به پوششی از گوریلا گلس نسخه‌ی سوم سپرده شده. دوربین به کار گرفته شده در لومیا 1320 به مراتب ضعیف‌تر از 1520 می‌باشد. اما این به معنای ضعیف بودن دوربین این گوشی نیست چرا که دوربین 1520 یک ابر دوربین بود. به هر حال 1320 از یک دوربین با لنز 5 مگاپیکسل بهره می‌برد که توان فیلم برداری به صورت FullHD را دارد. پردازش اطلاعات در این مدل بر عهده‌ی یک پردازنده‌ی دو هسته ای یعنی اسنپدراگون S4 می‌باشد که می‌تواند تا حداکثر فرکانس 1.7 گیگاهرتز وظایف را پردازش کند. دست آخر نوکیا همان باتری که برای 1520 به کار برده بود، برای 1320 هم در نظر گرفته. لومیا 1320 مجهز به یک باتری لیتیوم یونی با ظرفیت 3400 میلی آمپر ساعت است که کاملا مناسب برای این گوشی با این ابعاد می‌باشد. حال، با ورود این فبلت 6 اینچی خوش قیمت نوکیا به بازار، به نقد و بررسی آن پرداختیم. پس با ما در نقد و بررسی لومیا 1320 همراه شوید.
 

طراحی و ساخت

ابعاد این گوشی 164.25 در 85.9 میلی متر بوده و قطری در حدود 9.79 میلی متر دارد که در مقایسه با لومیا 1520، یک میلی متر افزایش قطر داشته. همچنین این گوشی 220 گرم وزن دارد که در این زمینه هم نسبت به 1520 سنگین‌تر شده است.
ظاهر این گوشی مشابه با سایر گوشی‌های بزرگ نوکیا می‌باشد و اصالت گوشی‌های نوکیا در این گوشی کاملا حفظ شده است. ابعاد این گوشی ظاهری مستطیلی دارد و شباهت بسیار زیادی به 1520 دارد. از طرف دیگر؛ شکل و شمای کلی این اسمارت فون به لومیا 625 نزدیک است و گویا نوکیا در هنگام طراحی این گوشی از طراحی 625 الگو برداری کرده. در مجموع باید گفت که لومیا 1320 کیفیت ساخت قابل قبولی دارد و حس خوبی را در هنگام دست گرفتن به کاربر منتقل می‌کند.
حال به بررسی و واکاوی گوشی می‌پردازیم.
 
دقیقا مشابه سایر گوشی‌های دیگر ویندوزی که در پایین صفحه نمایش آن‌ها سه دکمه‌ی Back، Home و Search دیده می‌شود، در لومیا 1320 هم این گزینه های لمسی خازنی به چشم می‌خورد.بالای نمایشگر این فبلت میزبان سنسورهای نور محیط و مجاورت می‌باشد. همچنین در کنار این سنسورها دوربین مکالمات ویدئویی و بلندگوی مکالمات صوتی وجود دارند.

 

تمام دکمه های فیزیکی این گوشی در لبه‌ی سمت راست آن تجمع یافته‌اند. در این لبه به ترتیب از بالا به پایین؛ دکمه های تغییر صدا، پاور/قفل صفحه‌ی نمایش و شاتر دوربین به چشم می‌خورد. در لبه‌ی سمت چپ، هیچ دکمه و پورتی وجود ندارد.
 
در لبه‌ی بالایی این گوشی، تنها جک استاندار 3.5 میلی متری دیده می‌شود.


پورت microUSB هم به تنهایی در وسط لبه پایینی جا خشک کرده است.
 
شاید شنیدن این موضوع که قاب پشتی این فبلت قابل باز شدن توسط کاربر است، به تنهایی اتفاق خوب و مثبتی برای 1320 باشد؛ اما متاسفانه نوکیا از بزرگ‌ترین مزیت و قابلیت این کار یعنی قابل تعویض بودن باتری استفاده ننموده و تنها کاربران می‌توانند سیم کارت و کارت حافظه‌ی microSD را در زیر این قاب قرار دهند. در قاب پشتی این گوشی دوربین به همراه فلاش به چشم می‌خورد و در مرکز آن لوگوی نوکیا می‌درخشد و نهایتا در پایین این قاب اسپیکر این گوشی جای داده شده است. در مجموع محل قرار گیری دکمه ها و پورت‌ها در این گوشی کاملا استاندارد بوده و به هیچ چیز غیر متعارف و غیر عادی در 1320 برنخوردیم. 

 

 

صفحه نمایشلومیا 1320 از یک صفحه نمایش 6 اینچی از نوع IPS بهره می‌برد که قادر است وضوح تصویری معادل با HD را ارائه نماید. تراکم پیکسلی این گوشی 245ppi بوده که با توجه به اندازه‌ی آن مناسب به نظر می‌رسد. صفحه نمایش این گوشی توسط یک محافظ صفحه Gorilla Glass 3 پوشیده شده تا آن را از هر گونه و خشی محافظت نماید.
صفحه نمایش لمسی خازنی 1320 دقت خوبی داشته و به کوچک‌ترین لمس شما بر روی صفحه پاسخ خواهد داد. اما دقت بالای این صفحه به همین جا ختم نمی‌شود؛ چرا که می‌توانید به همان خوبی که با انگشتانتان صفحه‌ی نمایش این گوشی را لمس می‌کردید، با دستکش هم با این گوشی کار کنید. به واقع این قابلیت در اکثر گوشی‌های ویندوزی نوکیا دیده می‌شود و نوکیا این پتنت را به نام خود ثبت کرده است. البته گفتن این نکته خالی از لطف نیست که این قابلیت در 1320 به طور خودکار فعال نمی‌باشد و برای راه اندازی آن باید از تنظیمات گوشی، این قابلیت را فعال کنید. البته نوکیا برای این کار دلیل محکمه پسندی دارد و بر این باور است که فعال بودن این قابلیت در حالت پیش فرض، مصرف باتری را به طور چشمگیری افزایش خواهد داد. از این رو این قابلیت در حالت پیش فرض، غیر فعال می‌باشد.
همان طور که در ابتدای نقد گفته شد، صفحه نمایش این گوشی قادر است تا حداکثر وضوح تصویر 720p معادل با اچ دی را نمایش دهد که نسبتا رضایت بخش می‌باشد. اما صفحه نمایش بهتر از آن را برادر بزرگ‌تر خود یعنی لومیا 1520 به خدمت دارد. اما این گوشی به لطف بهره گیری از پنل IPS، زاویه دید خوبی دارد و از کار با آن لذت خواهید برد. همچنین متون نمایش داده شده در این گوشی در زیر نور آفتاب، کاملا خوانا بوده و مشکلی خاصی در هنگام کار با آن در محیط بیرون نخواهید داشت.  
 

سخت افزار

قلب تپنده‌ی این فبلت بر عهده چیپ ست Qualcomm Snapdragon S4 می‌باشد. بر روی این چیپ یک پردازنده‌ی دو هسته ای قرار دارد که حداکثر با سرعت 1.7 گیگاهرتز وظایف را پردازش می‌کند. به واقع قدرت پردازنده‌ی این گوشی نسبت به 1520 کاهش قابل ملاحظه ای داشته. اما این به معنای ضعف پردازنده‌ی به کار برده شده در 1320 نیست. چرا که سیستم عامل ویندوزفون آنقدر خوب و بهینه طراحی شده که حتی با پردازنده‌ی دو هسته ای و با فرکانس 1 گیگاهرتز هم می‌تواند از پس برنامه های سنگین این سیستم عامل برآید. به هر حال این پردازنده تمام برنامه های موجود در بازار ویندوزفون را بدون ذره ای کندی اجرا می‌نماید. پس جای هیچ گونه نگرانی در مورد اجرای بازی و برنامه های سنگین در این گوشی وجود ندارد. همچنین یک رم 1 گیگابایتی این پردازنده را همراهی می‌کند تا وظیفه‌ی چند تکلیفی یا همان Multi-Tasking را به خوبی در این ویندوزی اجرا نماید. در مجموع باید بگوییم که در تجربه‌ی چند روزه ای که با این فبلت داشتیم، به عملکرد لگ گونه و کند، در حین وب گردی و اجرای بازی‌های گوناگون با 1320 برنخوردیم. اما همه‌ی ما به خوبی می‌دانیم که پردازنده‌ی چهار هسته ای به کار گرفته شده در 1520 عملکرد فوق‌العاده تری نسبت به 1320 دارد. اما همان جور که خود مایکروسافت مرتبا گفته، استفاده‌ی سبک‌تر از این سیستم عامل، سبب می‌شود تا گوشی و یا فبلت دستورات بیشتری را با توان و مصرف پایین‌تر اجرا نماید.
مایکروسافت برای این فبلت میان رده‌ی خود از هشت گیگابایت حافظه‌ی داخلی استفاده نموده که اگر اهل استفاده از برنامه ها و بازی‌های زیاد و متنوعی هستید، قطع به یقین این مقدار حافظه برای شما کم خواهد بود. اما کاربران این فبلت می‌توانند به وسیله‌ی پشتیبانی از کارت حافظه‌ی microSD تا 64 گیگابایت و 7 گیگابایت حافظه‌ی مجازی OneDrive، تا حد زیادی از این بحران کمبود حافظه کم کنند.
 

نرم افزار

از آن جایی که لومیا 1320 محصول سال گذشته‌ی شرکت مایکروسافت می‌باشد و قبل از معارفه‌ی ویندوزفون 8.1 رونمایی گشته؛ لذا این محصول به طور پیش فرض از نسخه‌ی قبلی و قدیمی این سیستم عامل یعنی ویندوزفون 8 بهره می‌برد. اما خبر خوب و مسرت بخشی که برای تمام کاربران قدیمی گوشی‌های لومیا (ویندوزی) این شرکت وجود دارد، این است که تمام گوشی‌های ویندوزی نوکیا با ویندوزفون 8 قابل ارتقا به 8.1 می‌باشند. لومیا 1320 هم به هیچ عنوان از این قاعده مستثنی نیست و کاربران این فبلت می‌توانند آن را به جدیدترین و به روزترین نسخه‌ی سیستم عامل ویندوزفون یعنی 8.1 ارتقا نمایند و از تمام ویژگی‌ها و امکانات این نسخه نظیر دستیار صوتی Cortana، نوار اعلانات (Notification) و Jigsaw Puzzle بهره ببرند.

 


به واقع خبر قابل آپگرید شدن سیستم عامل این فبلت به ویندوزفون 8.1 به قدری خوش حال کننده است که شاید بتوان این قابلیت را به عنوان یکی از بزرگ‌ترین مزیت‌های 1320 برشمرد. مانند همه‌ی گوشی‌های ویندوزی مایکروسافت، لومیا 1320 هم از برنامه های منحصر به فرد نوکیا نظیر Here maps بهره می‌برد. مهم‌ترین راه های ارتباطی در این فبلت هم شامل بلوتوث نسخه‌ی 4.0، DLNA، WiFi و GPS می‌باشد.

 

 

دوربیندوربین به کار گرفته شده در لومیا 1320 به مراتب ضعیف‌تر از 1520 می‌باشد. اما این به معنای ضعیف بودن دوربین این فبلت نیست؛ چرا که دوربین 1520 یک ابر دوربین به حساب می‌آید. به هر حال 1320 از یک دوربین با کیفیت 5 مگاپیکسل بهره می‌برد که توان فیلم برداری به صورت FullHD معادل با 1080 در 1920 پیکسل را دارد. در یک مقایسه‌ی دیگر، کیفیت دوربین لومیا 1320 به خوبی و به کیفیت رقیب اندرویدی خود یعنی گلکسی مگا (8 مگاپیکسل) نمی‌باشد ولی می‌توان نمره‌ی قابل قبولی را به دوربین این فبلت ویندوزی داد. به طور کلی کیفیت عکس‌های ثبت شده با دوربین این فبلت در فضاهای باز به مراتب بهتر از محیط‌های بسته و اتاق می‌باشد. وظیفه‌ی ضبط مکالمات ویدئویی و ثبت عکس‌های Selfie در این گوشی هم به یک دوربین با کیفیت 0.3 مگاپیکسل معادل با VGA محول شده که برای این کار مکفی و مناسب به نظر می‌رسد. رابط کاربری دوربین این فبلت هم از سادگی خوبی برخوردار است و سبب شده تا کاربران به راحتی با این برنامه کار کنند. شایان ذکر است، بهترین اتفاقی که در دوربین این فبلت افتاده است را همان کیفیت فیلم برداری آن بدانیم؛ چرا که کیفیت ویدئوها طبیعی بوده و صدا را به طور مناسبی ضبط می‌نماید.

    

 

باتریهمان طور که در ابتدای نقد گفته شد، باتری به کار گرفته شده در 1320 همان باتری 3400 میلی آمپر ساعتی ست که نوکیا در 1520 به کار برده. این باتری می‌تواند به طور متوسط تا 672 ساعت در حالت استندبای برای کاربران شارژدهی نماید. در مجموع باید گفت که عملکرد باتری 1320 رضایت بخش و فراتر از حد انتظار بوده و نیاز یک فبلت 6 اینچی را به خوبی برآورده می‌کند. آمار و ارقام این را نشان می‌دهد که با وجود یکسان بودن باتری به کار گرفته شده در 1520 و 1320، اما این لومیا 1520 است که شارژدهی بهتر و بیشتری را نسبت به برادر کوچک‌تر خود دارد؛ چرا که باتری این گوشی چیزی در حدود 100 ساعت بیشتر از 1320 (در حالت استندبای) شارژ نگه می‌دارد.

 
 

حرف آخر

در مجموع ما این دستگاه را برای کسانی که به دنبال یک فبلت ویندوزی و صد البته با برچسب قیمت مناسب می‌گردند، توصیه می‌کنیم. همچنین آن دسته از افرادی که به فکر خرید لومیا 1520 بوده‌اند، اما توان خرید آن را نداشته‌اند را باید به لیست کسانی که این فبلت مناسب آن‌هاست، اضافه نماییم. در نهایت هم باید رزولوشن پایین دوربین 1320 را به عنوان اصلی‌ترین نقطه ضعف و پاشنه آشیل این میان رده برشمرد.
این روزها یکی از واقعیت های دنیای موبایل را می توان اینگونه بیان کرد که «هر جا سخن از فبلت است، نام سامسونگ می‌درخشد!» بدین معنی که همیشه شرکت سامسونگ در دسته‌ی فبلت ها حضوری پر رنگ و قدرتمندانه داشته و در این زمینه همیشه حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. از همین رو لومیا 1320 را هرگز نمی‌توان فبلتی بدون رقیب در این رنج قیمتی در نظر داشت و باید سامسونگ گلکسی مگا را یک رقیب جدی برای 1320 دانست.
 
مزایا:
صفحه نمایش بزرگ 6 اینچی با کیفیت HD
قابل ارتقا به ویندوز 8.1
پشتیبانی از کارت حافظه‌ی microSD تا 64 گیگابایت
باتری با عملکرد مناسب
مقرون به صرفه در مقابل لومیا 1520
معایب:
رزولوشن پایین دوربین
حافظه‌ی داخلی کم
۲۴ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۳۹ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آرمین رضوی

Apple iPhone 6 Plus

Apple iPhone 6 Plus

کمپانی اپل که تا چند سال پیش بر این باور بود که کسی حاضر به خرید گوشی با اندازه‌ی بزرگ نیست، اکنون و در سال 2014 میلادی با توجه به نیاز کاربران، اولین فبلت خود را به نام آیفون 6 پلاس طراحی و روانه‌ی بازار کرد. در حقیقت شرکت آمریکایی اپل با تولید 6 پلاس توانست آمار و ارقام مربوط به گوشی‌های ساخت خود را تا حد زیادی تغییر دهد، رکوردهای فراوانی را جابجا کند و در نهایت توانست موفقیت‌های فوق‌العاده ای را کسب کند. بدون هیچ شک و شبهه ای باید آیفون 6 پلاس را بزرگ‌ترین آیفون تولید شده توسط شرکت اپل تا کنون دانست؛ چرا که تا قبل از سال 2014 میلادی، بزرگ‌ترین گوشی این شرکت آمریکایی تنها 4.0 اینچ بود که مربوط به گوشی‌هایی نظیر آیفون 5S و 5 بود. اما رکورد دیگری که این فبلت توانسته بشکند، مربوط به کیفیت نمایشگر می‌باشد. صفحه نمایش 6 پلاس را به جرات می‌توان برترین نمایشگر بین تمام گوشی‌های آیفون دانست؛ چه از لحاظ رزولوشن و چه از لحاظ تراکم پیکسلی. نمایشگر 5.5 اینچی آیفون 6 پلاس دارای وضوح تصویر 1080 در 1920 پیکسل است که تراکم پیکسلی بی نظیر 401 پیکسل بر هر اینچ را ارائه می‌دهد. بنابراین می‌توان این گونه بیان کرد که آیفون 6 پلاس اولین تجربه‌ی کاربران اپل خواهد بود که می‌توانند به تماشای فیلم تمام HD یا همان FullHD بپردازند. در نهایت به تمام این رکوردهای گفته شده، باید بزرگ‌ترین رکورد شکنی این شرکت با 6 پلاس را افزود و آن هم اینکه آیفون 6 پلاس برترین آیفون تولید شده در جهان تا سال 2014 میلادی به شمار می‌رود؛ حتی برتر از آیفون 6. به هر حال اصلا نمی‌توان این گونه برداشت نمود که تمام این رکورد شکنی‌ها برای یک اسمارت فون اتفاقی بوده. بدون شک شرکت آمریکایی اپل تمرکز بسیار ویژه ای بر روی اولین فبلت خود کرده و هر آنچه در چنته داشته در آیفون 6 پلاس به کار برده است. در نهایت، باید آیفون 6 پلاس را نهایت هنر، کمال و شکوه اپل در تولید گوشی‌های موبایل تاکنون دانست.
 

 

طراحی و ساخت
زبان طراحی آیفون 6 پلاس را باید کاملا مشابه با آیفون 6 دانست و تنها تفاوت بزرگ بین این دو گوشی را می‌توان در اندازه‌ی آن‌ها به حساب آورد. آیفون 6 پلاس دارای ابعادی به طول 158.1، به عرض 77.8 و ضخامت 7.1 میلی متر می‌باشد. اگر مقایسه ای بین ابعاد این گوشی و سایر فبلت‌های 5.5 اینچی و یا بزرگ‌تر از آن داشته باشیم، در میابیم که فبلت شرکت اپل کمی دارای طول بیشتری نسبت به رقبا می‌باشد. بر فرض مثال آخرین پرچم‌دار شرکت ال‌جی در سال 2014 دارای یک نمایشگر 5.5 اینچی است که ابعادی به طول 146.3، به عرض 74.6 و ضخامت 8.9 میلی متر دارد.
به نظر می‌رسد که مقایسه‌ی ابعادی دو فبلت آیفون 6 پلاس و گلکسی نوت 4 بتواند کمک بهتری به کاربران در فهم طول بزرگ فبلت اپل کند. با وجود آن که نمایشگر نوت 4، 0.2 اینچ از نمایشگر 6 پلاس بزرگ‌تر است، اما این آیفون 6 پلاس است که دارای قامت بلندتر نسبت به نوت 4 می‌باشد و بر اندام نوت 4 سایه افکنده. (نوت 4، 4.6 میلی متر کوتاه تر از آیفون 6 پلاس می‌باشد). با توضیحاتی که در بالا داده شد، این طور بر می‌آید که کاربران به خوبی فهمیده‌اند که داشتن چنین اندازه‌ی بزرگی برای آیفون 6 پلاس نه تنها مفید نیست، بلکه می‌تواند در پاره ای از مواقع باعث اذیت کاربران شود. چرا که آیفون 6 پلاس حاشیه‌ی نمایشگر بیشتری نسبت به دو گوشی مقایسه شده با آن دارد و این عامل می‌تواند کمی کاربران را در حین کار با آن به مشکل مواجه کند.


 
 
آیفون 6 پلاس به طور حیرت برانگیزی باریک می‌باشد و وقتی برای نخستین بار این فبلت را در دست بگیرید، متوجه ضخامت بسیار کم آن می‌شوید. همچنین با توجه به بدنه‌ی آلومینیومی که این فبلت دارد، به هیچ عنوان سنگین به نظر نمی‌رسد و تنها 172 گرم وزن دارد. اما اگر بخواهیم از زاویه ای دیگر به آیفون 6 پلاس بنگریم، در میابیم که این فبلت با ابعاد بزرگی که دارد توانسته عناوین عریض ترین و طویل ترین آیفون تولید شده تا کنون را نیز به خود اختصاص دهد. علاوه بر این اگر از ضخامت بسیار پایین آیفون 6 (6.9 میلی متر) در بین محصولات آیفون صرف نظر کنیم، می‌توان لقب باریک ترین آیفون را به 6 پلاس و با ضخامت 7.1 میلی متر اعطا نمود. مضاف بر این، به نظر نمی‌رسد که انتخاب سنگین‌ترین گوشی شرکت اپل، کار بسیار سختی باشد؛ چرا که با اندازه‌ی بزرگی که 6 پلاس در میان همه‌ی گوشی‌های اپل دارد، به راحتی می‌توان بیان کرد که 6 پلاس با 172 گرم وزن، سنگین‌ترین عضو خانواده‌ی آیفون می‌باشد.
همان‌طور که گفتیم، اصلی‌ترین تغییر آیفون 6 پلاس نسبت به آیفون 6 به بزرگ‌تر شدن آن برمی‌گردد. بزرگ‌تر شدنی که باعث تغییر هیچ یک از المان‌های متمایز کننده گوشی‌های اپل از دیگران نشد، المان‌هایی مانند کلید هوم معروف این گوشی، لبه‌های انحنادار، فضای زیاد بالا و پایین صفحه‌نمایش و البته کیفیت ساخت عالی، همه در این گوشی هم مانند دیگر گوشی‌های ساخت اپل وجود دارند.

 
 

 

اما بدنه این گوشی هم مانند دو نسل قبل، کاملا از آلومینیوم ساخته شده که همان حس کیفیت فوق‌العاده را به کاربر منتقل می‌نماید. به محض اینکه گوشی را در دست می‌گیرید، خنکی آلومینیوم باعث القای حس کیفیت به شما می‌گردد که مشابهش را شاید بتوان فقط در HTC One احساس نمود. اما با اولین نگاه به گوشی، یک آیپد مینی کوچک، در ذهنمان تداعی شد. دیگر خبری از لبه‌های تراشیده شده با الماس در دور قاب نیست و با یک قاب کاملا انحنادار مشابه طراحی آیپد مینی مواجه هستیم. در مورد اینکه آیا این طراحی نسبت به طراحی آیفون 5 و یا 5S بهتر شده یا بدتر نظری نمی‌دهیم، چرا که اعتقاد داریم در این مورد نظرات بسیار متفاوت است و به سلیقه افراد بستگی دارد. شاید اگر بخواهم نظر شخصی خودمان را در این مورد دخیل کنیم، هنوز هم طراحی آیفون 5 را برتر از دیگر گوشی‌های ساخت اپل و شاید دیگر کمپانی‌ها بدانیم، اما این دلیلی بر زیبا نبودن آیفون 6 پلاس نیست. با این حال باید اذعان کنیم این لبه‌های گرد در دست بهتر جای می‌گیرد و بهتر می‌نشیند. با اینکه از لیز بودن قاب پشتی هم نمی‌توان چشم‌پوشی نمود.
 
 

 





نمای جلویی گوشی یک تغییر بزرگ نسبت به مدل قبلی داشته که در همان نگاه اول کاملا به چشم می‌آید. شیشه صفحه‌نمایش این گوشی مقداری از قاب بیرون‌تر است و در محل اتصال به قاب مقداری هم خمیدگی دارد که چشم را به خود جلب می‌کند. ترکیبی که بی‌شباهت به لومیا 920 نوکیا هم نیست. جالب اینکه وقتی مدتی با این گوشی کار می‌کنید، بعد از نگاه به آیفون 5 حس عجیبی از تخت بودن صفحه‌نمایش‌های قبلی به شما دست می‌دهد که بیشتر به عادت کردن چشم به خمیدگی گوشه‌های صفحه مرتبط است.





 




خوشبختانه اپل این فبلت را نیز در همان سه رنگ قبلی یعنی خاکستری، نقره‌ای و بژ تولید نموده تا کماکان سه حق انتخاب برای خریداران وجود داشته باشد. سه رنگی که همانند آیفون 5S تکرار شده و باز هم خبری از رنگ مشکی در این مدل نیست. اما موردی که انتظارش را نداشتیم، خش‌پذیری کمتر این گوشی نسبت به مدل‌های قبلیست. در کل مدتی که این گوشی را تست می‌کردیم، هیچ خط و خشی در استفاده معمول بر روی آن حک نشد. جالب اینکه در زمان آیفون‌های 5 و 5S در همین حین خط و خش‌هایی بر روی گوشی‌ها نقش بسته بودند.

 
 
 

 
 
اما در قسمت بالایی صفحه نمایش این فبلت می‌توان دوربین مکالمات تصویری، سنسور مجاورت، نور و بلندگو را مشاهده نمود. قسمت پایینی هم که فقط میزبان کلید هوم معروف اپل است.
 





اما یکی از مهم‌ترین تغییرها در چیدمان کلیدها در این فبلت و آیفون 6 اتفاق افتاد. کلید پاور که پیش‌تر بر روی لبه بالایی قرار داشت، به سمت راست بدنه منتقل شد تا با توجه به بلندتر شدن طول بدنه، دسترسی به آن برای کاربران راحت‌تر شده باشد. در پایین دکمه‌ی پاور این فبلت، شیار نانو سیم وجود دارد که برای باز کردن آن نیاز به ابزاری مخصوص هستید. اما لبه سمت چپ گوشی تغییری را شاهد نبوده و همانند سابق، کلیدهای کنترل صدا و البته سوئیچ قطع و وصل صدا را در خود جای داده است.

 
لبه بالایی دیگر یک لبه کاملا صیقلیست و هیچ دکمه و شیاری بر روی آن وجود ندارد. در طرف مقابل درگاه Lightning، جک 3.5 میلی‌متری صدا، میکروفون و بلندگو تعبیه شده ‌است.


 


اما طراحی پشت گوشی چگونه است؟ به محض اینکه گوشی را برگرداندیم، خود را در چالش سطل آب یخ یافتیم! آیا بر روی قاب پشتی گوشی جدید اپل، جوش زده است؟ دوربین آیفون 6 پلاس همانند آیفون 6 مقداری از بدنه‌ی آن بیرون زده که حتی در زمان عرضه Nexus 5 هم این مدل طراحی را بد نامیدیم، حال بعد از گذشت یک سال، جناب آقای سِر جانی آیو دوربین این گوشی را خارج از بدنه طراحی نموده‌اند! به واقع به شدت ترجیح می‌دادیم قطر این گوشی یک میلی‌متر بیشتر بود، اما دوربین با بدنه هم سطح بود. مسلما خارج بودن دوربین از بدنه معایب فراوانی دارد که اگر از جنبه منظره بد آن بگذریم، لنز دوربین همواره در خطر خط افتادن و یا حتی شکستن است. پس این نکته را یک پوئن بسیار منفی در طراحی آیفون 6 پلاس می‌دانیم. در کنار دوربین هم، فلاش و میکروفون قرار گرفته‌اند. یکی دیگر از مواردی که بسیار به چشم می‌آید، خطوط بالا و پایین قاب پشتی است که تا حدودی بر روی زیبایی گوشی تاثیر گذاشته است. شاید اگر تضاد رنگ این خطوط با بدنه این‌چنین زیاد نبود، کمتر آزار دهنده به نظر می‌رسید. با این حال، این بخش از طراحی هم می‌تواند بسته به سلیقه افراد قضاوت شود.


در مجموع، باید بگوییم که طراحی این فبلت دستخوش تغییرات زیادی گشته که بسیاری از آن‌ها مثبت بوده و البته موارد منفی‌ای هم وجود داشته است. با این حال، در زمان معرفی گوشی و در دستان تیم کوک، از چهره فبلت به مراتب کمتر خوشمان آمد تا زمانی که در دست با آن کار کردیم.

 

 

نمایشگرتا قبل از تولید و عرضه‌ی آیفون 6 پلاس، کاربران شرکت اپل قادر به تماشای فیلم Full HD در هیچ یک از گوشی‌های این شرکت نبودند. از این رو آیفون 6 پلاس را باید اولین و تنها گوشی شرکت اپل تا کنون دانست که کاربران می‌توانند به تماشای تصاویر تمام HD بپردازند. همچنین نمایشگر 5.5 اینچی آیفون 6 پلاس از تراکم پیکسلی بی نظیر 401 پیکسل بر هر اینچ برخوردار است که ما تا کنون این مقدار تراکم پیکسلی را در هیچ یک از گوشی‌های اپل ندیده بودیم. اما اگر کمی از بحث کیفیت و تراکم پیکسلی نمایشگر این فبلت فاصله بگیریم، به بحث اندازه‌ی این محصول می‌رسیم. آیفون 6 پلاس دارای یک صفحه نمایش 5.5 اینچی از نوع IPS LED بوده که این اندازه را می‌توان بزرگ‌ترین اندازه‌ی نمایشگر بین تمام گوشی‌های آیفون دانست. 
بالاخره اپل صفحه‌نمایش گوشی‌هایش را بزرگ‌تر نمود. این هم یکی دیگر از مواردیست که به سختی می‌شد در زمان حیات استیو جابز انتظارش را داشت. اما تیم کوک که دیگر نفر اول اپل محسوب می‌گردد، خود را موظف به ادامه راه استیو جابز نمی‌داند و تفکرات خود را در کوپرتینو جاری ساخته که یکی از آن‌ها، توجه به خواسته مخاطبان و ساخت گوشی‌های بزرگ‌تر از 5 اینچیست.
 

اما ویژگی جدید و جالبی که اپل برای اولین بار در گوشی‌های آیفون به کار برده، قابلیت نمایش هوم اسکرین به صورت Landscape است.
زاویه‌ی دید نمایشگر 5.5 اینچی 6 پلاس در یک کلام عالی می‌باشد و به همان اندازه که تماشای نمایشگر این گوشی از روبرو برایتان لذت بخش است، از زوایای دید مختلف نیز لذت بخش خواهد بود. تابش نور از سطح نمایشگر این گوشی کمی زیاد به نظر می‌رسد، اما همچنان نمایشگر 6 پلاس جزو یکی از برترین نمایشگرها در زمینه‌ی بازتاب نور آفتاب به حساب می‌آید. 
اما مهم‌ترین عیب در مورد بخش نمایشگر آیفون 6 پلاس را باید در اندازه‌ی زیاد حاشیه‌ی صفحه نمایش بدانیم. جایی که این حاشیه‌ی زیاد صفحه نمایش سبب شده تا طول این گوشی 5.5 اینچی از یکی از محبوب ترین فبلت‌های 4.7 اینچی بازار هم بیشتر باشد. در مجموع باید بگوییم که آیفون 6 پلاس یکی از بهترین و با کیفیت ترین نمایشگرهای حال بازار را دارد و از تماشای آن نهایت لذت را خواهید برد.
 

سخت افزار

به بخش عجایب گوشی‌های اپل خوش آمدید. این جا، جاییست که طرفداران اپل و صد البته مدیران این کمپانی، همواره به آن می‌نازند و همواره هم تا پیش از این، سربلند بوده‌اند. حالا می‌خواهیم آیفون 6 پلاس را از نظر سخت‌افزاری بررسی نماییم. 
اعدادی که در بازار امروز در بخش سخت‌افزار محصولات اعلام می‌گردند، ما را بد عادت نموده. پردازنده‌های 8 هسته‌ای، فرکانس‌های 2 گیگاهرتز به بالا، 3 گیگابایت حافظه رم (که از رم کامپیوتری که من این نقد را در آن تایپ نمودم بیشتر است) و غیره. همه این اعداد باعث شده اپل خود را به زحمت نیندازد و هیچ‌وقت از قطعاتی که در محصولاتش به کار برده چیزی نگوید. اما چون اپل نگفته دلیل نمی‌شود که ما هم نگوییم. پس به این قسمت توجه نمایید:
سخت‌افزار آیفون 6 پلاس از چیپست جدید اپل با نام A8 که شامل یک پردازنده دو هسته‌ای 64 بیتی با فرکانس 1.4 گیگا هرتز، یک پردازشگر گرافیکی از نوع PowerVR GX6450 و یک گیگابایت حافظه رم تشکیل می‌شود. 
شاید با خواندن این مشخصات متوجه شدید که چرا اپل تمایلی برای گفتن مشخصات دقیق سخت‌افزار گوشی‌هایش نشان نمی‌دهد. در کنار این چیپست، همانند قبل یک چیپ کمکی با نام M8 وجود دارد که قدرتمندتر از قبل، حرکات را درک می‌نماید. در واقع با کمک این چیپ ست است که گوشی متوجه می‌شود که شما در حال حرکت با دوچرخه هستید یا دویدن یا خواب. از دیگر مزایای این چیپ، صرفه‌جویی در مصرف باتری است، چرا که مثلا در زمانی که شما در حال دوچرخه‌سواری باشید، گوشی دیگر در حال جستجوی مداوم شبکه‌های Wi-Fi نخواهد بود و این به کمتر مصرف شدن باتری کمک شایانی می‌نماید. 
اما اجازه دهید قدرت این سخت‌افزار ظاهرا خجالت‌آور اپل را در عمل بسنجیم.
 


 
در بنچمارک GeekBench 3 که عملکرد پردازنده را در حالت تک هسته‌ای و چند هسته‌ای بررسی می‌نماید، نتایج نشان از قدرت بسیار خوب این پردازنده دو هسته‌ای داشت، طوری که فاصله زیادی بین این گوشی با پرچم‌داران دارای Snapdragon 801 و یا هشت هسته‌ای‌های سامسونگ وجود نداشت.




 




اما در تست Basemark OS II که به صورت کلی دستگاه را از نظر عملکرد CPU، GPU، حافظه، مرورگری و ... مورد آزمایش قرار می‌دهد، این گوشی توانست عملکردی بهتر از همه گوشی‌های موجود در بازار تا به امروز را به ثبت رساند.




 

 

 


 
تست GFX 3 هم تست گرافیکی دیگریست که جزئیات بیشتری را به چالش می‌کشد. نتایج واقعا خارج از انتظار هستند! آیفون 6 پلاس در تست Off Screen این بنچمارک هم نتایج فوق‌العاده‌ای کسب کرده که سبب می‌شود تا ما به این نتیجه برسیم که پردازشگر گرافیکی PowerVR GX6450 این فبلت، عملکرد بی‌نقصی دارد.




نتایج تست‌ها را نیز با تست‌های مرورگری اینترنت یعنی Kraken 2 و BrowserMark به پایان می‌رسانیم تا با دیدن آن‌ها، بیش از پیش متعجب شوید.
 



 
در پایان، باید گفت که امسال هم اپل گوشی‌هایی تولید نمود که در زمان ورودشان به بازار، قدرتمندترین‌های بازار هستند. پردازشگر گرافیکی PowerVR عملکردی بهتر از نمونه‌های مشابهش یعنی Adreno 420 که بر روی غول‌های Snapdragon 805ای بازار قرار دارند به نمایش گذاشت و پردازنده 2 هسته‌ای 64 بیتی اپل هم برتری‌اش را به رخ 4 هسته‌ای‌های Krait 400 بازار کشید تا باز هم در زمینه عملکرد سخت‌افزاری، کاربران امسال اپل هم نگرانی‌ای نداشته باشند. اپل کماکان باید در این بخش خود را مدیون سیستم‌عامل انحصاری‌اش بداند که می‌تواند با بهره‌گیری از حداکثر توانایی سخت‌افزار، چنین نتایجی را رقم بزند. 
پس باز هم اپل با حداقل سخت‌افزار، حداکثر خروجی را به کاربرانش تحویل می‌دهد تا کماکان در مورد برترین عملکرد سخت‌افزاری، جای شک و شبهه‌ای باقی نگذارد. 
اما راه‌های ارتباطی بی‌سیم این گوشی، از همیشه کامل‌تر است. شبکه‌های 3G و 4G با تعداد باندهای بیشتر از همیشه توسط این گوشی پشتیبانی می‌شوند. دستگا‌ه‌های شرکت اپل شامل گوشی‌ها و تبلت‌هایش، ‌در کشور‌هایی که از «فروشگاه‌های رسمی اپل» (Apple Store)  خبری نیست، از لحاظ unlock بودن به دو دسته‌ی کلی تقسیم می‌شوند. گوشی‌هایی که قفلشان توسط کارخانه باز شده است که Factory Unlocked نامیده می‌شوند و گوشی‌هایی که توسط اپراتور قفلشان باز شده که Carrier Unlocked نامیده می‌شوند. دستگاه‌های Factory Unlocked به دستگاه‌های گفته می‌شوند که به صورت پیش فرض و پس از تولید، شبکه‌های اتصالی‌شان قفل نیستند و با تمام سیم‌کارت‌ها از هر اپراتوری می‌توان در لحظه‌ی خرید با آن‌ها ارتباط برقرار کرد. در این دستگاه‌ها بدون پرداخت هزینه‌ی اضافی می‌توان از تمام سیم‌کارت‌های اپراتورهای مختلف استفاده کرد . در بسته بندی این نوع گوشی‌ها یا تبلت‌ها، یک عدد سوزن مخصوص باز کردن درپوش شیار سیم‌کارت وجود دارد. اما به علت Unlock بودن، این گوشی‌ها، در شیار سیم‌کارتشان  سیم‌کارتی قرار ندارد. در مقابل گوشی‌ها و تبلت‌های Carrier Locked از سوی اپراتور طرف قرارداد با شرکت اپل، قفل می‌شوند. قیمت این دستگا‌ه‌ها در مقایسه با دستگاه‌هایی که توسط کارخانه و به صورت Unlocked عرضه می‌شوند، کمتر است. البته در این نوع دستگا‌ه‌ها،اپراتورها با شما قراردادی منعقد خواهند کرد که هزینه‌ی ماهیانه این قراداد برای شما اختلاف قیمتی در حد  خرید دستگاه Locked خواهد داشت. همچنین دستگاه شما در پایان قرارداد که معمولا دو ساله است  به صورت خودکار Unlock خواهد شد. در مدت این قرارداد کاربر  قادر به استفاده از سیم‌کارت‌های اپراتورهای دیگر نخواهد بود. اما خریداران دستگاه‌های Locked، گزینه‌ی دیگری هم دارند و می‌توانند با پرداخت هزینه‌ای، برای دستگاه خود از طریق Carrier یا همان اپراتور طرف قرارداد، کد Unlocked خریداری کنند و از دستگاه‌ خود بصورت آزادانه استفاده کند.‌ در بسته‌بندی این دستگاه‌ها سوزنی برای باز کردن درپوش شیار سیم‌کارت وجود ندارد و در داخل شیار سیم‌کارت گوشی هم سیم‌کارت اپراتور طرف قرارداد مثل AT&T از ابتدای خروج از جعبه وجود دارد. در ایران به دلیل نبودن فروشگاه‌های رسمی شرکت اپل، محصولات از اپراتورها همراه با هزینه Unlock کردن‌شان خریداری و وارد کشور می‌شوند. اما یکی دیگر از راه‌ها برای تشخیص آیفون یا آی‌پد Factory Unlocked یا Carrier Unlocked استفاده ازPart Number   است. کاربران با استفاده از این کد به راحتی می‌توانند به نوع دستگاه خود پی ببرند. بنابراین فارغ از این که آیفون یا آی‌پدتان Factory Unlocked یا Carrier Unlocked است، دستگاه شما کاملا آماده استفاده است و می‌توانید از سیم‌کارت‌های اپراتورهای گوناگون در آن بهره ببرید. در مجموع هر دو حالت گوشی یعنی Factory Unlocked و Carrier Unlocked در ایران تفاوتی از نظر قیمت، کارکرد و امکانات با هم ندارند. همچنین، سرعت Wi-Fi در این گوشی با وجود پشتیبانی آن از استاندارد ac بسیار بهتر از قبل شده. Bluetooth نسخه 4 هم که حضور دارد و البته NFC هم بالاخره به این گوشی راه پیدا کرد. البته از NFC این گوشی فقط می‌توان برای پرداخت‌های آنلاین توسط ApplePay استفاده نمود که چندان زمان نزدیکی برای استفاده از این قابلیت در ایران متصور نیستیم. درگاه ارتباطی این گوشی هم مانند گذشته Lightning است.
 

دوربین

دوربین آیفون 6 پلاس مجهز به سنسور تصویر 8 مگاپیکسلی است. دقیقا همان رزولوشنی که از آیفون 4S به بعد شاهد بوده‌ایم. سایز سنسور تصویر دوربین این گوشی، دقیقا به اندازه‌ی سایز سنسور تصویر آیفون 5S است. در حقیقت بزرگ‌ترین تغییرات دوربین نسبت به مدل پیشین را می‌توانیم در سرعت و دقت فوکوس خودکار و آپدیت‌های نرم‌افزاری ببینیم.
اما مهم‌ترین و تنها تفاوت بین دوربین آیفون 6 پلاس با آیفون 6 را باید در لرزشگیر اپتیکال تصاویر دانست. تفاوتی که سبب می‌شود تا کاربران این فبلت بتوانند عکس‌هایی با نور مناسب و نویز کم در حرکت دوربین با سرعت پایین ثبت کنند.

 
اپل در دوربین این گوشی، از یک نوع فن‌آوری استفاده کرده که پیش‌تر شبیه به آن را بر روی دوربین DSLR کانن، یعنی 70D دیده بودیم. یک نوع فن‌آوری فوکوس خودکار تشخیص فاز (Phase Detection) وابسته به سنسور تصویر که اپل آن را فوکوس پیکسل (Focus Pixel) می‌نامد. البته اپل در به کار گیری این فن‌آوری بر روی دوربین گوشی‌های همراه پیشتاز نیست و قبلا، دوربین‌های سامسونگ گلکسی S5 و ال‌جی G3 مجهز به این نوع فوکوس خودکار شده بودند.
 
چیپست قوی‌تر و فوکوس خودکار سریع‌تر، به آیفون 6 پلاس کمک کرده که در تشخیص چهره، خیلی دقیق‌تر و سریع‌تر عمل کند. رزولوشن عکس‌های پانورامای دوربین این گوشی نیز افزایش یافته و اکنون آیفون 6 پلاس می‌تواند عکس‌های پانورامای 43 مگاپیکسلی بگیرد. به هر صورت چیپست جدید A8 کاری کرده که همه چیز سریع‌تر شود، از شات‌های سریع‌تر در هنگام عکاسی HDR گرفته تا بالا آمدن اپلیکیشن دوربین.
 
دوربین جلویی گوشی شاهد بهبودهای چشمگیری بوده است. طبق ادعای اپل، دوربین دوم آیفون 6 پلاس، می‌تواند تا 81 درصد نور بیشتری را نسبت به دوربین دوم 5S جذب کند. البته از آن جایی که نسبت کانونی لنز بر روی همان عدد F/2.2 ثابت مانده، خیلی در این مورد مطمئن نیستیم. جالب‌ترین بهبود را باید در عکاسی پیاپی دید. دوربین جلویی این گوشی می‌تواند با سرعت 10 فریم بر ثانیه عکاسی پیاپی کند. به علاوه این دوربین می‌تواند عکس‌های HDR بگیرد و ویدیوی HDR نیز ضبط کند. 
به لطف iOS 8، واسط کاربری دوربین میزبان بهبودهایی بوده است. اگر صفحه را برای فوکوس کردن لمس کنید، گوشی امکان تغییر نوردهی از طریق بالا و پایین بردن یک اسلایدر را به شما می‌دهد. بدین ترتیب شما می‌توانید بسته به نوع صحنه، جبران نوردهی را تغییر دهید. بعلاوه می‌توانید فوکوس و نوردهی را قفل کنید و البته، این چیز جدیدی نیست. 
در قسمت سمت چپ صفحه‌ی اپلیکیشن دوربین، اپل کنترل‌هایی را برای سوییچ کردن به دوربین جلویی قرار داده است. در کنار آن نیز دکمه‌ی تایمر (قابلیت تنظیم بر روی 3 یا 10 ثانیه)، انتخاب مد HDR و در نهایت دکمه‌ی تنظیمات فلاش قرار دارد. 
در کنار دکمه‌ی لمسی شاتر، اسلایدری قرار دارد که به وسیله‌ی آن می‌توانید به مد عکاسی (Photo)، عکاسی با نسبت مربعی (Square)، پانوراما، ویدیو، اسلوموشن و تایم لپس بروید. برای فعال کردن مد عکاسی پیاپی، کافیست که دستتان را اندکی بیشتر بر روی دکمه‌ی شاتر نگه دارید. 
وقتی عکاسی با آیفون 6 پلاس را شروع می‌کنید، نکته‌ای که بلافاصله متوجه آن می‌شوید، سرعت است. قطعا آیفون 5S کند نبود، ولی آیفون 6 پلاس به وضوح سریع‌تر است. زمان تاخیر بین عکس‌ها بسیار کاهش یافته و پردازش عکس‌های HDR تنها یک ثانیه طول می‌کشد. 
گستره‌ی دینامیکی این دوربین عالی است. قسمت‌های روشن‌تر و تاریک‌تر عکس، نوردهی بسیار مناسبی دارند و در مواقعی بسیار، اصلا به عکاسی HDR نیاز نیست. غلظت رنگ عکس‌ها اندکی از حالت طبیعی بیشتر است؛ با این حال به نظر می‌رسد این کلکی است که بیشتر سازندگان گوشی‌های همراه برای زیباتر کردن عکس دوربین‌ها می‌زنند. خوشبختانه غلظت رنگ‌ها در ذوق نمی‌زند. 
طبق معمول همه‌ی گوشی‌های آیفون، تفکیک جزئیات در بزرگنمایی زیاد بسیار عالیست. سوژه‌ها در شرایط نوری خوب، کاملا با جزئیات زیاد و شارپ هستند. باید گفت که شارپنس گوشه‌های تصویر نسبت به آیفون 5s افزایش یافته و اکنون گوشه‌های تصویر نیز مثل وسط تصویر تفکیک جزئیات خوبی دارد. 
مد HDR آیفون 6 پلاس، دو عکس می‌گیرد و آن‌ها را با یکدیگر ترکیب می‌کند تا یک عکس با نوردهی مناسب و گستره‌ی دینامیکی زیاد به دست آید. به نظر می‌رسد که در مد HDR، سایه‌ها به حال خود رها می‌شوند و تنها عملی که صورت می‌گیرد، سعی در افزایش جزئیات مناطق پرنور است. به طور کلی اثر عکس‌های HDR را خیلی حس نکردیم و به نظر می‌رسد که زیاد چشمگیر نباشد. 
عکاسی در نور ضعیف دوربین آیفون 6 پلاس بهبودهای چشم‌گیری نسبت به مدل پیشین داشته است. به لطف لرزش گیر تصویر دیجیتالی موثر، دوربین می‌تواند سرعت شاتر را تا حد زیادی پایین بیاورد و بدین ترتیب نوردهی خوبی از صحنه داشته باشد. این طوری آیسو (ISO) نیز بر روی مقادیر پایین قرار می‌گیرد تا عکس باکیفیت‌تری بدست آید. با این حال همچنان خطر لرزش دست و حرکت سوژه و در نهایت تار شدن صحنه وجود دارد. در حقیقت باید گفت که در آیفون 5S به ندرت دیده بودیم سرعت شاتر پایین‌تر از 1/30 ثانیه انتخاب شود، ولی در آیفون 6 پلاس سرعت شاتر تا 15/1 ثانیه نیز می‌رسد. 
از زمانی که اپل توانایی عکاسی پانوراما را بر روی دوربین گوشی‌های خود قرار داد، یکی از بهترین عملکردهای عکاسی پانوراما را می‌توانیم بر روی گوشی‌های این شرکت ببینیم. عمل دوختن عکس‌ها به یکدیگر خیلی عالی انجام می‌گیرد و تقریبا خطایی از این بابت مشاهده نمی‌شود. باید اشاره کرد که عمل عکاسی پانوراما با آیفون 6 بسیار ساده است تقریبا فرقی با یک ضبط ویدئویی ساده ندارد.
 

مقایسه‌ی دوربین آیفون 6 پلاس با دوربین آیفون 5s

از آن جایی که رزولوشن و سایز سنسور تصویر آیفون 6 پلاس نسبت به آیفون 5S هیچ تغییری نداشته، ممکن است برای بسیاری این پرسش مطرح شود که برای افرادی که عکاسی با موبایل برای آن‌ها اهمیت زیادی دارد، ارزش تعویض گوشی از آیفون 5S به آیفون 6 پلاس وجود دارد یا خیر؟ بگذارید پاسخ این پرسش را بدهیم. 
از بزرگ‌ترین تفاوت‌های آیفون 6 نسبت به آیفون 5S را باید در میزان نویز دید. اپل ادعا می‌کند که در آیفون 6 پلاس الگوریتم پیشرفته‌تری را در کاهش نویز عکس‌ها به کار گرفته است. بنابراین در عکس‌های آیفون 6 پلاس باید نویز کمتر و جزئیات بیشتری را شاهد باشیم. واقعیت این است که در تصاویر، عکس باکیفیت‌تری را از آیفون 6 پلاس نسبت به آیفون 5S شاهد هستیم. کیفیت بیشتر که علاوه بر کاهش نویز، مقدار زیادی از آن را می‌توانیم مدیون جذاب‌تر شدن عکس به دلیل غلظت رنگ بیشتر بدانیم. 
در عکاسی شرایط نوری ضعیف، طبق انتظار، آیفون 6 پلاس سرعت پایین‌تری را برمی‌گزیند و البته آیسو (ISO) را بر روی مقادیر شبیه به 5S حفظ می‌کند. بدین صورت شاهد مقداری نوردهی بیشتر در عکس‌های 6 پلاس نسبت به 5S هستیم. تفاوت در مقدار نویز را این جا می‌توانیم ببینیم، عکس‌های آیفون پیشین نویزهای بزرگ‌تری دارند و عکس‌های آیفون 6 پلاس، نویز کوچک‌تر و قابل تحمل تر. به طور کلی جزئیات عکس‌های شرایط نوری ضعیف آیفون 6 پلاس، اندکی بهتر است. 
در عکاسی شرایط نوری ضعیف، حواسمان به فوکوس خودکار تشخیص فاز هم بود، دوربین آیفون 6 پلاس اندکی سریع‌تر عمل می‌کرد. به طور کلی باید گفت که اگر در عکاسی با گوشی همراه جدی و اکنون صاحب یک آیفون 5S هستید، خیلی لازم نیست آیفون 6 پلاس بخرید. عکاسی دوربین تفاوت خیلی چشمگیری ندارد، مگر اینکه نمایشگر بزرگ‌تر گوشی، دیگر ویژگی‌های آن یا ضبط ویدئویی پیشرفته‌تر آن را بپسندید.
 

فیلم‌برداری

از بزرگ‌ترین پیشرفت‌های دوربین آیفون 6 پلاس نسبت به 5S را می‌توانیم در فیلم‌برداری ببینیم. علاوه بر فیلم‌برداری Full HD 1080p با سرعت 30 فریم بر ثانیه، دوربین این گوشی می‌تواند فیلم‌های فول اچ دی را با سرعت 60 فریم بر ثانیه نیز ضبط کند. این در حالیست که مدل پیشین می‌توانست ویدیوهای 720p را با سرعت 120 فریم بر ثانیه ضبط کند و اکنون آیفون 6 توانایی ضبط این ویدیوها را در رزولوشن 240 فریم بر ثانیه دارد. 
خیلی دوست داشتیم توانایی فیلم‌برداری 4K را بر روی این گوشی می‌دیدیم، ولی شاید اپل آن را برای آیفون 6S حفظ کرده است. اکنون بسیاری از گوشی‌های اندرویدی این کار را انجام می‌دهند، با این حال نکته‌ی اصلی این جاست که سنسور 8 مگاپیکسلی 4:3 این گوشی، رزولوشن کافی افقی برای ویدیوهای 4K را ندارد. 
وقتی در اپلیکیشن دوربین به مد اسلوموشن می‌روید، نشانگری برای تعیین سرعت فیلم‌برداری ظاهر می‌شود. در آن جا می‌توانید از بین 120 فریم بر ثانیه و 240 فریم بر ثانیه انتخاب کنید. در حالت پیش‌فرض، مد ضبط ویدیوی این گوشی ویدیوهای فول اچ دی را با سرعت 30 فریم بر ثانیه ضبط می‌کند. برای فعال کردن ضبط 60 فریم بر ثانیه باید به تنظیمات دوربین بروید. 
فیلم‌برداری فول اچ دی دوربین آیفون 6 پلاس با نوردهی عالی و جزئیات فراوان حقیقتا یکی از بهترین‌هاست. فوکوس خودکار در حین فیلم‌برداری خیلی خوب انجام می‌گیرد، با این حال اتومبیل‌های گذری می‌توانند به راحتی دوربین را گیج کنند. 
هرچند که بیت ریت فیلم‌برداری فول اچ دی 30 فریم بر ثانیه‌ی این گوشی 18 مگابیت بر ثانیه است، ولی ضبط صدا خیلی خوب نیست. ضبط صدا با بیت ریت 63 کیلوبیت بر ثانیه صورت می‌گیرد و هرچند که بر روی بدنه‌ی آیفون 6 پلاس چند میکروفون وجود دارد، ولی صدا تنها در یک کانال ضبط می‌شود. 
کیفیت ضبط ویدئویی فول اچ دی 60 فریم بر ثانیه مثل کیفیت ضبط 30 فریم بر ثانیه است؛ با این تفاوت که در این مد، حرکت سوژه‌ها خیلی سریع و آسان صورت می‌گیرد. بیت ریت این ویدیوها کاملا بالاتر است و به 25 مگابیت بر ثانیه می‌رسد. با این حال نسبت به بیت ریت 40 تا 50 مگابیت بر ثانیه‌ای ویدیوهای 4K اصلا بالا به نظر نمی‌رسد. 
اگر بخواهیم بیشتر درباره‌ی ویدیوهای اسلوموشن صحبت کنیم، باید گفت که ویدیوهای 240 فریم بر ثانیه با بیت ریت 40 مگابیت بر ثانیه و ویدیوهای 120 فریم بر ثانیه با بیت ریت 27 مگابیت بر ثانیه ضبط می‌شوند. این به معنی اشغال حجم زیادی از حافظه‌ی گوشی است؛ به صورتی که یک کلیپ 20 ثانیه‌ای ویدیوی 240 فریم بر ثانیه، حدود 115 مگابایت از حافظه را اشغال می‌کند. این مقدار برای ویدیوی 120 فریم بر ثانیه، 90 مگابایت است. در ویدیوهای اسلوموشن همچنان نمایش جزئیات عالی است. به طور کلی همان‌طور که در مدل پیشین هم دیده بودیم، تماشای ویدیوهای اسلوموشن بسیار جذاب است.
 

باتری و عملکرد آن

 

 
باز هم اپل از ظرفیت باتری گوشی‌های جدید خود چیزی نگفت، اما مشخص شده که باتری آیفون 6 پلاس یک باتری لیتیوم پلیمری 2915 میلی‌آمپر ساعتیست. اگر یک مقایسه ای کوچک بین ظرفیت باتری این فبلت با LG G3 داشته باشیم، در میابیم که ظرفیت باتری 6 پلاس همپای پرچم‌دار سال 2014 ال‌جی است و چیزی کمتر از آن ندارد. باتری این گوشی در حالت آماده به کار در حالت 3G، حدود 16 روز دوام آورد که این به خودی خود نسبت به آیفون 6 عدد بهتریست. همچنین در استفاده سنگین شامل مکالمه، پخش ویدئو، مرورگری اینترنت و بازی، این گوشی مناسب بود و توانست بیش از یک روز شارژ دوام آورد. در کل، با توجه به بزرگ‌تر شدن صفحه‌نمایش، اپل از ظرفیت بیشتری برای باتری 6 پلاس نسبت به 6 در نظر گرفته تا لذت کاربران با این فبلت به زودی تمام نشود. 
 

نرم افزار و سیستم عامل

اما عجایبی که در قسمت قبل در موردشان صحبت کردیم، اکثرا به واسطه سیستم‌عامل انحصاری اپل رقم می‌خورند. آیفون 6 پلاس به صورت پیش‌فرض از نسخه 8 سیستم‌عامل iOS استفاده می‌نماید. این نسخه از iOS تغییرات ظاهری کمی نسبت به نسخه قبلی داشته، اما در این قسمت سعی می‌کنیم به طور اجمالی نگاهی به سیستم‌عامل این گوشی داشته باشیم. به طور کلی، هر ساله و در نقد آیفون‌های قبلی هم، به طور مفصل در مورد قابلیت‌ها و امکانات iOS صحبت نمودیم. بنابراین به تکرار مکررات نمی‌پردازیم. 
همانند قبل، دو راه برای باز کردن قفل صفحه‌نمایش وجود دارد، یکی تعیین رمز 4 رقمی (که البته می‌توان به جای رمز 4 رقمی، از رمز با تعداد کاراکتر نامحدود هم استفاده نمود) و یا استفاده از Touch ID . شاید بهتر بود در مورد عملکرد TouchID در بخش سخت‌افزار می‌گفتیم، اما الان هم دیر نیست.
 

 
حسگر اثر انگشت آیفون 6 پلاس هم مانند قبل عملکردی بی‌نقص دارد و چون به اندازه کافی با آن آشنا شده‌اید، به توضیح جزئیات آن نخواهیم پرداخت. 





 
نحوه چیدمان اپلیکیشن‌ها در این نسخه تغییری نکرده، فقط با بزرگ‌تر شدن صفحه‌نمایش یک ردیف اضافه شده که البته می‌توان انتخاب نمود که یک ردیف اپلیکیشن اضافه شود یا همان تعداد اپلیکیشن با مقداری افزایش ابعاد، بزرگ‌تر نمایش داده شوند.



 





 
پنل کنترل سنتر که با کشیدن انگشت از پایین به بالا در هر صفحه‌ای باز می‌شود، تغییری در چیدمان نداشته و فقط از نظر گرافیکی مقداری رنگ‌ها تغییر داشته‌اند. با اینکه این منو از iOS 7 پا به سیستم‌عامل اپل گذاشت، ولی عملکردی فوق‌العاده دارد. مزیتی که این منو به منوی Notification اندروید دارد، این است که بدون احتیاج به بستن اپلیکیشن، می‌توانید تغییراتی مانند قطع کردن یا وصل کردن Wi-Fi و یا تغییر نور صفحه‌نمایش و ... را انجام دهید. 


 

 

 



 
اما Notification Center هم که با کشیدن انگشت از بالا به پایین ظاهر می‌شد، تغییراتی داشته. قبلا صفحات Today،   All و Missed وجود داشت که یکی از آن‌ها حذف شده و به جای آن الان فقط صفحات Today و Notification قرار گرفته است. یک قابلیت مفید در این بخش اضافه شده که از همان بخش Notification Center می‌توانید به مسیج هایتان پاسخ دهید. 
در همین بخش امکان اضافه کردن ویجت هم اضافه شده که هنوز چندان مورد توجه برنامه‌نویسان قرار نگرفته، چرا که ویجت‌ها باید توسط سایر توسعه‌دهندگان تولید شوند و برای نصب در فروشگاه اپل قرار گیرند.

 







مانند قبل، با دو مرتبه فشردن کلید Home، صفحه مالتی تسک باز می‌شود که در بالای این صفحه، لیست افرادی که در علاقه‌مندی‌های شما قرار دارند وجود دارد. با وجود این منو، در هر برنامه‌ای که باشید می‌توانید با باز کردن صفحه مالتی تسک، اعمالی مانند تماس یا ارسال مسیج را انجام دهید. 

 







 
یکی دیگر از برتری‌های iOS به دیگر سیستم‌عامل‌ها، منوی سرچ بسیار قدرتمند آن با نام Spotlight است. منویی که در هر صفحه‌ای انگشتتان را بر روی صفحه به پایین بکشید ظاهر می‌شود و آماده جستجو کردن کلمه مورد نظر شماست. پیش‌تر کلمه‌ای که در این منو می‌نوشتید از داخل برنامه‌ها، کانتکت ها، متن مسیج‌ها و غیره جستجو می‌شد. اما در iOS 8 جستجو از اینترنت مانند ویکی‌پدیا، IMDB و App Store و ... هم صورت می‌پذیرد.






بر خلاف اکثر گوشی‌های هوشمند رده بالا که برای اجرای بازی‌ها از واسط  گرافیکی OpenGL ES استفاده می‌کنند، اپل واسط گرافیکی (API) انحصاری خود را برای iOS 8 طراحی کرده که Metal نام دارد. طبق ادعای اپل، Metal ارتباط بهتر و بهینه‌تری بین سخت‌افزار و نرم‌افزار برقرار می‌کند که به سازندگان بازی‌های کامپیوتری این امکان را می‌دهد تا بتوانند بازی‌های باکیفیت‌تر و در عین حال روان‌تری را برای آیفون بسازند. بازی‌هایی که طبق ادعای اپل می‌توانند از لحاظ کیفیت با بازی‌های کامپیوترهای رومیزی رقابت کنند. 
برتری Metal آنجاییست که برنامه‌نویسان و بازی‌سازان به جای کار با درایورهای گرافیکی، می‌توانند به طور مستقیم با پردازنده‌ی گرافیکی درگیر شوند و بتوانند به پردازنده‌ی گرافیکی بگویند که چطور محاسبات گرافیکی را انجام دهد. 
در حال حاضر بخشی در App Store برای بازی‌هایی که از Metal استفاده می‌کنند تعبیه شده و بازی‌های معروفی نظیر Asphalt 8، با این رابط جدید، بازسازی شده‌اند. لازم به ذکر است که تنها چیپست‌های A7 و جدیدتر از Metal پشتیبانی می‌کنند و بنابراین تنها کاربران گوشی‌های iPhone 5s، iPhone 6 و iPhone 6 Plus قادر به استفاده از Metal خواهند بود. 
اما همیشه تایپ کردن در دستگاه‌های ساخت اپل لذت‌بخش بود، چرا که کیبورد استاندارد اپل بسیار کامل و کم نقص بود و با توجه به حساسیت و هوشمندی بالای iOS در درک لمس‌ها، تایپ در دیوایس‌های اپلی به راحتی صورت می‌پذیرفت. حال اپل امکان نصب کیبوردهای دیگر را هم ایجاد نموده تا کاربران بتوانند برای تنوع، از کیبوردهای دیگری هم استفاده کنند. برای مثال، با نصب اپلیکیشن SwiftKey بر روی آیفون 6 پلاس می‌توان از همه امکانات کیبوردهای متنوع و کاربردی این برنامه استفاده کرد. در ضمن، کیبورد استاندارد اپل هم، بسیار هوشمندانه کلمات پر استفاده شما را شناسایی می‌نماید و با تایپ حروف اول کلمه، کلمات مشابه را پیشنهاد می‌دهد که در اکثر مواقع، عملکرد دقیق و کاربردی‌ای دارد. در کل، iOS 8 هیچ تغییر انقلابی‌ای را برای کاربر به وجود نیاورده، اما باید در نظر داشته باشیم که اکثر مواقع برای مواردی که نارضایتی در پی داشته‌اند و یا عملکردی عالی نداشته‌اند به انقلاب نیاز است، که این مورد در مورد iOS اپل هیچ‌وقت صدق نمی‌کرده و این سیستم‌عامل همواره عملکرد مناسبی داشته که چندان نیازی به یک انقلاب بر روی آن احساس نمی‌شد. با این حال، اضافه شدن مواردی که ذکر کردیم، تا حدودی کار با iOS را برای کاربران راحت‌تر نموده و تجربه بهتری را نسبت به iOS 7 به ارمغان خواهد آورد.


 

 

 

حرف آخر

تیم کوک و یارانش با تولید آیفون 6 پلاس نشان دادند که چقدر با سیاست‌ها، اهداف‌ و آرمان‌های مرد افسانه ای و فراموش نشدنی این شرکت یعنی مرحوم استیو جایز فاصله گرفته‌اند. به نظر می‌رسد که قرار است اپلی جدید و با سیاست‌هایی متفاوت شکل گیرد. به نظر می‌آید که کاربران این شرکت به سرعت فهمیده‌اند که دیگر گوشی‌های کوپرتینو رنگ و بویی از استیو جابز ندارد؛ به نظر می‌رسد که دوران اپل جابز به سر رسیده و دوران اپل آقای کوک فرا رسیده. دورانی که در آن این مدیر جسور حاضر شده قدم در حوضه و خانه‌ی سازندگان اندرویدی ها بگذارد. خانه ای که سازندگان اندرویدی سال‌ها آن را بنا کرده‌اند و آن را به بهترین شکل ممکن بازسازی و مرمت نمودند تا بدین شکل و روز دربیاید. حال قرار است شرکت اپل و با رهبری کوک شجاع و جسور در خانه‌ی اندرویدی «فبلت‌ها» شرف یاب شود. به واقع هنوز هیچ سرنخی در مورد تداوم و یا عدم حضور شرکت اپل در خانه‌ی فبلت‌ها نیست. اما آن چیزی که برای ما مسلم است، جلوس یک ساله‌ی اپل با نماینده ای به نام آیفون 6 پلاس در خانه‌ی «فبلت‌ها» می‌باشد. هیچ چیز از آینده معلوم نیست. ممکن است که اپل در محفل فبلت‌ها، میهمان سزاواری برای اندرویدی ها باشند و درس خوبی به آن‌ها دهد تا تبدیل به الگو و سرمشق خوبی برای سازندگان اندرویدی شود. همچنین این امکان وجود دارد که اندرویدی هایی که آغازگر این دسته بوده‌اند، همچنان پیشرو در این زمینه باقی بمانند.






 
در جدول زیر سعی نمودیم به شما در انتخاب گوشی مورد نظرتان کمک نماییم. پس با مطالعه این جدول، با رقبای اصلی در این سطح آشنا شوید.
با کلیک بر روی تصویر زیر می‌توانید به بررسی دقیق‌تر محصولات بپردازید.

مزایا:
صفحه نمایش بزرگ 5.5 اینچی با کیفیت Full HD
کامل‌ترین مجموعه راه‌های ارتباطی بی‌سیم
کیفیت ساخت شگرف و مثال زدنی
عملکرد بی‌نقص TouchID
وزن و قطر بسیار کم
کیفیت عکس‌های بسیار خوب و قابلیت فیلم‌برداری HD با سرعت 240 فریم بر ثانیه و لرزشگیر اپتیکال تصاویر (OIS)
عملکرد سخت‌افزاری بی‌نظیر
اضافه شدن امکانات بسیار خوب به سیستم‌عامل iOS نسخه 8
بهبود شارژدهی باتری با وجود بزرگ‌تر شدن صفحه‌نمایش
وجود نسخه 128 گیگابایتی
معایب:
طراحی خارج از بدنه دوربین و قاب نسبتا بزرگ اطراف صفحه‌نمایش
عدم پشتیبانی از کارت حافظه
محدودیت عملکرد NFC
 
 
 
۲۴ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۳۵ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آرمین رضوی

Samsung Galaxy S6 Edge

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

«سامسونگ گلکسی اس6 اج» (Samsung Galaxy S6 Edge) یکی از جذاب‌ترین و متفاوت‌ترین گوشی‌های هوشمند تولید شده توسط سامسونگ به‌شمار می‌رود. این گوشی با شعار «اولین گوشی هوشمند با دو لبه‌ی خمیده» معرفی شد. سامسونگ هم از همان ابتدا سعی کرد تا جایی که امکان دارد این گوشی را متفاوت از سایر محصولاتش نشان دهد. ‌خود این محصول هم به اندازه‌ی کافی خاص و زیبا به‌نظر می‌رسید تا هر کاربری را وسوسه کند تا برای یک بار هم که شده این گوشی نوآورانه‌ی سامسونگ را در دست بگیرد. به‌طور کلی، بزرگ‌ترین تفاوت «گلکسی اس6» و «گلکسی اس6 اج» را می‌توان در لبه‌های خمیده ‌جستجو کرد. این در حالی است که این دو گوشی اندک تفاوت‌های فیزیکی دیگری مثل تفاوت در وزن، ضخامت و ظرفیت باتری هم دارند. از همه مهتر؛ گلکسی اس6 اج ‌‌در مقایسه با مدل معمولی‌اش قیمت بالاتری دارد. اما سوالی که ممکن است در این‌جا پیش بیاید این است که آیا خریدن این گوشی کاری منطقی و متناسب با شرایط بازار محصولات الکترونیکی، خصوصا گوشی‌های تلفن همراه است؟ یا این که آیا گلکسی اس6 اج صرفا یک گوشی‌ شیک و زیباست که لبه‌های خمیده‌ی آن کارایی چندانی در استفاده‌ها‌ی روزمره‌ی کاربران ندارد؟ برای رسیدن به پاسخ این سوالات کلیدی با ادامه‌ی نقد و بررسی «سامسونگ گلکسی اس6 اج» در دیجی کالا همراه شوید.

 

 

 

 

 

طراحی و ساخت
«خدا نگه‌دار پلاستیک!»؛ احتمالا این اولین عبارتی است که کاربران پس از در دست گرفتن گلکسی اس6 اج، به‌زبان می‌آوردند و در قدم دوم هم برای چند دقیقه‌ای به تعریف و تمجید از این پرچم‌دار کره‌ای می‌پردازند. در نهایت هم احتمالا از زبان اکثرشان جمله‌ی «بهترین گلکسی اس ساخته شده تاکنون» را می‌شنوید. این‌ها بخشی از احساسات کاربران منصفی است که برای نخستین بار گلکسی اس6 اج را لمس می‌کنند. احتمالا بخش زیادی از این رضایت و خرسندی کاربران از گلکسی اس6 اج، مربوط به متفاوت بودن آن در مقایسه با نسخه‌های قبلی است. اگر به خاطر داشته باشید، بدنه‌ی هر پنج گوشی قبلی سری اس سامسونگ پلاستیکی بودند. استفاده از پلاستیک در پرچم‌داران سامسونگ، مزایا و معایب متعددی را به همراه داشت. مثلا استفاده از پلاستیک باعث شد تا وزن نهایی پرچم‌داران سامسونگ در مقایسه با دیگر محصولات که جنسی فلزی داشتند، کم‌تر باشد. از همه مهم‌تر، قیمت تمام شده‌ی محصولات سامسونگ در مقایسه با محصولات سایر رقبا کم‌تر می‌شد. اما باوجود تمام این مزایا، پرچم‌داران پلاستیکی سامسونگ آن‌چنان که باید و شاید بود، نتوانستند در مقابل گوشی‌های خوش‌ساخت‌ اپل و اچ‌تی‌سی عرض اندام کنند. این موضوع تا حدودی بر محبوبیت پرچم‌داران چند سال گذشته‌ی سامسونگ خدشه وارد کرد. کاربران از جنس پلاستیکی بدنه‌ی پرچم‌داران سامسونگ به تنگ آمده بودند و سامسونگ چاره‌ای جز ساخت یک گوشی باکیفیت و خوش‌ساخت مثل اس6 و اس6 اج نداشت.



 

 

 

قاب پشتی و جلویی ‌گلکسی اس6 اج همانند اس6 به لایه‌ی محافظ «گوریلا گلس 4» مجهز شده است تا از آن‌ها در برابر خط و خش محافظت کند. گفتنی است به دلیل استفاده از شیشه در قاب پشتی اس6 اج، سطح قاب پشتی گوشی کمی لغزنده به نظر می‌رسد. این دو قاب شیشه‌ای به وسیله‌ی یک نوار فلزی خوش‌ساخت و برس خورده به هم‌ متصل شده‌اند. احتمالا استفاده از شیشه‌ی مرغوب، راحت‌ترین راه برای بالا بردن سطح کیفیت بدنه‌ی گلکسی اس6 اج، بدون آن‌که تاثیر چندانی بر وزن این پرچم‌دار داشته باشد، بوده. فراموش نکنید به خاطر شیشه‌ای بودن قاب جلویی و پشتی ‌اس6 اج، ماندن لک و چربی روی آن‌ها اجتناب‌ناپذیر است؛ اما این موضوع آن‌قدر‌ها هم توی ذوق نمی‌زند و آزاردهنده نیست.



 

 
همان‌طور که پیش‌تر هم گفتیم مهم‌ترین وجه تمایز گلکسی اس6 و اس6 اج در لبه‌های خمیده‌ی ‌مدل اج است. اس6 اج بر خلاف نوت اج، از دو لبه‌ی خمیده برخوردار است که همین موضوع باعث جلوه‌ی خاص این گوشی شده است؛ ‌طوری که وقتی گوشی را در دست می‌گیرید، توجه تعداد زیادی از اطرافیانتان به‌ گوشی جلب خواهد شد. با این‌که اس6 اج کمی از اس6 ضخیم‌تر (7 میلی متر در مقابل 6.8 میلی متر) است؛ اما در مقابل به‌گونه‌ای طراحی شده تا وزنش از آن کم‌تر باشد (132 گرم در مقابل 138 گرم). ابعاد گلکسی اس6 ‌تشابه زیادی به نسخه‌ی نسل اصلی خود یعنی گلکسی اس6 ‌دارد. این گوشی دارای ابعادی به طول 142.1، عرض 70.1 و ضخامت 7 میلی‌متر است. با این‌که قسمت جلویی قاب اس6 اج از انحنای زیبایی برخوردار است، قسمت پشتی قاب این گوشی کاملا صاف و صیقلی طراحی شده. درست برخلاف گوشی‌های «اچ‌تی‌سی وان ام8» (HTC One M8) و «ام 9» (M9) که قاب پشتی آن‌ها برای ارگونومی بیش‌تر، به‌صورت خمیده طراحی شده‌اند، در قاب پشتی اس6 اج هیچ‌گونه خمیدگی دیده نمی‌شود.
به‌طور محسوسی اندازه‌ی لبه‌ی خمیده‌ی گوشی گلکسی اس6 اج در مقایسه با نوت اج کاهش پیدا کرده و به زاویه‌ی (حدود) 35 درجه‌ای رسیده است. این تغییر در اس6 اج باعث شده تا در دست گرفتن این گوشی هوشمند برای کاربران به‌مراتب راحت‌تر از نوت اج باشد. شاید قبل از کار با این گوشی تصور کنید لبه‌های خمیده‌ی اس6 اج، مزاحم کاربری‌های عادی شما با گوشی خواهند شد. اما سامسونگ، اس6 اج را طوری هنرمندانه طراحی کرده که کاربران ‌موقع استفاده از ‌آن، دچار هیچ مشکلی نشوند. البته در دست گرفتن سامسونگ گلکسی اس6 اج و حسی که به کاربران دست می‌دهد، باسایر گوشی‌های استاندارد بازار کمی متفاوت است.



 

 

 

 

 

سامسونگ تعریفی جدید از «هندلینگ» (Handling) گوشی‌های هوشمند را در گلکسی اس6 اج ‌ارایه کرده است که ‌کنار آمدن با آن ممکن است پروسه‌ی زمان‌بری باشد. در پایین لبه‌های خمیده‌ی نمایش‌گر ‌اس6 اج، لبه‌ای فلزی و برآمده از سطح بدنه‌ی گوشی وجود دارد که برای محافظت از نمایش‌گرهای خمیده این گوشی در برابر آسیب و ضربه طراحی شده است. به همین خاطر هم می‌توانید مطمئن باشید زمانی که گوشی از لبه‌های چپ یا راست‌اش روی زمین بیافتد، اولین جایی که در معرض آسیب جدی قرار می‌گیرد، لبه‌های فلزی آن خواهد بود. شاید برخی از کاربران از لبه‌های فلزی این گوشی و تیز بودنشان خرده بگیرند. اما باید ‌اعتراف کرد که این لبه‌ها آن قدرها هم تیز نیستند و قرار نیست دست کاربران را ببرند! شاید تنها مشکلی که ‌ممکن است موقع کار با این گوشی با آن مواجه شوید مربوط به زمانی باشد که می‌خواهید گوشی را از روی سطح صاف ‌بردارید. به دلیل وجود نمایش‌گرهای خمیده در لبه‌های سمت راست و چپ گوشی، برداشتن ‌اس6 اج از روی سطح صاف کمی مشکل است. بهترین و بی‌دردسرترین روش برای برداشتن اس6 اج از روی سطوح صاف، استفاده از دست دیگر است. هرچه هست این موضوع روی اعصاب نمی‌رود و در زمان کمی به آن عادت خواهید کرد. در مجموع لبه‌های خمیده‌ی ‌اس6 اج از نظر طراحی ارگونومی، مشکل خاصی ندارند و فقط ممکن است عادت کردن به لبه‌های این گوشی اندکی زمان بر باشد.

 

 

 




با خمیده شدن‌ دو لبه‌ی نمایش‌گر اس6 اج، عملا ‌جایی برای تعبیه‌ی شیار سیم کارت روی لبه‌ها باقی نمانده است. قاب پشتی گوشی هم در پرچم‌داران جدید سامسونگ باز نمی‌شود؛ به‌همین خاطر هم سامسونگ مجبور شده تا شیار سیم‌کارت اس6 اج را روی لبه‌ی بالایی گوشی درنظر بگیرد. این در حالی است که شیار سیم‌کارت مدل اس6 روی لبه‌ی سمت راست و در پایین کلید روشن/خاموش قرار دارد. در اس6 اج در کنار ‌شیار سیم کارت فرستنده‌ی اینفرارد و میکروفون به‌چشم می‌خورند.
 



 
 




اگر بخواهیم از حیث زیبایی شناختی لبه‌های ‌اس6 اج را بررسی ‌کنیم، باید اعتراف کرد این گوشی یکی از زیباترین و خاص‌ترین محصولات تولید شده‌ توسط سامسونگ تا به‌حال است. شاید تنها نقدی که می‌توان به لبه‌های خمیده این گوشی وارد کرد، مربوط به کارایی آن باشد. سامسونگ کمی از کارایی‌ لبه‌های اس6 اج در مقایسه با نوت اج ‌کاسته تا شاید نتیجه‌اش محصول کارآمدتری باشد. برای مطالعه‌ی دقیق عمل‌کرد لبه‌های خمیده این گوشی می‌توانید به بخش نرم‌افزار مراجعه کنید.





 
 



در واقع، این برای نخستین بار نیست که چشم کاربران به جمال یک گوشی‌ با بدنه‌ی فلزی از سری محصولات سامسونگ روشن می‌شود! «گلکسی آلفا» نخستین گوشی هوشمند سامسونگ به شمار می‌رود که در طراحی و ساخت آن از فریم فلزی استفاده شده است؛ ولی هم‌چنان نشانه‌هایی از پلاستیک در این گوشی (روی قاب پشتی) به‌چشم می‌خورد. بعد از طراحی و ساخت آلفا، سامسونگ دنبال تولید نخستین گوشی هوشمند تمام فلزی خود رفت؛ این سعی و تلاش‌ها نهایتا به تولید گوشی‌های هوشمند سری A منجر شد. اما گلکسی اس6 و گلکسی اس6 اج را می‌توان نخستین پرچم‌دار تمام فلزی سامسونگ دانست. به‌هرحال سامسونگ برای نخستین بار سنت‌شکنی کرد و از استفاده‌ی پلاستیک در بدنه‌ی پرچم‌داران سری S خود دست برداشت.

 


 
 
جنس و طراحی بدنه‌ی گلکسی اس6 اج ناخودآگاه ذهن‌مان را به‌یاد «سونی اکسپریا زد3» می‌اندازد. در واقع شباهت‌های زیادی بین این دو پرچم‌دار وجود دارد. هر دو پرچم‌دار از فریمی فلزی به همراه قاب جلو و عقب شیشه‌ای بهره می‌برند. البته می‌توان برتری‌هایی را در جنس بدنه‌ی نماینده‌ی شرکت سامسونگ مشاهده کرد. به‌عنوان مثال قاب پشتی گلکسی اس6 به لایه‌ی محافظ گوریلا گلس 4 مجهز شده که خش‌پذیری کمتری در مقایسه با نماینده‌ی سونی دارد.
 

لبه‌ی پایینی گوشی سامسونگ گلکسی اس6 اج
 
اما پرحرف و حدیث‌ترین قسمت گلکسی اس6 اج مربوط به لبه‌ی پایینی بدنه‌ی آن است که بسیار شبیه به «آیفون6» ساخته شده. محل قرار گرفتن اسپیکر و جک 3.5 میلی‌متری در گلکسی اس 6 اج در مقایسه با گلکسی اس5 تغییر پیدا کرده و هر دو به لبه‌ی پایینی تغییر مکان داده‌اند. دقیقا در میانه‌ی لبه‌ی پایینی گوشی درگاه microUSB 2.0 قرار گرفته است. به علت عدم مقاومت گلکسی اس6 در برابر نفوذ آب و گرد و غبار، سامسونگ درپوشی برای این درگاه در نظر ‌گرفته است. از معدود تفاوت‌های لبه‌ی پایینی اس6 در مقایسه با آیفون6 می‌توان به وجود دو نوار باریک در گوشه‌ها و تعداد حفره‌های‌ بیش‌تر اسپیکر اشاره کرد. روی هم رفته، نمی‌توان این موضوع را انکار کرد که سامسونگ در طراحی لبه‌ی پایینی گلکسی اس6 نیم‌نگاهی به آیفون6 ‌نداشته است.

لبه‌ی پایینی گوشی اپل آیفون 6
 
سه قابلیت مهم «پشتیبانی از کارت حافظه‌ی MicroSD»، «مقاومت در برابر نفوذ آب و گرد و غبار» و «باتری قابل تعویض توسط کاربران» که پیش از این در گلکسی اس5 وجود داشت، در گلکسی اس6 اج حذف شده است. سامسونگ در طراحی جدیدترین پرچم‌دارش ترجیح داده برخی از ویژگی‌های سخت‌افزاری را قربانی جنس بدنه‌ی بی‌نظیر اس6 اج کند. شکی نیست که این سه قابلیت در اس5 سودمند بوده‌اند؛ اما این حقیقت را بپذیرید که سامسونگ با تولید اس6 و اس6 اج نشان داد در حال حرکت به سوی کمال در تولیداتش است.


 

 
روی لبه‌ی سمت راست گلکسی اس6 اج تنها کلید روشن/خاموش تعبیه شده. کلید روشن/خاموش اس6 اج در مقایسه با کلید مشابه در اس5، در مکان پایین‌تری قرار گرفته است. سامسونگ از انجام این کار، هدفی بزرگ در سر داشته و آن هم دسترسی راحت‌تر کاربران به این کلید بوده است. در طرف مقابل هم کلیدهای مجزای کم/زیاد کردن صدا به‌چشم می‌خورد که اگر کمی به کلیدهای کم و زیاد کردن صدای آیفون6 دقت کنید، متوجه شباهت آن‌ها خواهید شد. شاید اصلی‌ترین تفاوت لبه‌های گلکسی اس6 اج و آیفون‌6 در کلید تغییر حالت سکوت و زنگ (Ring/Silent Switch) این دو باشد! در بالای قاب پشتی گوشی یک دوربین برجسته‌ی 16 مگاپیکسلی قرار گرفته که می‌تواند در کوتاه‌ترین زمان ممکن، از سوژه‌ی مورد نظر باکیفیتی مثال‌زدنی تصویربرداری کند. سامسونگ تا آن‌جا که توانسته، ضخامت گلکسی اس6 اج را به حداقل رسانده؛ اما نتوانسته تدبیری در خصوص برآمدگی زیاد لنز دوربین این گوشی بیندیشد. گرچه این روزها، استفاده از لنز دوربین برجسته تبدیل به ترند شده و چندان نمی‌توان ایرادی به سامسونگ وارد کرد.
 


موقعیت حس‌گر ضربان قلب و فلاش LED در گلکسی اس6 اج نسبت به نوت اج تغییر کرده و از پایین لنز دوربین به سمت راست آن ‌منتقل شده‌اند. بیش‌ترین حجم فضای قاب جلویی ‌اس6 اج را یک نمایش‌گر 5.1 اینچی با وضوح تصویر بی‌نظیر 1440 در 2560 پیکسل، تشکیل می‌دهد. هم‌چنین برای این نمایش‌گر تراکم پیکسلی بالای 577 پیکسل بر هر اینچ در نظر گرفته شده که در نوع خود خیره‌کننده است. در بالای نمایش‌گر گوشی خروجی صدای مکالمه در کنار حسگرهای نور و نزدیکی تعبیه شده است. در پایین نمایش‌گر گوشی هم دو کلید لمسی خازنی «بازگشت» و «برنامه‌های در حال اجرا» در کنار کلید فیزیکی «خانه» قرار گرفته‌اند. تنها قسمت برجسته‌ی قاب جلویی گلکسی اس6 اج دکمه‌ی خانه ‌است. اندازه‌ی کلید خانه‌ی اس6 ‌اج در مقایسه با اس5 کمی بزرگ‌تر شده تا کاربران بتوانند راحت‌تر با این حس‌گر کار کنند. کلیدهای لمسی خازنی گلکسی اس6 اج همچون اس6 از حساسیت بالایی برخوردارند که این موضوع ممکن است اندکی کاربران را در تماشای فیلم در حالت افقی (لنداسکیپ) آزار دهد.
 

 

 

 

 

نمایش‌گر
اندازه‌ی نمایش‌گر اس6 اج نسبت به اس6 و اس5 هیچ تغییری نکرده و سامسونگ ترجیح داده از همان اندازه‌ی 5.1 اینچی که از خوش‌دستی‌اش اطمینان داشت، در گلکسی اس6 اج هم استفاده کند. اما وضوح تصویر اس6 ‌اج در مقایسه با اس5 دو برابر شده و از Full HD به2K ارتقا یافته است. نمایش‌گر گلکسی اس6 اج توانسته تا این لحظه رکورد بیش‌ترین میزان تراکم پیکسلی را در کنار گلکسی اس6 در بین تمامی گوشی‌های هوشمند جهان به خود اختصاص دهد. سامسونگ این بار پا را فراتر گذاشته و از تراکم پیکسلی خیره‌کننده‌ی 577 پیکسل بر هر اینچ برای نمایش‌گر این گوشی استفاده کرده است. احتمالا در نظر گرفتن این تراکم پیکسلی بالا برای نمایش‌گر گلکسی اس6 اج هنوز برای بسیاری از کاربران امری غیرقابل قبول باشد و این سوال برای‌شان مطرح شده باشد که سامسونگ چه دلیل قانع‌کننده‌ای برای استفاده از این میزان تراکم پیکسلی داشته است؟ احتمالا سامسونگ با انجام این کار خواسته تا خود را بر سر زبان‌ها بیندازد و ثابت کند که گلکسی اس6 و گلکسی اس6 اج بهترین نمایش‌گر را در بین تمامی گوشی‌های هوشمند جهان تا این لحظه دارد. غافل از این‌که، این میزان ترکم پیکسلی تاثیر زیادی روی شارژ باتری این گوشی خواهد گذاشت.
نمایش‌گر گلکسی اس6 اج از تکنولوژی «سوپر امولد» (Super AMOLED) بهره می‌برد. با توجه به پنل به‌کار ‌رفته در نمایش‌گر این گوشی، رنگ‌ها از کنتراست بالایی برخوردارند. هم‌چنین این نمایش‌گر رنگ‌هایی با اشباع زیاد تولید می‌کند؛ جوری که انگار تصاویر از چارچوب نمایش‌گر به بیرون ‌درز کرده‌اند! اگر جزو آن دسته افرادی هستید که رنگ‌های غیرواقعی نمایش‌گر اس6 اج به دل‌تان نمی‌نشیند، می‌توانید از قسمت «حالت نمایش‌گر» در تنظیمات گوشی (Screen mode)، حالت‌های مختلفی نظیر Adaptive display (برای تنظیم خودکار اشباع و شارپنس رنگ‌ها) یا Basic (حالت ابتدایی و ساده) استفاده کنید. تکنولوژی سوپر امولد با گذر سال‌ها در نمایش‌گر گوشی‌های سری اس سامسونگ در حال پیشرفت و بهبود بوده؛ گلکسی اس6 اج هم از به‌روزترین نسخه‌ی این نوع نمایش‌گرها بهره می‌برد. در مجموع باید گفت گلکسی اس6 اج یکی از باکیفیت ترین و بحث برانگیزترین نمایش‌گر‌ها را در بین تمامی گوشی‌های هوشمند جهان تا این لحظه دارد.
 

 

 

 

 

خوانایی اطلاعات به‌نمایش درآمده در نمایش‌گر این گوشی زیر تابش نور قابل ‌قبول و راضی‌کننده است؛ ولی در مقایسه با گوشی نوکیا لومیا 925 از عمل‌کرد ضعیف‌تری برخوردار است. در مجموع خوانایی این گوشی در محیط بیرون‌ کمی با حالت ایده‌آل فاصله دارد؛ ولی می‌تواند رضایت کاربران را در موارد استفاده‌های روزمره، جلب کند. جالب است بدانید که حتی اگر میزان روشنایی نمایش‌گر اس6 اج در بالاترین میزان ممکن باشد بازهم زیر تابش نور آفتاب، گوشی به‌طور خودکار میزان روشنایی را (بیش از حالت عادی) به‌طور ملموسی افزایش می‌دهد. شاید این ‌مساله، در خوانایی نمایش‌گر در زیر تابش نور آفتاب موثر باشد، اما در طرف مقابل می‌تواند انرژی زیادی را از باتری گوشی بگیرد. درنهایت باید بدانید که زوایای دید نمایش‌گرهای سوپر امولد زبان زد خاص و عام هستند و جای هیچ سخن‌ اضافی‌ را باقی نمی‌گذارد.

 

تجربه‌ی تماشای تصاویر ویدیویی در صفحه‌ی نمایش (از دو طرف خمیده‌ی) گلکسی اس6 کمی برای‌مان عجیب بود. وقتی گوشی را در وضعیت افقی در دست می‌گیرید (حالت رایج تماشای تصاویر ویدیویی) به‌خاطر انعکاس نور روی لبه‌ی خمیده‌ی بالایی گوشی، در هنگام تماشای تصاویر ‌کمی دچار دردسر خواهید شد. انعکاس نور باعث می‌شود تا در اکثر مواقع تمرکز‌تان‌ از خود ویدیو برگرفته و به لبه‌ها معطوف شود و به‌همین خاطر هم بخشی از جزییات ویدیو برای‌تان‌ واضح نباشد.


 


 

عملکرد سخت‌افزاری

 

 

گلکسی اس6 و گلکسی اس6 اج نخستین پرچم‌داران سامسونگ هستند که در معماری سخت‌افزاری آن تنها از چیپ‌های ساخت خود این شرکت یعنی «اگزینوس» استفاده شده است. اس6 اج به چیپ 14 نانومتری اگزینوس7420 مجهز شده که روی آن دو پردازنده‌ی چهار هسته‌ای قدرتمند A53 و A57 با سرعت‌های 1.5 و 2.1 گیگاهرتز، در کنار یک رم سه گیگابایتی قرار گرفته‌اند. این بدان معناست که دیگر خبری از مدل «اسنپ‌دراگون» در این پرچم‌دار نخواهد بود و سامسونگ عزم خود را جزم کرده تا در زمینه‌ی تولید چیپ‌ست پرچم‌داران‌اش، به خودکفایی برسد. وظایف پردازش‌های گرافیکی گلکسی اس6 اج بر عهده‌ی چیپ قدرتمند Mali T760MP8 است که به‌نظر نمی‌رسد حتی سنگین‌ترین بازی‌های موجود در فروشگاه‌ «پلی‌استور» هم بتواند عرق بر روی پیشانی این پرچم‌دار بنشاند!
 

 
پیش از معرفی گلکسی اس6 اج، در برخی از سایت‌های تکنولوژی آمده بود که به دلیل مشکلات حرارتی که چیپ «اسنپ‌دراگون 810» دارد، سامسونگ حاضر به استفاده از این چیپ در گلکسی اس6 اج نیست. اما حقیقت این است که چیپ «اگزینوس 7420» (7 Octa) در مقایسه با اسنپدراگون 810 عمل‌کرد بهتری دارد. هم‌چنین چیپ به‌کار گرفته شده در گلکسی اس6 اج در مقایسه با اسنپدراگون 810 انرژی کمتری مصرف می‌کند. ‌احتمالا برای‌تان جالب خواهد بود که بدانید در اثر پردازش‌های سنگین، هر دو چیپ گرمای قابل ‌توجهی تولید می‌کنند؛ ولی شدت گرمای تولید شده در چیپ اگزینوس 7420 گلکسی اس6 اج آن‌قدر زیاد نیست که کاربران را آزرده کند.
گلکسی اس6 و گلکسی اس6 اج نخستین پرچم‌داران سری اس سامسونگ به‌حساب می‌آیند که توانستند عمل‌کردی یک‌پارچه‌ 64 بیتی را بین پردازش‌گر و سیستم‌عامل برقرار کنند. گلکسی اس6 اج به‌طور پیش‌فرض با چیپ ست 64 بیتی (اگزینوس 7420) و سیستم‌عامل 64 بیتی (اندروید آب‌نبات‌چوبی) عرضه شده. با توجه به آن‌چه گفته شد کاربران می‌توانند انتظار عمل‌کردی روان‌ از این پرچم‌دار داشته باشند. نتایج به‌دست آمده از بنچ‌مارک AnTuTu نشان می‌دهند که گلکسی اس6 اج بهترین عمل‌کرد را در میان تمام گوشی‌های اندرویدی (در زمان معرفی) دارد. این گوشی توانست در جایگاه نخست بنچ‌مارک AnTuTu با امتیاز بالای 69682 تکیه بزند. بنابراین می‌توان ادعا کرد که گلکسی اس6 اج بهترین و سریع‌ترین عمل‌کرد را در میان سایر گوشی‌های اندرویدی (در زمان ‌عرضه) دارند. هم‌چنین گلکسی اس6 اج توانست در بخش تک‌هسته‌ای بنچ‌مارک Geekbench 3 نمره‌ی 1490 و در بخش چندهسته‌ای، امتیاز 5101 را کسب کند.
در تجربه‌ی چند روزه‌ای که با این گوشی داشتیم، با لگ و تاخیر در عمل‌کرد خاصی روبه‌رو نشدیم. ‌به‌جرات می‌توان ادعا کرد که اندک کندی‌هایی که در پرچم‌داران‌ گذشته‌ی سری S سامسونگ وجود داشت، در اس6 اج دیگر به‌چشم نمی‌خورد. گلکسی اس6 اج در اجرای برنامه‌ها و بازی‌های سنگین و گرافیک بالا نظیر Real Racing 3 عمل‌کرد فوق‌العاده‌ای دارد. اما باید اعتراف کرد که آیفون‌6 این بازی را کمی روان‌تر اجرا می‌کند.
 

همان‌طور که در ابتدای نقد و بررسی اشاره شد، سامسونگ قابلیت پشتیبانی از کارت حافظه‌ی microSD را از گلکسی اس6 اج حذف کرده است. اما در عوض این پرچم‌دار همچون گلکسی اس6 در سه مدل و با حافظه‌های داخلی 32، 64 و 128 گیگابایتی راهی بازارهای جهانی شده تا دست کاربران در نصب برنامه‌ها و بازی‌های گوناگون بسته نباشد.
شاید برای شما هم عجیب باشد که چرا سامسونگی که در پرچم‌داران گذشته‌‌اش‌ روی قابلیت پشتیبانی از کارت حافظه‌ی جانبی microSD مانور زیادی می‌داد، اکنون در پرچم‌دار سری S سال 2015 خود از این قابلیت صرف‌نظر کرده. در پاسخ باید بگوییم کره‌ای‌ها برای افزایش سرعت عمل‌کرد گلکسی اس6 اج از هیچ راهی دریغ نکرده‌اند و حتی تصمیم گرفته‌اند از تکنولوژِی پیشرفته و سریع UFS 2.0 به‌جای تکنولوژِی eMMC 5.0 استفاده کنند که همین موضوع، منجر به حذف کارت حافظه‌ی جانبی microSD از اس6 اج شده است. اگر به خاطر داشته باشید دیجی کالا، در نقد و بررسی پرچم‌داران گذشته بارها اشاره کرده بود که استفاده از کارت حافظه‌ی جانبی microSD در گوشی‌های هوشمند باعث کندی دستگاه می‌شود. بنابر آن‌چه گفته شد نه‌تنها حذف قابلیت پشتیبانی از کارت حافظه‌ی microSD در گلکسی اس6 ‌اج نقص تلقی نمی‌شود، بلکه یک مزیت برای این پرچم‌دار به‌حساب می‌آید.

 

 

حس‌گر اثر انگشت

با توجه به آزمون‌های انجام شده، حس‌گر اثر انگشت گلکسی اس6 اج در مقایسه با حس‌گر به کار رفته در اس5، کامل‌تر و کم‌‌نقص‌تر طراحی شده تا کاربران تجربه‌ی بی‌نظیری با آن داشته باشند. برای کار با حس‌گر اثر انگشت این گوشی دیگر نیازی به سوایپ کردن نیست و کاربران تنها با نگه داشتن انگشت‌شان (در هر جهت) روی این حسگر، می‌توانند گوشی را از حالت قفل خارج کنند. در واقع با تدبیری که سامسونگ در اس6 ‌اج اندیشیده، حسگر اثر انگشت پرچم‌داران سری S سامسونگ از حالت غیرقابل ‌تحمل و ملال‌آور به حالت کاربردی تغییر وضعیت پیدا کرده است. سرعت و دقت شناسایی حس‌گر اثر انگشت اس6 ‌اج در مقایسه با اس5 بسیار بیش‌تر شده. شاید بد نباشد تا برترین حس‌گر اثر انگشت سامسونگ را با آیفون6 مقایسه کنیم. این دو حس‌گر تفاوت چندانی در نحوه‌ی عمل‌کرد و موقعیت قرارگیری ندارند. اما آن‌چه این دو حسگر را از هم متمایز می‌کند، سرعت و دقت آن‌هاست. با وجود عمل‌کرد بی‌نظیری که هر دو حس‌گر از خود نمایش می‌دهند، این حس‌گر آیفون6 است که کمی بهتر از حس‌گر گلکسی اس6 اج ظاهر می‌شود.

 



همانند حس‌گر گلکسی اس5، کاربران می‌توانند حداکثر تا پنج انگشت برای حس‌گر اثر انگشت گلکسی اس6 هم تعریف کنند. یکی دیگر از ویژگی‌های به‌کار ‌رفته در گلکسی اس6 اج، «سامسونگ پی» (Samsung Pay) نام دارد که رابطه‌ی مستقیمی با حس‌گر اثر انگشت این گوشی دارد. این ویژگی به کاربران اجازه می‌دهد تا خریدهای‌شان را به وسیله‌ی گوشی خود با استفاده از حسگر اثر انگشت انجام دهند. احتمالا نام‌گذاری و نحوه‌ی پرداخت این سیستم، شما را به یاد «اپل پی» (Apple Pay) بیاندازد؛ اما سیستم پرداختی که اپل در آیفون‌های 6 به‌کار برده کمی محدودتر از «سامسونگ پی» اس6 اج است. کاربران با استفاده از گلکسی اس6 می‌توانند، خریدهای خود را از طریق دستگاه‌های پایانه‌ی فروش (دستگاه POS) پرداخت کنند.



 
 

باتری

ییکی از نگرانی‌های اصلی کاربران در مورد گلکسی اس6 اج به باتری آن مربوط می‌شود. این گوشی به یک باتری لیتیوم یونی با ظرفیت 2600 میلی‌آمپر‌ساعت مجهز شده که توسط کاربران قابل تعویض نیست. (ظرفیت باتری گلکسی اس6 اج در مقایسه با گلکسی اس6، 50 میلی آمپر ساعت بیشتر شده است) رزولوشن نمایش‌گر گلکسی اس6 اج در مقایسه با گلکسی اس5 دو برابر شده؛ در مقابل ظرفیت باتری اس6 ‌اج در مقایسه با اس5، 200 میلی‌آمپر‌ساعت ‌کم‌تر شده است. از این رو می‌توان این حق را به کاربران داد تا کمی در خصوص شارژدهی ‌اس6 اج نگران باشند. گلکسی اس6 اج توانست با شارژ کامل و استفاده‌ی نیمه سنگین (شامل وب‌گردی، انجام بازی‌های گوناگون، تماشای ویدیو و...) تا بیش از یک روز دوام بیاورد که این موضوع می‌تواند بخش زیادی از نگرانی‌های کاربران را از بین ببرد. اما به یاد داشته باشید که این گوشی این استعداد را دارد تا در کم‌تر از 24 ساعت، خالی از شارژ شود! در واقع رابطه‌ی مستقیمی بین میزان استفاده‌ی شما از گوشی و شارژدهی باتری وجود دارد.
 
موضوع مهم دیگری که در مورد باتری گوشی گلکسی اس6 اج وجود دارد، غیر قابل تعویض بودن آن است. در واقع این برای نخستین باری است که سامسونگ قابلیت تعویض باتری را از پرچم‌داران خود برداشته است. احتمالا ظرفیت کم‌تر باتری اس6 اج در مقایسه با اس5 و غیرقابل تعویض بودن‌اش کاربران زیادی را نگران می‌کند؛ اما درعوض سامسونگ دو راهکار شارژ بی‌سیم و قابلیت شارژ سریع (Fast Charging) را در گلکسی اس6 اج به کار برده تا بتواند بخشی از نگرانی‌های کاربران را کم‌تر کند. گفتنی است که چیپ 14 نانومتری به‌کار ‌رفته در اس6 اج هم با مصرف کم‌اش می‌تواند به عمر شارژ باتری گوشی کمک کند. قابلیت شارژ سریع یا همان Fast Charging در گلکسی اس6 اج وجود دارد و کاربران می‌توانند با ده دقیقه شارژ، تا چهار ساعت از گوشی استفاده کنند.
همچنین حالت‌های مفید «پاور سیوینگ» (Power saving) و «الترا پاور سیوینگ» (Ultra power saving) که پیش از این در گلکسی اس5 و نوت 4 وجود داشت، در گلکسی اس6 اج هم به‌چشم می‌خورد. با فعال کردن حالت الترا پاور سیوینگ، نمایش‌گر اس6 به رنگ خاکستری در خواهد آمد و اکثر امکانات کاربردی دستگاه غیرفعال می‌شود تا از این طریق، شارژ بیش‌تری در اختیار کاربر قرار گیرد.
 

 

 

سیستم‌عامل و نرم‌افزار

گلکسی اس6 اج مثل سایر پرچم‌داران گذشته‌ی سامسونگ، از به‌روزترین نسخه‌ی سیستم‌عامل اندروید (در زمان ‌ارایه) بهره می‌برد. اندروید نسخه‌ی 5.0.2 موسوم به «لالی‌پاپ» روی این پرچم‌دار اجرا می‌شود. مثل گلکسی اس6، در گلکسی اس6 اج هم شاهد رابط کاربری TouchWIZ در کنار سیستم‌عامل هستیم. سامسونگ تا جایی که توانسته به سبک‌سازی رابط کاربری گلکسی اس6 اج پرداخته تا کاربران تجربه‌ی بی‌نظیری با این گوشی داشته باشند. هم‌چنین سامسونگ از تعداد زیادی برنامه‌های پیش‌فرض چشم‌پوشی کرده و تصمیم‌گیری درخصوص ضروری بودن یا نبودن این برنامه‌ها را بر عهده‌ی کاربران گذاشته است. به‌عنوان مثال برنامه‌هایی چون Car mode، Optical Reader، S Note، S Translate، Geo News و Video Editor به‌طور پیش‌فرض بر روی اس6 اج نصب نیستند و کاربران برای نصب این برنامه‌ها باید به Galaxy Apps مراجعه کنند.


 
 
یکی از جالب‌ترین قابلیت‌های نرم‌افزاری به‌کار رفته در این گوشی، مربوط به قابلیت چند وظیفه‌ای (مالتی تسکینگ) آن است. سامسونگ این ویژگی را اصطلاحا حالت «چند پنجره‌ای» (Multi Window) نامیده. این قابلیت به کاربر امکان می‌دهد تا دو اپلیکیشن را به‌طور هم‌زمان اجرا کند.

 



 
قابلیت Grayscale در آیفون‌های 6 را که به یاد دارید؟ این ویژگی، بدون هیچ تغییری در گلکسی اس6 اج سامسونگ هم آمده تا شباهت‌های این دو گوشی بیش از پیش شود. با فعال کردن این حالت، نمایشگر گلکسی شما به رنگ خاکستری درمی‌آید. تفاوت این قابلیت با حالت الترا پاور سیوینگ در این است که هیچ محدودیتی (در استفاده‌ی برنامه‌ها) در حالت Grayscale برای کاربران وجود نخواهد داشت.




 

 
اگر به‌خاطرداشته باشید سامسونگ در فبلت گلکسی نوت اج از منویی مخصوص در لبه‌ی خمیده (سمت راست گوشی) استفاده کرده بود. روی این لبه امکانات مختلفی از قبیل خط‌کش، چراغ قوه، تایمر، ضبط صوت و برنامه‌هایی مثل شمارنده‌ی قدم‌ها و وضعیت سلامتی، اخبار ورزشی و وضعیت آب و هوا به‌چشم می‌خورد. اما این ویژگی‌ها در محصول جدید سامسونگ کاهش پیدا کرده‌اند. البته این موضوع به معنای حذف تمام ویژگی‌های لبه‌های خمیده‌ی ‌اس6 اج نیست. سامسونگ برای یکی از لبه‌های خمیده‌ی گوشی منویی درنظر گرفته است که کاربر می‌تواند با لمس آن، پنج مخاطب محبوب‌اش را انتخاب و در این لیست قرار دهد. هر کدام از افرادی که در این لیست قرار می‌گیرند، رنگ مخصوص‌ به‌خود را خواهند داشت‌ (آبی، سبز، زرد، نارنجی، بنفش). کاربر هم می‌تواند با استفاده از این ابزار با مخاطبان منتخبش به شکل سریع ارتباط (شامل ارسال پیامک و تماس تلفنی) برقرار کند.
موقع برقراری تماس (اگر پشت موبایل به سمت بالا باشد) لبه‌های کناری که می‌توان آن‌ها را دید، به رنگ همان کاربر (پنج مخاطب محبوب) در خواهد آمد. به‌همین خاطر هم کاربر پیش از برداشتن گوشی هوشمندش متوجه می‌شود چه کسی با او تماس گرفته است. هم‌چنین کاربران قادر خواهند بود تماس‌های از دست رفته و سایر اعلان‌های‌شان را روی لبه‌ی خمیده‌ی این گوشی ببینند. برای استفاده از این قابلیت کاربر باید دو بار انگشت‌اش را روی لبه‌ی کناری (به‌صورت رفت و برگشتی) بکشد تا این منو فعال شود.
 


 

 

دوربین
دوربین اصلی سامسونگ گلکسی اس6 اج را، حسگر 16 مگاپیکسلی IMX240 شرکت سونی تشکیل می‌دهد که پیش از این، در گلکسی نوت 4 به کار برده شده بود. اما لنز دوربین اس6 اج نسبت به نوت 4، فراخ‌تر شده و به f/1.9 رسیده است. بر روی کاغذ، گشودگی لنز دوربین اس6 اج نشان می‌دهد که کاربران می‌توانند عکس‌های روشن و با کیفیتی را در شرایط نوری ضعیف ثبت کنند. در زمان معرفی گلکسی اس6 اج نیز، سامسونگ مانور زیادی بر روی این ویژگی داده بود و گفته بود که گلکسی اس6 اج می‌تواند عکس‌های بی نظیری را در هر شرایط نوری‌ ثبت کند. از این رو کارشناسان دیجی کالا، بر حسب رسالتی که دارند، بر آن شدند تا صحت و سقم ادعای سامسونگ را مورد بررسی قرار دهند. نخست عکاسی در شب دوربین این گوشی را واکاوی می‌کنیم.
 
 

نمونه عکس شماره‌ی1: حالت HDR روشن است. (عکس فوق درهنگام غروب آفتاب گرفته شده است)

نمونه عکس شماره‌ی1: حالت HDR خاموش است. (عکس فوق درهنگام غروب آفتاب گرفته شده است)
 
کیفیت دوربین پرچم‌داران در شرایط نوری مساعد، کم و بیش با هم برابر است و این جزئیات است که برتری یک دوربین را به نسبت به دیگری مشخص می‌کند. از این رو سامسونگ تصمیم گرفت تا تمرکز اصلی خود در دوربین گلکسی اس6 اج را بر روی عکاسی در شرایط نوری ضعیف معطوف کند. گلکسی اس6 اج توانست در زمان غروب آفتاب عکس‌های بی نظیری را بگیرد. همچنین کاربران می‌توانند برای افزایش میزان روشنایی و جزئیات بیشتر عکس‌ها در این شرایط، حالت HDR را فعال کنند.
 
نمونه عکس شماره‌ی2: حالت HDR روشن است.
 
نمونه عکس شماره‌ی2: حالت HDR خاموش است.
 
با تاریک‌تر شدن آسمان و نزدیک شدن به اوایل شب، گلکسی اس6 اج توانست عملکرد بی نظیرش را به رخ ما بکشد. لنز دوربین این گوشی می‌تواند نور قابل توجهی را جذب کند تا نتیجتا کاربران با عکس‌های باورنکردنی‌ای روبرو شوند! اما نمی‌توان از نویز موجود در تصاویر و سرعت پایین شاتر دوربین در این حالت به سادگی عبور کرد. به واقع می‌توان از عکاسی در شب گلکسی اس6 اج این گونه نتیجه گرفت که سامسونگ کیفیت را فدای نور مناسب کرده است. 
 
نمونه عکس شماره‌ی3: عکس فوق در ابتدای تاریکی شب گرفته شده است.
 
نمونه عکس شماره‌ی4: عکس فوق در اوایل تاریکی شب گرفته شده است.
 

نمونه عکس شماره‌ی5: عکس فوق بدون فلاش دوربین گرفته شده است.
 
نمونه عکس شماره‌ی5: عکس فوق با فلاش LED دوربین گرفته است.
 
حال به سراغ عکس‌های گلکسی اس6 اج در شرایط نوری مساعد می‌رویم. حسگر 16 مگاپیکسلی این گوشی توانست عکس‌هایی با شفافیت بالا و اشباع رنگ خوبی ثبت کند. همچنین این دوربین می‌تواند جزییات زیادی از سوژه ها را ثبت کند. با وجود پردازشی که دوربین گلکسی اس6 اج روی عکس‌های گرفته شده انجام می‌دهد، دیگر به سختی می‌توان نویزی زیادی را در تصاویر مشاهده کرد. اما تنها مشکلی که در مورد تصاویر گرفته شده با دوربین گلکسی اس6 اج برخوردیم، مربوط به زردی موجود در چهره‌ی افراد در نور فلورسنت (نور مهتابی) بود. این مشکل زمانی برای ما واضح‌تر شد که نمونه عکس‌های گرفته شده با اس6 اج را با آیفون 6 مقایسه کردیم. آیفون 6 در مقایسه با اس6 اج، رنگ چهره‌ی افراد را (در شرایط ذکر شده) واقعی‌تر نشان می‌داد. در مجموع کار با دوربین گلکسی اس6 اج همچون اس6 بسیار لذت بخش است و تجربه‌ی عکاسی فوق‌العاده ای را ارایه می‌کند. 
 

نمونه عکس شماره‌ی 6
 

نمونه عکس شماره‌ی 7
 

نمونه عکس شماره‌ی 8
 
نمونه عکس شماره‌ی 8
 

نمونه عکس شماره‌ی 9
 
 
سامسونگ در برنامه‌ی دوربین گلکسی اس6 اج در مقایسه با اس5، ساده سازی زیادی انجام داده است.
یکی از کاربردی‌ترین میانبرها در گلکسی اس6 اج، میانبر دوربین است. کاربران برای اجرای سریع برنامه‌ی دوربین این گوشی می‌توانند دو بار کلید «هوم» را فشار دهند. جالب است بدانید که این میانبر در حالت قفل نمایشگر هم کار می‌کند. اگر هم این میانبر به نظرتان مفید واقع نشد، می‌توانید آن را از بخش تنظیمات دوربین غیر فعال کنید.
در قسمت بالایی برنامه‌ی دوربین این گوشی، گزینه های تنظیمات، وضعیت فلاش دوربین، تایمر، وضعیت HDR و افکت دیده می‌شود. در گوشه‌ی سمت راست نیز علامت فلشی وجود دارد که وظیفه‌ی خلوت کردن فضای بالای برنامه‌ی دوربین را دارد. 
در طرف مقابل، گزینه های کلید شاتر دوربین، فیلم برداری، مد، تغییر وضعیت دوربین و گالری تصاویر به چشم می‌خورد. در منوی مد (Mode) این برنامه، گزینه‌هایی چون Auto (خودکار)، Pro (تنظیمات دستی)، Selective focous (فوکوس روی سوژه‌ی مورد نظر)، Panorama، Slow motion، Fast motion، Virtual shot (عکاسی به صورت 360 درجه) وجود دارد. همچنین کاربران می‌توانند حالت‌های بیشتری را از برنامه‌ی Galaxy Apps دانلود نمایند. دوربین گلکسی اس6 اج قادر است با حداکثر کیفیت2160p و با سرعت 30 فریم بر ثانیه به فیلم برداری بپردازد. همچنین این دوربین می‌تواند با کیفیت‌ 1080 پیکسل و با سرعت 60 فریم بر ثانیه فیلم‌برداری کند. قابلیت Slow motion موجود در این گوشی می‌تواند فیلم‌هایی با کیفیت HD و با سرعت 120 فریم بر ثانیه ثبت کند. 
 

نمونه عکس شماره‌ی 10: قابلیت Selective focous (فوکوسی بر روی عکس اعمال نشده است.)


فوکوس بر روی سوژه‌ی نزدیک
 
فوکوس بر روی سوژه‌ی دور
 

نمونه عکس شماره‌ی 11: حالت پانوراما
 
نمونه عکس شماره‌ی 12: حالت پانوراما

 
سامسونگ از یک حسگر 5 مگاپیکسلی برای دوربین دوم گلکسی اس6 اج استفاده کرده که می‌تواند عکس‌هایی با حداکثر رزولوشن 2592 در 1944 پیکسل و با نسبت تصویر 4 به 3 ثبت کند. کیفیت عکس‌های دوربین دوم اس6 اج کاملا راضی کننده است. اما آن چیزی که کاربران را به عکاسی با دوربین دوم این گوشی تشویق می‌کند، وجود قابلیت‌های جذاب و فراوان آن است. از مهم‌ترین ویژگی‌های به کار برده شده در دوربین دوم این گوشی می‌توان به زیبایی، واید سلفی و Virtual shot اشاره کرد. گفتنی است که این دوربین قادر خواهد بود با حداکثر کیفیت 4K به فیلم برداری بپردازد.

در ادامه توجه شما را به عکس‌های گرفته شده با دوربین گلکسی اس6 اج جلب می کنم.
 
نمونه عکس شماره‌ی 13
 

نمونه عکس شماره‌ی 14

نمونه عکس شماره‌ی 15
 
 

 

 

 

 

 

 

 

جمع‌بندی

احتمالا سامسونگ با تولید گلکسی اس6 اج پیش خودش فکر می‌کند نه‌تنها رهبری تکنولوژی موبایل دنیا؛ بلکه رهبری سبک زندگی (لایف استایل) کاربران را هم بر عهده گرفته است. شکی نیست سامسونگ با تولید گلکسی اس6 اج استاندارهای دنیای گوشی‌های هوشمند را حتی به میزان اندک تغییر داده و سعی کرده با تولید این گوشی چشم‌اندازی از آینده را به رخ رقبا و کاربران بکشد. اما این‌که گوشی‌های با لبه‌ی‌ خمیده، نسل بعدی تلفن‌های هوشمند باشند ادعایی بزرگ است که کاربران برای دیدن موفقیت یا شکست‌اش ‌چاره‌ای جز صبر ندارند.





 


به‌هر حال سامسونگ پس از سال‌ها توانست یک گوشی‌ زیبا و متفاوت از نسل‌ سری «اس» (S) تولید کند؛ محصولی که ریشه‌های نوآوری ‌در آن به‌وضوح دیده می‌شود. البته نمی‌توان از این موضوع هم صرف‌نظر کرد که سامسونگ در طراحی اس6 اج بیش‌تر به زیبایی لبه‌های خمیده توجه کرده تا کارایی آن‌ها. لبه‌های اس6 اج در مقایسه با گلکسی نوت اج زیباتر و ارگونومیک‌تر شده‌اند، اما در مقابل کارایی کم‌تری را در اختیار کاربران قرار می‌دهند. نکته‌ای که در این‌جا نباید از قلم انداخت این است که گلکسی اس6 اج، جز در لبه‌های خمیده و قیمت‌اش تفاوت بزرگ دیگری با اس6 ندارد. بنابراین اگر به دنبال گوشی‌ای هستید که علاوه بر ویژگی‌هایی چون امکانات سخت‌افزاری عالی، دوربین‌ بی‌نظیر و نمایش‌گری چشم‌گیر، حس متفاوت بودن را با خودش به‌همراه می‌آورد، خرید گلکسی اس6 اج گزینه‌ی مناسب‌تری برایتان خواهد بود.
 


 
مزایا:
بدنه‌ی تمام فلزی با روکش لایه‌ی محافظ گوریلا گلس4
نمایش‌گر 5.1 اینچی با بیشترین میزان تراکم پیکسلی تا زمان معرفی (577ppi)
شارژ بی‌سیم و قابلیت شارژ سریع
سیستم پرداخت «سامسونگ پی»
حسگر اثر انگشت دقیق و سریع (در مقایسه با گلکسی اس5)
رابط کاربری بهینه شده
دوربین 16 مگاپیکسلی باکیفیت با فاصله‌ی کانونی 1.9
عملکرد یکپارچه 64 بیتی (بین پردازش‌گر و سیستم‌عامل)
معایب:
لنز دوربین برجسته
شارژدهی متوسط باتری
 
 
 
۲۴ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۲۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آرمین رضوی

شاهکاری در قاب چرمی (نقد و بررسی LG G4)

شاهکاری در قاب چرمی (نقد و بررسی LG G4)

 
رقابت در دنیای پرچمداران گوشی‌های هوشمند دنیا هر روز داغ‌تر می‌شود و علاوه بر اپل و سامسونگ که با سهم بازار گسترده و محصولات متنوع خود طرفداران دوآتشه‌ای برای خود پیدا کرده‌اند، سایر تولیدکنندگان موبایل مثل HTC و LG و سونی هم در تلاشند تا با افزودن قابلیت‌های مدرن و هیجان‌انگیز، دل بخش بیشتری از خوره‌های تکنولوژی را به دست بیاورند.
LG در تمام این سال‌ها، هر چند هیچ‌گاه وسعت بازاری به اندازه‌ی رقیب هم‌وطن‌اش سامسونگ نداشت اما معمولا با محصولات شاخص و متفاوتی مثل سری شکلات توانسته بود مشکل‌پسندان متفاوت اندیش را با خود همراه کند. سامسونگ با بازارگرمی و تبلیغات استفاده از شیشه و فلز در محصولاتش، اپل با تبلیغات خیره‌کننده در مورد نرم‌افزار و سخت‌افزار هماهنگ و بی‌رقیب‌اش، هوآوی با قیمت‌های کم نظیرش و HTC با زرق برق طراحی‌های ظاهری و سنس‌اش به دنبال تحقق این مهم هستند. اما LG سعی دارد همه این موارد را یک‌جا باهم داشته باشد و آخرین و قدرتمندترین محصول خود را به بهترین نحو آماده رویارویی در ضیافت پرچم‌داران کند. 
گوشی G4، امید جدید LG برای فتح بازار گوشی‌های قدرتمند هوشمند، در روزهای ابتدای اردیبهشت ماه 1394 معرفی شد. در مراسم پرزرق و برقی که برای معرفی G4 برگزار شد، کره‌ای‌ها تمام تلاش خود را به کار بستند تا با نمایش انواع قابلیت‌های موجود در این گوشی به تمام دنیا بقبولانند که دوربین و صفحه‌ی نمایش G4 کیفیتی کم‌نظیر دارند که می‌تواند این گوشی‌ را با فاصله از سایر رقبای نامدارش قرار دهد.
تنها چند روز پس از رونمایی این گوشی، G4 در لابراتوار دیجی‌کالاست و سعی کرده‌ایم با بررسی دقیقی به راستی‌آزمایی ادعاهای LG بپردازیم. اگر شما هم در مورد این گوشی جذاب و شیک کنجکاوید با ما در این بررسی همراه باشید.

 

 
 

چرم یا پلاستیک، مسئله این است!

 
اولین موردی که ذهن یک خریدار G4 را به خود جلب می کند، این سوال است"چرم یا پلاستیک ؟" 
 
 
گوشی G4 اولین گوشی است که در مقیاس جهانی برای عموم کاربران با قاب پشت چرمی عرضه شد، همین مورد باعث می‌شود تا توجه کاربر به نسخه ی چرمی معطوف شود و بخواهند این گوشی را با قاب چرمی که رنگ‌های جذاب و جنسی منحصر به‌فرد در اختیار بگیرند. اما نسخه‌ای که برای نقد و بررسی به دیجی‌کالا رسید از جنس پلاستیک است. به همین خاطر شاید نتوانیم آنقدر که لازم است در مورد جنس چرمی سخن به میان بیاوریم. 

 

 

لبه‌ی بالایی گوشی درگاه اینفرارد و میکروفون دوم مکالمه را روی خود جا داده است. لبه های سمت راست و چپ همانطور که احتمالا حدس می‌زنید خالی هستند، هیچ کلید، شیار یا درگاهی در آن ها به چشم نمی خورد. لبه‌ی پایینی هم به ترتیب از چپ به راست میزبان جک 3.5 میلی متری هدفون، میکروفون اصلی مکالمه و پورت MicroUSB است. اما قاب پشتی گوشی شاید جایی باشد که اکثر کاربران بخواهند، در مورد آن بیش‌تر بخوانند. جنس مرغوب پلاستیک قاب پشتی و ساخت با دقت آن باعث شده‌ تا کاربر احساس کند یک گوشی با قاب فلزی را در دست گرفته است. از طرفی طرح لوزی الماسی شکل قاب پشتی جلوه‌ی خاصی زیر نور به آن می‌بخشد. در بالای این قاب شاهکار 16 مگاپیکسلی LG قرار دارد. طبق سنت چندین ساله طراحان LG در زیر این دوربین کلید‌های روشن/خاموش و کنترل صدا مشاهده می شوند. این کلید‌ها در مقایسه با G3 کمی کوچک‌تر شده‌اند و کلید روشن/ خاموش از حالت دایره‌ای به حالت مستطیل با دورهای گرد درآمده است. در سمت چپ دوربین حس‌گر لیزری تشخیص فاصله برای  فوکوس بهتر هنگام عکاسی و در سمت راست دوربین هم فلش LED از نوع دوگانه با دو نور سرد و گرم قرار دارد تا روشن کردن صحنه‌ی عکاسی در هر شرایط نوری را ممکن کند. در پایین قاب پشتی هم مثل G3 شاهد اسپیکر اصلی گوشی در سمت چپ هستیم اما این بار نوع منفذ‌های خروج صدا روی قاب تغییر کرده و تعداد زیادی حفره در کنار هم قرار گرفته‌اند تا یک حفره‌ی کلی وجود داشته باشد. در کنار این حفره ها هم برند G4 به چشم می خورد. شاید این لوگو برای تشخیص G3 و G4 از پشت در این قسمت قرار گرفته باشد! 
قاب پشتی قابلیت باز شدن دارد، در زیر آن شاهد درگا‌ه‌های سیم کارت و کارت حافظه‌ی جانبی هستیم. البته جایگاه باتری هم از این قاعده مستثنی نیست. البته نکته‌ی جالب وجود یک کلید که فقط آن را می‌توان به وسیله‌ی اجسام نوک تیز فشرد در زیر قاب پشت است. به نظر می‌رسد این کلید برای ریست سخت‌افزاری گوشی در روز مبادا زیر قاب برای کاربر کنار گذاشته شده باشد.چیزی که قبل‌تر در گوشی‌های سونی شاهد آن بودیم.  
تقریبا 75% روی گوشی G4 را صفحه‌ی نمایش 5.5 اینچی آن پوشانده است. قسمت پلاستیکی دور نمایشگر را هم با نوعی بافت تولید شده که مشاهده آن فقط در زیر نور ممکن می‌شود و به زیبایی قاب جلو افزوده است. در بالای نمایشگر اسپیکر مکالمه، حسگرهای مجاورت و روشنایی و دوربین 8 مگاپیکسلی عکاسی سلفی قرار گرفته‌اند. در زیر این نمایشگر هم لوگوی LG به چشم می‌خورد. 
نمایشگر تا حد امکان به لبه‌های راست و چپ نزدیک شده است قوس اندکی در بالا و پایین نمایشگر وجود دارد و همچنین  طراحی ارگونمیک قاب پشتی به کاربر کمک می‌کند تا  گوشی در دست به خوبی جا ‌گیرد و کنترل آن با یک دست ساده تر باشد. در نهایت باید گفت G4 در مقایسه با G3 ضخیم‌تر و سنگین‌تر شده، این مورد با توجه به یکسان بودن ظرفیت باتری و اندازه نمایشگر یکی از نقاط ضعف در طراحی G4 به شمار می‌رود.
 
 
اگر منتظر پاسخ سوال ابتدایی هستید باید بگوییم LG G4 با قاب پشتی از چرم طبیعی 6 رنگ دارد. این قاب شکیل و کلاسیک است و زیبایی خاصی به G4 می‌بخشد. البته برای در اختیار گرفتن این مدل باید مبلغ بیشتری خرج کنید. مدل پلاستیکی این مدل هم در سه رنگ به بازار عرضه می‌شود.
 

 

 

 

 

گستره‌ای فراتر از طیف رنگ قرمز و آبی و نه سبز!

 
مدیران و طراحان و حالا طرف‌داران LG به نمایشگر جدید خود در G4 می‌بالند. 20 درصد افزایش رنج نمایش طیف رنگ ها، 25 درصد روشنایی بیش تر و 50 درصد افزایش شفافیت در مقایسه  با G3 با همان مقدار مصرف انرژی چیزی است که در نمایشگر جدید LG به آن دست یافته است. همانطور که می‌دانید هنوز نمایشگری تولید نشده تا بتواند طیف کامل رنگ‌های قابل مشاهده برای انسان را نمایش دهد. اما از این میان شاید برای شما جالب باشد بدانید که نمایشگر جدید LG طیف رنگ‌های وسیع‌تری را تحت پوشش قرار می‌دهد. این نمایشگر 98 درصد از رنگ‌های استاندارد DCI (طرح‌ سینمای دیجیتال) به خصوص در طیف رنگ‌های آبی و قرمز را می‌تواند نمایش دهد، اما هنوز قادر به نمایش کامل طیف‌های رنگ‌ سبز نیست. این نمایشگر رنج دقیق‌تری از رنگ های قرمز را می‌تواند نشان‌ دهد، این‌ها همان رنگ هایی هستند که چشم انسان به دیدن تنوع بیشتری از آن‌ها عادت کرده و عملا نمایش‌ آن‌ها برای اولین بار در صفحه‌های گوشی ‌های هوشمند یک موفقیت بزرگ است. این پنل همانند پنل‌های OLED می‌تواند عمق بیشتری از رنگ‌ها را در گیرند و رنگ‌ها را زنده‌تر نمایش دهد و این در حالی است که انرژی کمتری نسبت به پنل های OLED مصرف می‌کنند. 
LG ادعا دارد رنگ های قرمز و آبی در این نمایشگر بسیار به رنگ‌های طبیعی که در محیط می‌بینیم نزدیک‌تر شده‌اند. اگر به تنهایی به صفحه‌ی G4 نگاه کنید شاید متوجه این تغییرات کوچک و بعضا بزرگ نشوید اما اگر چند گوشی را کنار هم قرار دهید می‌توانید از جزییات این تغییرات آگاه شوید. همچنین LG عمق رنگ سیاه در نمایشگر جدید‌اش به شکل قابل توجهی بهبود بخشیده. 

 

 
 
 

جدا از این قابلیت‌ها، نمایشگر جدید G4 رزولوشن 2.5K برابر با 1440 در 2560 پیکسل دارد. با توجه به 5.5 اینچی بودن این نمایشگر، در هر اینچ‌اش تعداد 537 پیکسل وجود دارند. این تعداد پیکسل در هر اینچ مقام دوم تراکم پیکسل را بعد از نمایشگر‌های پرچم‌داران سامسونگ به خود اختصاص داده‌اند. شاید گفتن این مورد که کاربر برای دیدن محتویات از زوایا مشکلی نخواهد داشت خیلی تکراری به نظر بیاید، اما در این گوشی جزییات نمایشگر از تمام زوایا به بهترین شکل قابل رویت هستند.

 
 
اما کاربر همچنان مثل بسیاری از گوشی‌ها و حتی پرچم‌داران سایر برند‌ها با دیدن جزییات زیر نور مستقیم خورشید با مشکل روبرو خواهد بود. درجهت بهبود کارایی در این نمایشگر، حس گرهای مجاورت، روشنایی و شتاب سنج برایش در نظر گرفته شده‌اند تا تمام قابلیت‌های موردنیاز را برای انجام موارد درخواستی کاربر را دارا باشد. البته همانند مدل‌های کوچک و بزرگ قبلی در گوشی‌های LG، G4 هم قابلیت‌های «دبل ناک» (Double Knock) و «ناک کد» (Knock Code) را دارد. 
 

 

 

انتخاب هوشمندانه، 808 به جای 810

 

پس از حرف و حدیث های بسیار در مورد داغ شدن گوشی هایی که از تراشه اسنپ‌دراگون 810 استفاده کرده بودند. همچنین هدر رفتن بالای انرژی در این تراشه، مدیران LG بر آن داشت تا از اسنپ‌دراگون 808 در پرچم‌دار جدیدشان استفاده کنند. تراشه اسنپ‌دراگون 808 از معماری 64 بیتی و لیتوگرافی 20 نانومتری بهره می برد. این تراشه، کورتکس A53 چهار هسته ای با قدرت پردازش 1.4 گیگاهرتر و همچنین پردازنده‌ی دو هسته‌ای کورتکس A57 با قدرت پردازش 1.8 گیگاهرتز را در خود جا داده است. در کنار این دو هسته هم آدرنو 418 با لیتوگرافیکی 20 نانومتری و قدرت پردازش 600مگاهرتز انجام امور گرافیکی را به عهده دارد. در کنار این پردازنده‌ها استفاده از 3 گیگابایت رم از نوع LPDDR3 با فرکانس 996مگاهرتز می تواند تامین‌کننده خوبی برای انجام بازی‌ها و برنامه‌هایی باشد که نیاز به قدرت بالای سخت افزاری دارند. شاید این تراشه به اندازه‌ی اسنپ‌دراگون 810 قدرتمند نباشد، اما LG با این انتخاب هوشمندانه توانست خود را از شر کاستی‌های بزرگ(گرم شدن بیش از حد و مصرف بیش‌از حد باتری) اسنپ‌دراگون 810 خلاص کند. 

 

 

 

 
برای G4 حافظه‌ی داخلی 32 گیگابایتی در نظر گرفته شده، البته می‌توان این حافظه را تا 128 گیگابایت به لطف کارت حافظه‌ی جانبی ارتقاء داد. شاید باز شدن قاب پشت و استفاده از MicroSD در پرچمداران  سایر برندها مثل سامسونگ و هوآوی دیگر امری خنده‌دار و منسوخ شده باشد. اما LG هنوز سعی دارد از MicroSD برای ارتقاء حافظه‌ی داخلی استفاده کند تا پرچم‌دارانش را در چند مدل ارایه نکند. این گوشی دارای 2 سیم‌کارت است و به لطف مودم LTE به کار رفته در داخل تراشه اسنپ‌دراگون 808 از شبکه‌ی 4G پشتیبانی‌ می‌ کند. در کنار این قابلیت‌ها شرایط برای استفاده از اینترنت پرسرعت از طریق Wi-Fi هم فراهم است. همچنین برای مکان یابی می‌توان از GPS و GLONASS کمک گرفت. همچنین بلوتوث نسخه‌ی 4.1 و NFC در این گوشی به خدمت گرفته شده‌اند و امکان استفاده از رادیو هم مهیا است. همچنین درگاه اینفرارد (مادون قرمز) هم برای کنترل لوازم صوت و تصویری در نظر گرفته شده‌ است. 
گوشی G4 با این شش ‌هسته پردازنده و سخت افزار موردنظر توانست نمره‌ی خوب 47956 را در آزمون AnTuTu کسب کند. البته این نمره به صورت غیر رسمی به ثبت رسید. عدم اجازه‌ی دسترسی برنامه‌های بنچمارک به اینترنت در رام استفاده ‌شده در نمونه‌ای که در اختیار دیجی‌کالا قرار گرفته بود، علت این موضوع بود. این نمره در مقایسه با نمره‌ی M9 که از اسنپ‌دراگون 810 استفاده می‌کند شاید کم تر باشد اما می‌توان گفت در آزمون پایداری، دمای G4 در حالات مختلف تغییر روی 39 درجه باقی ماند و تغییر چندانی نداشت. این مورد شاید یکی از دلیل LG در انتخاب هوشمندانه‌ی اسنپ‌دراگون 808 به جای 810 باشد.
 
 
باتری قابل تعویض 3000 میلی آمپر ساعتی از نوع لیتیوم-یون برای این گوشی در نظر گرفته شده که در مقایسه با G3 هیچ تفاوتی در ظرفیت و نوع نداشته است. این نوعی پس‌رفت برای LG محسوب می‌شود. البته این باتری به لطف تراشه اسنپ‌دراگون 808 از فن‌آوری «شارژ سریع2» (Quick Charge 2) بهره می‌برد و با شارژر اصلی تنها در 30 دقیقه 60 درصد شارژ می‌شود. 
 

 

LG UX 4.0 لباسی جدید برای G4 ؟

 
طبق ادعای LG از نسخه‌ی جدید از رابط کاربری با نام LG UX 4.0 در G4 استفاده شده، البته سیستم عامل اصلی، اندروید لالی‌پاپ نسخه‌ی 5.1 است. در این رابط کاربری تغییرات زیادی رادر مقایسه با LG G3 شاهد نیستیم و تنها در برخی از منو‌ها شاهد استفاده از انیمیشن‌های جدید هستیم. همچنین همانطور که اشاره شد در حالت کلی تغییرات زیادی در این رابط کاربری وجود ندارد. تنها شاید بتوان به تغییر نوع اعلان‌ها در این رابط کاربری در مقایسه با LG UI 3.0  اشاره کرد.
این اعلان‌ها به کلی تغییر کرده‌اند و در حد امکان شبیه به اعلان‌های اصلی اندروید لالی‌پاپ شده‌اند. در این رابط کاربری مثل رابط کاربری «سنس» (Sense) شاهد اضافه شدن امکان تغییر تم هستیم. در برنامه تغییر تم می‌توان از تم‌های پیش فرض استفاده کرد یا اینکه تم‌های جدید را دانلود و از آن‌ها بهره برد. تغییری در آیکون ها هم دیده نمی‌شود، همه همان‌هایی بودند که قبل‌تر در G3 شاهد آن بودیم. 
 

 

 

 

 

 

 

دوربینی با پوست چرم

 
شاید بی‌راه نبود که در کنفرانس معرفی G4، آقای «جونو چو» (Juno Cho) بعد از معرفی هر قسمت مثل صفحه‌ی نمایش یا قاب چرمی، تکه‌ای هم از قابلیت‌های دوربین G4 به میان می‌آورد. دوربین اصلی G4 را می‌توان نقطه‌ی قوت اصلی‌اش دانست. البته می‌توان این دوربین را یک شاهکار تمام عیار در زمینه‌ی دوربین‌های گوشی هوشمند از ابتدا تا کنون دانست. دوربین اصلی G4 دارای حس‌گر 16 مگاپیکسلی در مقایسه با حس‌گر 13 مگاپیکسلی G3 است. البته افزایش این عدد تنها نشان‌دهنده برتری این دوربین نیست. اجازه بدهید کمی دقیق‌تر این دوربین را بررسی کنیم، دوربین G4 دارای دریچه دیافراگم f/1.8  و سایز حس‌گر 1/2.6 اینچ است. این ارقام نشان می‌دهد که دوربین G4  هشتاد درصد بیشتر از G3 نور را جذب می‌کند. این لنز دارای «لرزشگیر اپتیکال نسخه‌ی 2» (OIS 2.0) است،  این بدین معنی است که این لنز در سه جهت محور در مقایسه با دو جهت در G3 دارای لرزش‌گیر است. البته LG ادعا دارد که سرعت شاتر را هم در این دوربین بهبود بخشیده است اما در آزمون‌های دیجی‌کالا چنین موردی اصلا وجود نداشت و سرعت ذخیره تصویر فقط در حالت JPG هم کم بود و زمان زیادی بعد از هر ثبت باید برای ثبت عکس بعدی صبر کرد. البته خبر‌هایی به گوش می‌رسید از اینکه این نسخه از سیستم‌عامل LG در رابط کاربری دوربین نقایصی دارد و با بروز‌رسانی رفع خواهد شد که تا به هنگام نوشتن این بررسی بروز‌رسانی برای آن ارایه نشد تا بتوانیم این مورد را دقیقا اعلام کنیم. 
یکی دیگر از قابلیت‌های اضافه شده، فراخوانی دوربین به وسیله‌ی دو بار فشردن کلید ولوم پایین است که به سرعت دوربین را برای عکاسی آماده می‌کند و امکان ثبت تصاویر لحظه‌ای را به کاربر می‌دهد. 
مورد دیگر اضافه شدن قابلیت ثبت تصاویر در حالت RAW DNG است. در این فرمت، تصاویر بدون اعمال هیچ‌گونه فیلتری ثبت ‌می‌شوند و این اجازه را به کاربر می‌دهد تا در آینده بتواند تغییرات لازم را از طریق نرم افزارهای خاص مثل فتوشاپ روی تصاویر خود انجام دهد. 
 
 
 
همچنین این دوربین از یک سخت‌افزار مخصوص به نام «سنسور طیف نور» (Color Spectrum Sensor)  بهره می‌برد که به ادعای LG اولین بار است در گوشی‌های هوشمند استفاده شده و وظیفه تشخیص نور محیط و تعادل در رنگ سفید را به عهده دارد تا بتواند نور تولید شده توسط فلش دوگانه دوربین را تعیین کند.
 
رابط کاربری دوربین در مقایسه با چیزی که در G3 آن را دیده بودیم کاملا متفاوت شده، در این رابط  کاربری سه حالت کلی برای عکاسی وجود دارند. این سه حالت «ساده» (Simple)، «تنظیمات ابتدایی» (Basic) و «تنظیمات دستی» (Manual) هستند. عکاسی ساده با حداقل امکانات است و عملا هیچ تنظیمی در اختیار کاربر قرار نمی‌دهد. تنها فوکوش و ثبت عکس، تنظیمات ابتدایی هم تنظیماتی پیش‌فرض مثل تنظیمات فلش، حالت عکاسی بین پاناروما، دوگانه (عکاسی همزمان با دو دوربین) و یا HDR را شامل می‌شود. اما نکته جذاب حالت دستی است که LG برای این تنظیمات سنگ تمام گذاشته. در این حالت می‌توان تنظیمات یک دوربین DSLR را در قاب گوشی G4 تصور کنید و به گستره‌ی تنظیمات وسیعی دسترسی داشته باشید. در این حالت یک هیستوگرام از نور نمایش داده می‌شود که به شما اجازه می‌دهد تا  سرعت شاتر و درجه‌ی ISO را تنظیم کنید تا بهترین تصویر ممکن را با توجه به شرایط محیطی ثبت کنید. البته تنظیماتی شامل تعادل رنگ سفید، فوکوس دستی و نوردهی خودکار هم در این حالت به چشم می‌خورند. 
 
 
اگر از این تنظیمات بگذریم، تصاویر ثبت شده توسط دوربین کیفیت خارق‌العاده دارند و کم‌نظیر هستند. تقریبا می‌توان گفت این دوربین رقیبی در بین گوشی‌های هوشمند ندارد. به خصوص تنظیمات دستی باعث می‌شوند تا با هر تنظیم دلخواهی اقدام به ثبت تصویر کنید و مثل یک عکاس حرفه‌ای، عکاسی کنید. در ادامه چند تصویر با توضیحات کامل ارایه می‌شوند تا بیشتر با دوربین G4 آشنایی پیدا کنید. 
 
تصویر سمت راست: تنظیمات دستی / تصویر سمت چپ : تنظیمات خودکار 
 
تنظیمات دستی - تکه‌ای از گل با کیفیت واقعی برای شما به نمایش در آمده است
 
تنظیمات اتوماتیک - در نور بسیار کم (فاصله‌ی 3 متری از یک لامپ 8 وات کم مصرف)
 
تنظیمات اتوماتیک - زیر نور مستقیم خورشید
 
همانطور که می‌بینید این تصاویر فاقد نویز هستند، نوردهی مناسب در هر شرایط نوری، حتی در تاریکی مطلق در این تصاویر وجود دارد و رنگ ها در آن‌ها کاملا زنده هستند و شفافیت رنگ‌ها هم تا حد بالایی حفظ شده است. 
کمی در مورد فیلم برداری G4 صحبت کنیم. این گوشی قادر است ویدیو‌هایی با کیفیت 4K برابر با 3840 در 2160 پیکسل را با صدای استریو و سرعت 30 فریم در ثانیه ضبط کند. کیفیت فیلم‌ها در حد قابل قبولی است، همچنین نور دهی خوبی هم دارند. متاسفانه در ثبت ویدیو‌های آهسته با 240 فریم در ثانیه، کاستی‌های زیادی در این دوربین و ویدیو های ضبط شده توسط آن مشاهده شد که شاید به علت عدم بروز‌رسانی نرم‌افزار دوربین است. 
خبرخوش برای سلفی دوستان اینکه دوربین سلفی G4 مجهز به حس‌گر 8 مگاپیکسلی در مقایسه با حس‌گر 2.1 مگاپیکسلی G3، شده است. این دوربین با دریچه دیافراگم f/2.0 می‌تواند تصاویر خوبی در نور‌های کم هم ثبت کند. همچنین تصاویر این دوربین کیفیت خوبی دارند و به حد کافی واید هستند. کاربر با خرید G4 می‌تواند خیالش از بابت عکاسی سلفی راحت کند.
 
 

جمع‌بندی

 
گوشی LG G4 برای رده‌ی بزرگی از کاربران ارزش خرید دارد. نه تنها خرید آن به کسانی که از گوشی‌های پیشرفته لذت می‌برند، توصیه می‌شود بلکه به عاشقان عکاسی هم خرید این گوشی توصیه می‌کنیم. دوربین اصلی این گوشی جای هیچ‌گونه بحثی به عنوان برترین دوربین در بین گوشی‌های هوشنمد را باقی نگذاشته است. همچنین تولید این گوشی در 9 رنگ و 2 جنس (پلاستیک و چرم) مهر تاییدی به قصد LG برای تصاحب بازار است. انتخاب هوشمندانه LG در مورد تراشه اسنپ‌دراگون 808 را با توجه به کاسته شدن از قابلیت‌های سخت‌افزاری قدرتمند نمی‌توان حرکت 100 درصد مثبتی دانست، اما دیگر از داغ شدن و مصرف بالای باتری 3000 میلی آمپری در این گوشی خبری نیست. صفحه‌ی نمایش G4 هم با استفاده از فن‌آوری کوانتوم حالا می‌‌تواند طیف رنگ گسترده‌تری از آبی و قرمز را نمایش دهد، صفحه‌ی نمایشی که چشمان کاربران احترام گذاشته و رنگ‌هایی را نمایش می‌دهد که چشم کاربران به آن‌ها عادت بیشتری دارد و به این ترتیب کیفیت خیره‌کننده‌اش را به رخ رقیبان می‌کشد. 
در G4 تمامی موارد و فن‌آوری‌های استفاده شده دست به دست هم داده‌اند تا کاربر تجربه ی متفاوتی نسبت به G3  را داشته باشد. اما این تغییرات تنها در مواردی توجه را به خود جلب می‌کنند و در مورادی هم کپی برابر اصل G3 هستند و فقط شاخ وبرگ‌هایی به آن‌ها داده شده تا متفاوت به نظر برسد. 
اگر قصد داشتن یک دوربین حرفه‌ای در گوشی خود، همچنین بدنه‌ای لوکس از جنس چرم در کنار سخت‌افزار و صفحه‌ی نمایش فوق‌العاده را دارید، G4 می‌تواند انتخاب خوبی برای عکاسی،  انجام امور روزمره و لذت از بازی‌های سنگین باشد. 
 
 
 
 
با هم نگاهی به مقایسه مشخصات فنی LG G4 با دیگر گوشی‌های رده‌بالا یعنی سامسونگ گلکسی S6، اچ‌تی‌سی وان M9، اپل آیفون 6 و پرچم‌دار پیشین شرکت LG، یعنی G3 می‌اندازیم.
 
مزایا:
بدنه‌ی چرمی و پلاستیکی با کیفیت
دوربین خارق العاده 
صفحه‌ی نمایش با رزولوشن و نمایش طیف رنگ عالی
طراحی خمیده برای در دست گیری بهتر
معایب:
نور کم صفحه‌ی نمایش زیر نور خورشید
بازدهی کمتر اسنپدراگون 808 در مقایسه با 810
باتری با ظرفیت پایین
 
 
 
۱۲ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۵۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آرمین رضوی

Huawei Ascend P7

 

Huawei Ascend P7

در اواسط بهار سال 2014 میلادی بود که شرکت هواوی از پرچم‌دار جدید، شیک و خوش‌رنگ و لعاب خود به نام Ascend P7 طی مراسمی در پاریس رونمایی به عمل آورد. این گوشی دنباله‌ای برای پرچم‌دار سال گذشته هواوی یعنی Ascend P6 به حساب می‌آید که توانست عنوان باریک‌ترین اسمارت فون دنیا را به نام خود ثبت نماید. هر چند به مدل جدید چنین عنوانی اطلاق نمی‌شود، اما شرکت هواوی در این محصول تعداد بسیار زیادی ویژگی‌ و قابلیت‌های قابل توجه را در ضخامتی 6.5 میلی‌متر اینچی کنار هم گرد آورده است. درست مانند P6، مدل P7 نیز با مواد درجه یک و اعلا ساخته شده است. P7 یک صفحه نمایش پنج اینچی از نوع IPS به خود می‌بیند که دارای رزولوشنی 1920 در 1080 پیکسل و با تراکم پیکسل بالای 441ppi می‌باشد. اندروید نصب شده بر روی این اسمارت فون نسخه‌ی 4.4.2 KitKat است؛ اما نکته بارز این سیستم عامل، رابط کاربری اختصاصی هواوی یعنی Emotion UI 2.3 است که بر روی آن قرار دارد. این اینترفیس ویژگی‌های زیاد و خوبی را به این نسخه از اندروید اضافه کرده است. مغز متفکر P7 را چیپ ست Kirin 910T با معماری ARM تشکیل می‌دهد. بر روی این چیپ یک پردازنده‌ی 4 هسته‌ای Cortex A9 دیده می‌شود که می‌تواند تا 1.8 گیگاهرتز فعالیت داشته باشد. در تست‌های انجام شده، این CPU عملکرد قابل قبولی داشت اما در حقیقت نمی‌تواند به پای پردازنده های قدرتمندی چون Krait 400 برسد. میزان رم پرچم‌دار امسال شرکت هواوی نسبت به پرچم‌دار سال گذشته‌ی خود تغییری نکرده و همان 2 گیگابایت حفظ شده است که به خوبی از عهده برنامه‌های نصب‌شده برخواهد آمد و نگرانی جدی از این بابت وجود ندارد. حافظه داخلی 16 گیگابایتی P7 نیز تقریبا کفاف نیاز اکثر کاربران خود را می‌دهد، با این‌ حال یک درگاه کارت MicroSD نیز برای افزودن حافظه بیشتر در آن تعبیه شده است. اما در پشت P7 یک دوربین 13 مگاپیکسلی با LED فلاش جا خوش کرده که سنسور نسل چهارم سونی را حمل می‌کند. اما نکته مثبت این گوشی در بحث دوربین، 8 مگاپیکسل بودن دوربین جلوی آن است. با چنین دوربینی و قابلیت Panorama Selfie آن، چه عکس‌های زیبایی که نمی‌توان با P7 تهیه کرد! در نهایت یک باتری لیتیوم یونی با ظرفیت 2500 میلی‌آمپر ساعت برای این پرچم‌دار در نظر گرفته شده که به گفته شرکت هواوی می‌توانید تا 15 ساعت در حالت 3G با آن صحبت کنید. حالت استندبای آن اما به رقم 400 ساعت خواهد رسید. این تمام ویژگی‌های مهم Ascend P7، پرچم‌دار سال 2014 هواوی است. در نهایت باید یک نکته را یادآور شد که این Ascend P6 بود که سبب شد تا نام و برند شرکت هواوی در اذهان عمومی دنیا نقش ببندد. حال شرکت هواوی با تولید Ascend P7 قصد دارد تا نام این کمپانی را در صنعت تلفن همراه تثبیت کند. خواننده‌ی نقد و بررسی Huawei Ascend P7 در دیجی کالا می‌باشید.
 

طراحی و ساخت

به علت طراحی بسیار نزدیک و شبیه به هم Ascend P7 و P6، تشخیص آن‌ها از یکدیگر کمی برای کاربران دشوار خواهد بود. در نگاه اول ممکن است کاربران گمان کنند که P7 از فلز برس خورده تشکیل شده است؛ اما باید گفت که این قاب به ظاهر فلزی، از شیشه ساخته شده که جنس بسیار مرغوبی را دارد. به واقع جنس بدنه‌ی گوشی به گونه ای است که به فلز بسیار شبیه است.
همان طور که می‌دانید پرچم‌دار قبلی شرکت هواوی یعنی Ascend P6 توانسته بود با ضخامت 6.2 میلی متر لقب باریک‌ترین اسمارت فون دنیا لقب بگیرد. اما اکنون با افزایش ضخامت 0.3 میلی متری P7 نسبت به P6، این لقب از این گوشی هوشمند سلب شده است. با همه‌ی این اوصاف، باز هم می‌توان پرچم‌دار سال 2014 شرکت هواوی را با 6.5 میلی متر ضخامت جزو باریک‌ترین اسمارت های دنیا به حساب آورد. همچنین P6 ابعادی به طول 139.8 و عرض 68.8 میلی متر دارد. با توجه به رشد 0.3 اینچی صفحه نمایش و کلا ابعاد این گوشی نسبت به نسل قبل، وزن آن هم 4 گرم سنگین‌تر شده است تا این گوشی 124 گرم سنگینی داشته باشد. در واقع این مقدار وزن، برای اسمارت فونی با این اندازه بسیار خوب می‌باشد. درست مانند P6 مدل P7 نیز با مواد درجه یک و اعلا ساخته شده است؛ یک حاشیه فلزی دور گوشی را پوشانده و جلو و پشت گوشی نیز با سپرهای قدرتمند گوریلا گلس 3 محافظت می‌شود.
 
بالای صفحه نمایش این گوشی، یک دوربین دوم باکیفیت 8 مگاپیکسلی حضور دارد که رزولوشن بسیار بالایی را به همراه دارد. در کنار آن سنسور مجاورت و خروجی صدای مکالمه جا خوش کرده‌اند. با توجه به قرارگیری دکمه های Back، Home و Menu بر روی صفحه نمایش، کلیدهای لمسی خازنی در پایین صفحه نمایش حذف گردیده و تنها نام Huawei در حاشیه‌ی پایین این نمایشگر دیده می‌شود.
 
لبه‌ی سمت راست این پرچم‌دار، تجمع اصلی دکمه های آن می‌باشد. در بالای این لبه کلید کنترل صدا قرار دارد. کمی پایین‌تر، دکمه‌ی گرد پاور/قفل صفحه نمایش به چشم می‌خورد که در مکان بسیار مناسبی طراحی شده است. در نهایت به ترتیب دو درگاه microSD و miniSIM در پایین دکمه‌ی پاور وجود دارند که به وسیله‌ی کاور پوشیده شده است. لبه‌ی سمت چپ عاری از هر شکاف یا کلیدیست.
 
لبه‌ی بالایی این گوشی نیز میزبان جک 3.5 میلی متری صدا است. همچنین یک میکروفون ثانویه جهت حذف سر و صدای اضافی و ضبط ویدئویی استریو، در سمت راست این جک حضور دارند.
 
میکروفون اصلی و پورت microUSB هم در لبه‌ی پایینی این دستگاه حضور دارند. گفتنی است که این لبه همچنان به حالت گرد می‌باشد و خبری از لبه های تیز و زاویه دار نیست.
 
در گوشه‌ی سمت چپ قاب پشتی، لنز دوربین 13 مگاپیکسلی و در کنار آن فلاش LED وجود دارند. در پایین پنل پشتی این گوشی، اسپیکر آلومینیومی آن قرار دارد.
 
در مجموع به علت استفاده‌ی شیشه در قاب جلو و قاب پشت این پرچم‌دار، همچنین پوشیده شدن آن توسط نواری فلزی، خود به خود و به طور ناخودآگاه ذهن کاربران را یاد تلفن‌های شرکت اپل می‌اندازد؛ ولی به هیچ عنوان نمی‌توان منکر جنس بدنه‌ی بی نظیر P7 شد.
 

صفحه نمایش

صفحه نمایش P7 نسبت به P6 پیشرفتی قابل توجه و چشمگیر داشته است. شرکت هواوی نمایشگر پرچم‌دار امسال خود را به 5 اینچ رسانده تا نسبت به نسل قبل خود رشد 0.3 اینچی داشته باشد. اما این شرکت چینی تنها به افزایش اندازه‌ی صفحه نمایش P7 بسنده ننموده و کیفیت آن را هم نسبت به P6 بهبود بخشیده است. نمایشگر IPS این گوشی، رزولوشن 1080 در 1920 پیکسل معادل با کیفیت Full HD را ارائه می‌دهد. تراکم پیکسلی آن نیز رقم بالا و خیر کننده‌ی 441ppi را بیان می‌کند که این میزان در میان صفحه نمایش‌های Full HD کم نظیر است. رنگ‌های به نمایش درآمده در این صفحه، عالی بوده و رنگ سیاه در آن از تاریکی خوبی برخوردار است. کنتراست رنگ‌ها قابل قبول بوده و هیچ اعوجاجی در تصاویر دیده نشد. زوایای دید در این گوشی بسیار عالی بودند به طوری که ما را مجذوب خود نمود. انعکاس نور این نمایشگر، به دلیل روشنایی بالا و قابل قبول آن، حتی در زیر نور مستقیم آفتاب هم رضایت بخش بود و نوشته ها خوانا بودند. اما صفحه نمایش P7 یک قابلیت ویژه دارد که به کاربران اجازه می‌دهد تا با دستکش به کار با این گوشی بپردازند. البته برای استفاده از این قابلیت P7 باید آن را از منوی تنظیمات فعال نمایید. گفتنی است که حالت Gloves Mode در این دستگاه، مصرف باتری را به طور چشمگیری بالا می‌برد؛ از این رو برای کاهش مصرف باتری مجبور خواهید بود تا در مواقعی که به این قابلیت احتیاجی ندارید، آن را غیر فعال نمایید. در مجموع نمایشگر P7 کیفیت بی نظیری داشت تا چشمان هر کاربری را به خود خیره نماید.
 

دوربین

در پشت P7 یک دوربین با کیفیت 13 مگاپیکسلی جا خوش کرده است که سنسور نسل چهارم سونی را حمل می‌کند و می‌تواند عکس هایی با حداکثر وضوح تصویر 4160 در 3120 پیکسل ثبت نماید. همچنین می‌توانید با دوربین این گوشی با کیفیت Full HD و با سرعت 30 فریم بر ثانیه فیلم برداری نمایید. در کنار این دوربین یک فلاش LED قرار دارد تا در محیط‌های کم نور، عکس‌های با کیفیتی ثبت نماید. با استفاده‌ی تنها یک فلاش LED در P7 مشخص می‌شود که هواوی تمرکز ویژه ای بر روی عکاسی در شب این گوشی نداشته و مانند بسیار گوشی‌های دیگر به یک فلاش بسنده نموده است. اما نکته مثبت این گوشی در بحث دوربین، 8 مگاپیکسلی بودن دوربین جلوی آن است. با چنین کیفیت دوربینی، مطمئنا P7 نظر تمام کسانی که عاشق گرفتن عکس‌های Selfie هستند را به خود جلب می‌نماید. علاوه بر این، دوربین دوم این پرچم‌دار مانند دوربین پشت، قابلیت عکاسی به صورت پانوراما و Beauty Shot را داراست.
 

 
رابط کاربری دوربین این گوشی از سادگی و زیبایی خوبی برخوردار است و همه چیز در آن طبق استاندارد می‌باشد. در سمت راست، گزینه‌ی تغییر وضعیت بین عکاسی و فیلم‌برداری، کلید مجازی شاتر و میانبر به گالری دیده می‌شود. در طرف مقابل و در بالای آن، گزینه‌ی تنظیمات پیشرفته وجود دارد که در آن می‌توانید به تنظیمات عکاسی، فیلم‌برداری و موارد دیگر دسترسی داشته باشید.
 

 
در قسمت تنظیمات عکاسی می‌توان به مواردی نظیر تشخیص لبخند (Capture Smile)، گرفتن عکس با لمس (Touch to Capture) و عکاسی پیاپی (Touch & Hold Burst Shoot) اشاره نمود. همچنین می‌توانید از همین منو، اندازه‌ی عکس‌ها را تغییر داد تا حجم عکس‌ها به طور قابل توجهی کاهش یابد. در پایین آیکون تنظیمات، تغییر وضعیت دوربین (جلو یا عقب)، حالت فلاش و حالت عکاسی دیده می‌شود. مدهای (Mode) در نظر گرفته شده در این گوشی شامل Smart، Beauty، HDR، Panoram، Filter و Best Photo می‌باشند.
از نظر کیفیت عکس‌ها می‌توان گفت که P7 تصاویر را باکیفیت و جزئیات خوبی ثبت می‌کند و رنگ‌ها نیز به صورت خیلی طبیعی و نزدیک به واقعیت شکل می‌گیرند. اما در طرف مقابل دوربین این گوشی در مقایسه با دوربین‌های دیگر با لنز 13 مگاپیکسلی نظیر گلکسی S4، کمی دارای نویز بود. بدون هیچ شکی می‌توان گفت که دوربین P7 نسبت به P6 پیشرفت قابل ملاحظه ای داشته است؛ اما در مقایسه با سایر 13 مگاپیکسلی های بازار، کمی کیفیت پایین‌تری دارد. در مجموع ما این قول را به شما می‌دهیم که دوربین این گوشی به خصوص دوربین جلوی آن به خوبی هر چه تمام‌تر، نیاز کاربران را برطرف می‌نماید.
 

سخت افزار

در زیر روکش پشتی P7، چیپ ست Kirin 910 با معماری ARM دیده می‌شود. بر روی این چیپ، یک پردازنده‌ی 4 هسته‌ای Cortex A9 قرار دارد که می‌تواند تا 1.8 گیگاهرتز به پردازش دستورات در این گوشی بپردازد. در تست‌هایی که انجام شده، این CPU به شکل خوبی از عهده کارها بر آمده اما اگر صادق و رو راست باشیم، نمی‌تواند خود را به پای پردازنده ای چون Krait 400 برساند. در کنار این پردازنده، چیپ گرافیکی Mali-450MP4 بر روی چیپ اصلی این گوشی قرار دارد تا وظایف گرافیکی در این گوشی را به نحو احسن انجام دهد. بر روی کاغذ، هواوی اسند P7 از قدرت چشمگیری برخوردار نیست و شاید نتوان پردازنده‌ی این گوشی را در حد یک پرچم‌دار دانست؛ در عمل نیز، نتیجه به همین صورت بود. حرکت بین منوها اندکی با کندی روبرو بود و برنامه های گوناگون نظیر دوربین کمی با تاخیر باز می‌شدند. به هر حال این مکث‌های گاه و بی گاه در این پرچم‌دار، قابل چشم پوشی نیست چرا که کاربران از گوشی‌ای که نام پرچم‌دار را با خود یدک می‌کشد، انتظار بیشتر از این دارند. اما بازی هایی نظیر Asphalt 8 به راحتی و نرمی در P7 اجرا شدند که نشان از عملکرد خوب این پرچم‌دار در بازی‌های سنگین دارد. به نظر می‌رسد که این مکث‌های اندک، به خاطر رابط کاربری مخصوص شرکت هواوی است که آن را سنگین نموده. در بحث رم نیز این پرچم‌دار، با رمی 2 گیگابایتی به خوبی از عهده برنامه‌های نصب‌شده برخواهد آمد و نگرانی جدی از این بابت نخواهید داشت. حافظه داخلی 16 گیگابایتی P7 نیز تقریبا کفاف نیاز اکثر کاربران خود را می‌دهد، با این‌ حال یک درگاه کارت MicroSD نیز برای افزودن حافظه بیشتر در آن تعبیه شده که می‌تواند تا 64 گیگابایت از این کارت حافظه جانبی پشتیبانی نماید.  
 

نرم افزار

شرکت هواوی، بالاترین ورژن سیستم عامل اندروید یعنی نسخه‌ی KitKat را به طور پیش فرض برای پرچم‌دار جدید خود به کار برده است. اما با توجه به ارائه و انتشار نسخه‌ی جدید سیستم عامل اندروید در ماه های بعد، انتظار می‌رود تا نسخه‌ی به روز آن برای این پرچم‌دار برسد. اما نکته بارز این محصول، رابط کاربری اختصاصی هواوی یعنی Emotion UI 2.3 است که ویژگی‌های بسیار زیادی را به این نسخه از اندروید اضافه کرده است. ویژگی‌هایی چون تغییر دلخواه تم، میانبرهای لاک اسکرین، تعداد زیادی ویجت و ...
از برنامه ها و ویژگی‌های اصلی این گوشی می‌توان به موارد زیر اشاره نمود. Harassment Filter برنامه ای شبیه به ابزار بلاک مزاحم تلفنی، حالتی به نام Do Not Disturb، آنتی ویروس آماده به خدمت، مد Power Saving و یک مدیریت هشدارها. همچنین هواوی یک برنامه ضد تبلیغاتی یا Ad Blocker نیز به UI خود اضافه نموده که مطمئنا باب میل جناب گوگل تبلیغات‌چی نخواهد بود!

 

 

باتریAscend P7 یک مدل باتری لیتیوم یونی با ظرفیت 2500 میلی‌آمپر ساعت به خدمت دارد که به گفته هواوی می‌توانید تا 15 ساعت در حالت 3G با آن صحبت کنید. حالت استندبای آن اما به رقم 400 ساعت خواهد رسید و در مجموع 3.5 ساعت برای شارژ کامل آن زمان نیاز است. به طور کلی با استفاده‌ی معمول از گوشی، باتری این دستگاه می‌تواند تا بیش از یک روز دوام آورد. اما در استفاده های بیش از این می‌بایست این گوشی را حداقل یک بار در روز و یا بیشتر شارژ نمایید.

 

جمع بندی

پیش از این، شرکت هواوی در P6، توانایی خود را در خلق اثر هنری و زیبا به همگان ثابت نموده بود. امسال هم برای این که این شرکت اثبات نماید که این سبک طراحی را در دستور سیاست ساخت تمام پرچم‌داران خود قرار داده است، Ascend P7 را در نهایت زیبایی خلق نموده که باید این شرکت را از این بابت و با تمام وجود ستود. به هر حال شرکت صاحب نام هواوی گوشی Ascend P7 را به عنوان پرچم‌دار جدید خود در سال 2014 معرفی کرد تا این گوشی بتواند از نام، آبرو و اعتبار این کمپانی چینی به نحوی شایسته دفاع نماید و البته بتواند به جنگ با رقبای سرسختی نظیر Samsung Galaxy S5، hTC M8، Sony Xperia Z2 و LG G3 برود. هواوی با علم بر این موضوع، پرچم‌دار جدید خود را به خوبی تجهیز کرده تا در این رقابت نفس گیر، بازنده میدان لقب نگیرد. بارزترین ویژگی P7 طراحی آن می‌باشد که به خوبی توانسته راه نسل قبلی خود را ادامه دهد. صفحه نمایش این گوشی، هم در اندازه و هم در کیفیت رشد چشم گیری داشته است. هواوی، صفحه نمایش P7 را به 5 اینچ و به کیفیت Full HD رسانده تا در این زمینه همپای سایر شرکت‌ها پیش رود. دوربین عقب و به خصوص دوربین جلو، نیز با کیفیت مثال زدنی در این گوشی آورده شده تا نیاز کاربرانی که به عکاسی Selfie علاقه‌ی وافری دارند، به طور کامل برطرف کرده باشد. سیستم عامل این پرچم‌دار هم در زمان ارائه کاملا به روز بوده و امید می‌رود که برخلاف نسل قبلی خود، آپدیت های سیستم عاملی و نرم افزاری را دریافت نماید. تا به این جای کار Ascend P7 اصلی‌ترین ویژگی‌های یک پرچم‌دار را دارا بوده اما فاکتوری که ممکن است کمی این پرچم‌دار را نسبت به سایر رقبا عقب بیندازد، پردازنده‌ی آن می‌باشد. پردازنده‌ی Cortex A9 این گوشی نسبت به سایر پرچم‌داران سال 2014 که عموما از Krait 400 بهره می‌برند، ضعیف‌تر می‌باشد. در آخر P7 از مشخصه محبوبی برخوردار است که شرکت‌های رقیب نظیر سامسونگ، سونی و اچ تی سی از آن بی بهره‌اند. P7 دقیقا مشابه P6 قیمتی بسیار مناسب و مقرون به صرفه دارد که سبب می‌شود تا کاربران در خرید این پرچم‌دار بیشتر وسوسه شوند. البته مقایسه‌ی این گوشی با پرچم‌داران سال گذشته‌ی کمپانی‌های مختلف، به هیچ عنوان قیاس اشتباهی تلقی نمی‌شود؛ چرا که چه از لحاظ امکانات و چه از لحاظ قیمتی تقریبا برابر می‌باشند و تنها تمایز آن‌ها، تفاوت در سال ساختشان می‌باشد.
 
مزایا:
قطر و وزن بسیار کم
طراحی و کیفیت ساخت چشم نواز
صفحه نمایش 5 اینچی از نوع IPS با کیفیت Full HD
رابط کاربری اختصاصی هواوی (Emotion UI 2.3)
دو گیگابایت حافظه‌ی رم
برخورداری از آخرین نسخه‌ی اندروید (KitKat) در زمان ارائه
دوربین اصلی با کیفیت 13 مگاپیکسل
دوربین دوم با کیفیت 8 مگاپیکسل
پشتیبانی از کارت حافظه جانبی microSD تا 64 گیگابایت
قیمت مناسب و مقرون به صرفه

 

معایب:
پردازنده‌ی نسبتا ضعیف نسبت به رقبا
 
 
۲۶ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۰۹ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آرمین رضوی

برترین تبلت‌های اندرویدی معرفی شده در سال 2014

پس از سال 2010 که اپل از اولین تبلت خود یعنی آیپد رونمایی کرد، موجی از تبلت‌های قد و نیم قد اندرویدی به بازار راه پیدا کردند. در طول 4 سال، این تبلت‌ها، هم از لحاظ سیستم‌عامل و هم از بعد طراحی، مسیر تکاملی خود را طی نمودند تا این که به وضعیت حاضر رسیدند. در سال 2014 تبلت‌های اندرویدی زیادی روانه بازار شدند. بسیاری از این تبلت‌ها با قیمت‌هایی پایین، میانه بازار را هدف قرار دادند. از جمله این تبلت‌های خوش‌ساخت و خوش‌قیمت می‌توانیم به سری فونپدهای جدید ایسوس، تبلت‌های متنوع لنوو و همچنین تبلت‌های 7 اینچی هوآوی و آلکاتل اشاره کنیم. اما در کنار این محصولات مقرون‌به‌صرفه، برخی از این تبلت‌ها هم اصطلاحا رده‌بالا بودند و برای رقابت با آیپدهای اپل قدم در میدان رقابت گذاشتند. در این مطلب با فاکتور گرفتن از میان‌رده‌های بازار، قصد داریم 5 مورد از برترین تبلت‌های اندرویدی معرفی شده در سال 2014 را به ترتیب زمان معرفی، با هم مرور کنیم.

 

 

 


 

1. سامسونگ گلکسی نوت 12.2


سامسونگ در نمایشگاه CES در دی ماه 93 (ژانویه 2014) مجموعه‌ای از بهترین تبلت‌های خود را معرفی نمود. در آن میان، گلکسی نوت پرو با نمایشگر 12.2 اینچی‌اش بیش از سایرین توجه صاحب‌نظران را به خود جلب کرد. این تبلت اندرویدی 12.2 اینچی، به مانند سایر اعضای خانواده نوت‌ها، از قلم پیشرفته S Pen بهره می‌برد. سامسونگ ادعا کرده که این تبلت به لطف قابلیت چند پنجره‌ای و مالتی‌تسکینگ می‌تواند نقش یک PC را نیز برای کاربر بازی کند. نوت پرو نسخه 12.2 اینچی، تمام ویژگی‌های یک تبلت رده‌بالا و خوش‌ساخت را داراست و برای افرادی که به صفحه‌نمایش‌های بزرگ علاقه‌مندند یک تبلت ایده‌آل به نظر می‌رسد.


 

 


 

2. سونی اکسپریا Z2


باریک‌ترین، سبک‌ترین و بالاترین مقاومت در برابر نفوذ آب و گرد و غبار؛ این‌ها صفاتی عالی هستند که سونی در چند سال اخیر برای رسیدن به آن‌ها کمر همت بسته است. این شرکت ژاپنی در اسفند 92 (فوریه 2014) از یک تبلت 10 اینچی ظریف و زیبا رونمایی کرد. ضخامت این تبلت 6.4 میلیمتر و وزن آن 426 گرم است. در زمان معرفی، این تبلت لقب باریک‌ترین و سبک‌ترین تبلت دنیا را یدک می‌کشید. البته شرکت اپل در مهرماه 93  توانست با آیپد ایر 2 رکورد سونی را بشکند و باریکی تبلت خود را به 6.1 میلیمتر برساند. با این حال، تبلت اکسپریا Z2 هنوز هم یکی ظریف‌ترین تبلت‌های بازار است.


 

 


 

3. سامسونگ گلکسی تب S


سامسونگ در جدیدترین تلاش خود برای تصاحب بازار تبلت‌ها در اواخر خرداد 93 (ژوئن 2014) دو محصول جدید را معرفی کرد. دو تبلت گلکسی تب S 8.4 و  و گلکسی تب S 10.5 آمدند تا رقبایی جدی برای آیپد مینی و آیپد ایر شرکت اپل باشند. سامسونگ در تبلیغات خود در مورد این تبلت‌ها بر روی دو ویژگی اصلی مانور زیادی داده است: نمایشگر Super AMOLED با رزولوشن 1600 × 2560 و ظرافت محصول. البته همه چیز به همین دو مورد خلاصه نشده است. سامسونگ امکان پاسخگویی به تماس‌های گوشی گلکسی S5 از طریق تبلت و همچنین امکان مدیریت و دسترسی به دسکتاپ ویندوزی را در این دو تبلت فراهم آورده و از سوی دیگر گلکسی تب S را به سنسور اثر انگشت مجهز کرده است.


 


 

4. سونی اکسپریا Z3 کامپکت


همان‌طور که اشاره شد، ژاپنی‌ها ابتدای سال 2014 از تبلت 10 اینچی اکسپریا Z2 پرده برداشتند. اما داستان سال 2014 به همین جا ختم نشد. سونی 6 ماه بعد، یعنی در شهریور 93 (سپتامبر 2014)، دستگاه‌های مختلفی را با نام اکسپریا Z3 روانه بازار کرد. از تلفن هوشمند 5.2 اینچی "اکسپریا Z3" و همچنین تلفن هوشمند 4.6 اینچی "اکسپریا Z3 کامپکت" که بگذریم، می‌رسیم به جدیدترین تبلت این شرکت، یعنی "اکسپریا Z3 تبلت کامپکت". سونی این تبلت را به عنوان سبک‌ترین و باریک‌ترین تبلت ضدآب 8 اینچی دنیا معرفی کرد. این تبلت را می‌توان رقیبی جدی برای آیپد مینی 3 اپل و گلکسی تب S مدل 8.4 اینچی سامسونگ دانست.


 

 


 

5. گوگل نکسوس 9


گوگل در مهرماه 93 (اکتبر 2014) از تبلت نکسوس 9 خود رونمایی کرد؛ محصولی که حاصل فکر مهندسی طراحان مشهور اچ‌تی‌سی است و بازگشتی برای حضور دوباره این شرکت تایوانی به دنیای تبلت. این محصول، نمایشگری 8.9 اینچی با نسبت تصویر 4:3 دارد. نکسوس 9 به همراه فبلت نکسوس 6، اولین محصولاتی بودند که با اندروید 5.0 معرفی شدند. کیفیت ساخت بسیار خوب، قدرت سخت‌افزاری بالا و دریافت سریع بروز‌رسانی‌های نرم‌افزاری، این محصول را به یکی از خواستنی‌ترین تبلت‌های سال 2014 و به طور حتم سال 2015، تبدیل کرده است.
 

۲۶ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۰۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آرمین رضوی

HTC Desire Eye

تکامل ناتمام

رونمایی از گوشی Desire Eye در ادامه رفتار جسته گریخته HTC صورت گرفت. این شرکت که در سالیان اخیر با چندین مرتبه تغییر مدیریت روبرو بوده مسلما با تغییر اهداف پیاپی نیز مواجه شده است. ابتدا One M8 را معرفی شد، بعد نسخه پلاستیکی آن یا همان E8 و بعد از آن‌هم مدل نسبتا میان رده Desire 816؛ که بعدا با دو نسخه تکمیلی Desire 820 و Desire 816G که اولی نسخه ارتقا یافته و دومی نسخه تنزل یافته 816 Desire  اصلی بودند. هنوز جوهر برچسب‌های بسته‌بندی Desire 820 خشک نشده، این شرکت Desire 826 را نیز معرفی کرده است. شاید کاربران به این سبک از تولید در محصولات شرکت‌هایی نظیر سامسونگ و سونی عادت داشته باشند ولی این شلوغی و بی‌سامانی در دامنه تولیدات HTC بی‌سابقه است؛ آن‌هم بدون تولید گوشی پرچم‌دار جدید! چندین گوشی نسبتا بالا رده از سوی این شرکت ساخته و روانه بازار شده‌اند که به نظر می‌آید به‌طور مصنوعی از سوی HTC سعی شده تا آن‌ها را کمتر ازآنچه توانش را دارند نمایش دهند تا مبادا مدل پرچم‌دار One M8 جذابیت خود را برای خریداران از دست دهد. عنصر جادویی که HTC از دستور پخت تمام این گوشی‌ها حذف کرده، همان بدنه تمام فلزی است که نشان پرچم‌داران این تولیدکننده است.

 

 

 

 

بدنهDesire Eye نیز از این قاعده مستثنا نبوده و دارای بدنه‌ی پلاستیکی بوده، اما از نوع مرغوب آن. چیزی که با دیدن Desire Eye از دیدنش متعجب شدیم درواقع وجود کلید سخت‌افزاری شاتر دوربین بر روی بدنه این گوشی بود و شاید وجود طرح‌های نوار دار که در Desire 820 هم از HTC دیده بودیم دیگر چندان عجیب نبود. البته دکمه در نظر گرفته‌شده برای دوربین این گوشی بدون نقص نیست و به اعتقاد بسیاری از افراد کمی سفت است، این سفتی بیش‌ازحد، باعث تکان خوردن دست کاربر در هنگام ثبت عکس شده، که نتیجه‌ای جز ثبت عکس‌های بلوری برای کاربر در پی ندارد. البته از طرف دیگر هم اگر این دکمه نرم‌تر از این بود احتمالا عده‌ی دیگری فشردن اتفاقی این دکمه در جیب را مطرح می‌کردند. البته ویژگی اصلی گوشی‌هایی که از کلید سخت‌افزاری دوربین بهره می‌برند را شاید بتوان اجرای اپلیکیشن دوربین این گوشی‌ها بدون نگاه کردن و آزاد نمودن قفل امنیتی گوشی دانست. با استفاده از این دکمه، (درست مانند سایر گوشی‌هایی که از وجود این دکمه بهره می‌برند) حتی زمانی که گوشی در جیب شماست قادرید بدون جلب توجه، دوربین گوشی را فعال سازید. در کل طراحی بدنه این گوشی از نقاط قوت آن به حساب می‌آید و استفاده از زوایای خمیده در گوشه‌ها و لبه‌های آن کاملا ملموس است. Desire Eye با داشتن ابعاد 151.7x73.8x8.5 میلی‌متر و وزن 154 گرم احساس بسیار خوبی را نیز در هنگام نگه داشتن در دست به شما منتقل می‌کند.


 

 وجود دهانه لنز بزرگ به همراه دو فلاش LED و دو حفره جهت تعبیه سنسورهای مجاورت و تشخیص میزان نور محیط و همچنین حفره دیگری برای میکروفون نویز گیر ظاهر نسبتا غیرمتعارفی برای نمای جلوی این گوشی به همراه آورده‌اند. البته یک میکروفون نویز گیر دیگر هم در پشت بدنه این گوشی جاسازی شده است تا از شنیدن صدای طرف مقابل در بهترین حالت ممکن اطمینان به عمل آید. درسمت چپ بدنه این گوشی نیز می‌توانید شیار کارت حافظه و سیم‌کارت نانو را پیدا کنید؛ که هر دو در کلاف‌هایی به رنگ نوار دور بدنه این گوشی محصورشده و با استفاده از درزگیرهای طراحی‌شده برای آن به‌آسانی اجازه ورود آب و گردوغبار را به داخل Desire Eye نمی‌دهند.
 

 

این گوشی در 2 رنگ سفید با نوار قرمزرنگ به دور بدنه و سرمه‌ای با  نوار آبی روشن و قسمت‌های سفیدرنگ در فاصله صفحه‌نمایش تا بالا و پایین گوشی به بازار عرضه ‌شده است.
 

 

سخت‌افزار

Desire Eye با بهره‌گیری از آخرین نسل پردازنده‌های 64 بیتی ساخت کوال کام موسوم به اسنپدراگون 801  از نوع 4 هسته‌ای با سرعت 2.3 گیگاهرتز در کنار پردازنده گرافیکی Adreno 330 و 2 گیگابایت حافظه، مجموعه بسیار جذابی را گرد هم آورده است. وجود 16 گیگابایت فضای ذخیره‌سازی داخلی به همراه بهره‌گیری از درگاه کارت حافظه microSD نیز نظر مساعد کاربرانی که حجم اطلاعات بالایی را ذخیره می‌کنند، برای این گوشی به همراه داشته است. در جدول زیر می‌توانید قدرت پردازش Desire EYE را با برخی گوشی‌های امروزی مقایسه کنید:
 


صفحه‌نمایش مورد استفاده در این گوشی از سوی HTC از نوع LCD لمسی خازنی با لایه محافظتی گوریلا گلس 3 بوده که در حدود 66 درصد مساحت سطح جلوی این گوشی را تشکیل داده است. این صفحه که دارای دقت 1920x1080 بوده با توجه به اندازه 5.2 اینچی خود دارای چگالی پیکسلی 424ppi نیز هست که عدد بالایی محسوب می‌شود. صفحه‌نمایش به کار گرفته‌شده در Desire Eye نیز مانند بسیاری از صفحات نمایش به کار گرفته‌شده در بسیاری از مدل‌های دیگر HTC از کیفیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است. توانایی نسبتا خوب نمایش رنگ سیاه و خوانایی  فوق العاده در زیر نور آفتاب نیز از دیگر نقاط قوت آن به شمار می آید. همچنین شما قادر خواهید بود به سادگی تنها با ضربه زدن بر روی صفحه نمایش، مانند بسیاری از گوشی های امروزی کار کلید پاور را انجام دهید.
 


 

جهت مقایسه صفحه‌نمایش این گوشی با سایر رقبا توجه شما را به جدول زیر جلب می‌کنیم:
 



 

 

 

 

نرم‌افزاراین گوشی که از سیستم‌عامل اندروید 4.4.4 کیت کت استفاده می‌کند قابلیت ارتقا به اندروید 5 لالی پاپ را دارد. رابط کاری بری سبک و دوست داشتنی  HTC Senes 6.0 هم برای این گوشی در نظر گرفته شده است. نرم افزار محبوب Zoe هم نسبت به نسخه‌های قبلی خود ارتقا پیدا کرده و حالا شما می‌توانید تجربیات خود را با سایرین به اشتراک بگذارید. شرکت HTC اپلیکیشن BlinkFeed را که برای دریافت خبر جزو بهترین‌هاست نیز در این گوشی فراموش نکرده؛ شما با استفاده از BlinkFeed می‌توانید زمینه‌های موردعلاقه خود را انتخاب نمایید تا اخبار مرتبط با آن را دریافت کنید.


 

ارتباطی

Desire Eye که از سیم کارت سایز نانو استفاده می‌کند از شبکه 3G و LTE 4G پشتیبانی می‌کند. همچنین استفاده ازشبکه Wi-Fi dual-band با پشتیبانی از گونه‌های a/b/g/n و قابلیت‌هایی دیگر نظیر DLNA و Wi-Fi Direct در این زمینه جایی برای گله باقی نمی‌گذارد. بلوتوث 4 با پشتیبانی از aptX در کنار NFC و رادیو FM با پشتیبانی RDS نیز  در این گوشی حتی کاربران سخت‌گیر را نیز راضی می‌کند.

البته عدم وجود دیود مادون‌قرمز در اکثر گوشی‌های HTC نیز عده‌ای از طرفداران را به سمت گوشی‌های LG و سامسونگ  سوق می‌دهد. جالب اینجاست که درعین‌حالی که قرار دادن این دیود بر روی این گوشی‌ها کار بسیار کم‌هزینه و ساده ایست بسیاری از شرکت‌ها از قرار دادن این ویژگی بر روی محصولات خود طفره می‌روند. شاید به همان دلیل که ترجیح می‌دهند شما اطلاعات خود را بر روی حافظه Cloud ذخیره کنید تا کارت حافظه...!
 

پیشتاز انقلاب سلفی

 HTC که اولین بار دوربین UltraPixel را بر روی مدل One M7 خود در فوریه 2013 معرفی کرد، درواقع با ساخت Desire Eye و One M8 Eye به تصمیم اشتباه خود اقرار کرده است. تصمیمی که در نگاه اول از دید بسیاری از کارشناسان فنی دوربین دیجیتال عاقلانه به نظر می‌آمد. وجود پیکسل‌های بزرگ‌تر در سنسور دوربین، که در نتیجه آن هر پیکسل میزان نور بیشتری دریافت می‌کند و درنتیجه تصویر نهایی تولید شده می‌بایست دارای نویز کمتری باشد؛ که البته این مورد تا حدی هم درباره گوشی‌های HTC که از فناوری UltraPixel استفاده می‌کنند صحت داشت؛ اما مسئله این بود که رقبا با داشتن اندازه سنسور برابر  یا بزرگ‌تر و همچنین رزولوشن  بالاتر به همراه الگوریتم‌های پیجیده پردازش تصویر توانستند بر فناوری UltraPixel چیره شوند. البته موارد استثنا هم وجود داشت، نظیر شرایط نوری بسیار ضعیف که HTC به لطف استفاده از پیکسل‌های بزرگ‌تر می‌توانست تصاویر بهتری تولید نماید.
 


گوشی HTC Dsire Eye با داشتن یک دوربین 13 مگاپیکسلی و دو فلاش LED در جلو توانست لقب مناسب‌ترین گوشی دنیا را برای ثبت عکس‌های سلفی را به خود اختصاص داد. شاید HTC با این کار بیشتر قصد جلب توجه و به راه انداختن هیاهو را داشته تا این که واقعا بهترین گوشی را برای ثبت عکس‌های سلفی بسازد. به‌هرحال تا این لحظه دوربین 13 مگاپیکسلی این گوشی با کیفیت‌ترین عکس‌های سلفی را در اختیار کاربران قرار می‌دهد. انجام این عمل نیز برای HTC به سادگی کپی کردن دوربین پشتی این دوربین با همان امکانات در جلوی آن بود.
 


 

شاید شنیدن اسم این گوشی خودبه‌خود این فکر را در ذهن شما تداعی کند که HTC حتما به خاطر وجود دوربین‌های بسیار باکیفیت این دوربین این نام را برای آن در نظر گرفته است و قطعا می‌بایست توانایی‌های دوربین این گوشی در حد بزرگانی نظیر Lumia 1520، آیفون 6 و گلکسی S5 باشد. البته مسلما HTC سعی داشته تا چنین کاری را انجام دهد و ظاهرا بر روی کاغذ توانسته است. اما وقتی پای عمل به میان می‌آید چه دوربین اصلی چه دوربین جلویی این گوشی ستاره میدان نخواهند بود. دوربین‌های رزولوشن بالای استفاده شده در Desire Eye به آسانی با مواجهه با شرایط نوری نامناسب نقطه ضعف‌های خود را نشان می‌دهند. استفاده از دو فلاش برای دوربین‌های این گوشی شاید در نگاه اول بسیار جذاب باشد؛ اما در شرایط نوری ضعیف حتا از دست این دو فلاش LED نیز کاری بر‌نمی‌آید. هرچند در روشنی روز و شرایط نوری مناسب دوربین‌های این گوشی چیزی از بزرگان این میدان کم ندارند و قادرند پا به پای ایشان در این مصاف بتازند. لازم به ذکر است که دوربین جلویی Desire Eye با استفاده از یک سنسور BSI سیزده مگاپیکسلی و لنز 22 میلیمتری با نسبت کانونی f/2.2، در مقایسه با دوربین اصلی که از سنسوری بسیار شبیه به دوربین جلویی و لنز 28  میلی‌متری با نسبت کانونی f/2.0 استفاده می‌کند، تصاویر واید تری را ثبت می‌کند.
 


حداکثر رزولوشن فیلم‌برداری در این دوربین همان 1080p با سرعت 30 فریم بر ثانیه همیشگی است و شاید HTC مدت‌زمان بیشتری نیاز دارد تا استاندارد 4K را برای گوشی‌های موبایل قبول کند. دوربین این گوشی از قابلیت‌هایی نظیر پانوراما، تشخیص چهره، HDR، فوکوس لمسی و ژئوتگینگ  پشتیبانی می‌کند.  ویژگی دوست‌داشتنی دیگر که در Desire Eye از آن استفاده شده Spilit Capture نام دارد؛ این قابلیت که هم در حالت عکاسی و هم در حالت فیلم‌برداری قابل استفاده است، با تقسیم صفحه به دو قسمت مساوی، دوربین اصلی و جلویی این گوشی را به‌صورت همزمان فعال ساخته و کاربر قادر است به عکاسی یا فیلم‌برداری اقدام کند؛ به طوری که تصویر هر دو دوربین در کنار هم به صورت یکپارچه ذخیره می‌شود.
 

شناگر جدید HTC

شاید سایه خبر دوربین جلوی این گوشی آن‌قدر سنگین بوده که این ویژگی مهم را که Desire Eye درواقع از اولین گوشی‌های ضد آب  HTC هست را نیز تحت شعاع قرار داده است. اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم، Desire Eye درواقع پس از Butterfly 2 تجربه دوم HTC در ساخت گوشی‌های ضد آب به شمار می‌رود. دومین گوشی HTC نیز، دارای گواهینامه IPX7 بوده و توانایی مقاومت در برابر گردوغبار و نفوذ آب را تا عمق یک متری تا 30 دقیقه دارد.
 


شاید بردن گوشی موبایل به قعر آب‌های آزاد کمی غیرمنطقی به نظر بیاید، اما قطعا شما تا به حال با مشکل تماس‌های از دست رفته مهم خود در هنگام حمام یا نگرانی استفاده از گوشی خود در هوای بارانی برخورد کرده‌اید. واقعا وقت آن رسیده که کلیه سازندگان، حداقل گوشی‌های بالارده خود را با چنین استانداردهایی روانه بازار کنند. کاری که به جرات می‌تواند سونی را پایه گذار آن نامید و البته سامسونگ نیز اخیرا به او ملحق شده است. همچنین موتورولا هم که از مدت‌ها پیش با ساخت گوشی‌های ضد آب خود نظیر Defy پا به این عرصه نهاده است (شاید حتی قبل از سونی) اما سونی این ویژگی را درمحصولات بالارده خود به صورت یک استاندارد در آورده است. ساخت گوشی Nexus 6 را از سوی موتورولا را می‌تواند رویکردی جدید از این شرکت برآورد کرد.
 

 

صدا

فعالیت‌های بسیار HTC از دیرباز برای بهتر نمودن تجربه هرچه بهتر گوش دادن به آهنگ و صدای محصولاتش باعث شده تا امروز نام این شرکت در کنار شرکت اپل به عنوان تولید کننده بهترین خروجی‌های صوتی برای گوشی‌های موبایل قرار بگیرد. Desire Eye نیز از این قاعده مبرا نبوده و تجربه دلنشینی را برای شما چه  از طریق خروجی هدفون وچه از طریق اسپیکرهایش برای شما رقم میزند.

شراکت HTC با Beats گوشه دیگری از تلاش‌های این شرکت برای بهبود کیفیت صدای محصولاتش بود. ولی پس از از دست رفتن اعتبار برند Beats و کیفیت نه چندان بالای بسیاری از محصولات این شرکت و همچنین غیر قابل تمدید بودن مدت قرارداد همکاری صورت گرفته، HTC تصمیم گرفت به این شراکت جنجالی پایان دهد. شرکت Monster Cable شریک تجاری اصلی Beats نیز به همین خاطر اخیرا از این شرکت شکایت کرده است. اگرچه، چندی بعد، در ماه می 2014، اپل اقدام به خرید Beats کرد؛ اما HTC نیز پا پس نگذاشت و همکاری خود را با غول عرصه تجهیزات صوتی جهان یعنی Harman آغاز نمود. کمپانی معظم Harman صاحب برندها تجاری معتبری نظیر Harman Kardon، Becker، JBL، AKG، Acoustics، Infinity، Lexicon و Mark Levinson است.

اسپیکرهای استریو روبه جلو  موسوم به BoomSound که مدت‌هاست امضای طراحی HTC بوده‌اند در نگاه اول ممکن است از دید شما پنهان بمانند؛ یکی از نگرانی‌های ما هم در هنگام انتشار عکس‌های  اولیه Desire Eye نیز این بود که مبادا HTC یکی از بهترین ویژگی گوشی‌های بالارده خود را در این مدل حذف کرده باشد؛ خوشبختانه باید بدانید که این اسپیکرها درست در همان جایی که انتظار می‌رفت به کار گذاشته‌شده‌اند و تنها با کمی دقت قابل مشاهده هستند؛ این اسپیکرها درست در شیارهایی که بین صفحه نمایشگر و تکه‌های بالایی و پایینی بدنه وجود دارند، به طرز استادانه‌ای جایگذاری شده‌اند. اسپیکرهای BoomSound از دوست داشتنی ترین ویژگی‌های این گوشی هستند؛ لذت بازی کردن و تماشای ویدیو با اسپیکرهای استریو رو به جلو به قدریست که به محض اینکه از این لذت بهره مند شوید دیگر قادر به رها کردن آن و استفاده از اسپیکرهای پشت گوشی آن هم به صورت مونو نخواهید بود؛ دلیل تشکیل صفوف به هم فشرده سازندگانی نظیر سونی با سری Z  خود موتورولا در Nexus 6 به دنبال HTC نیز همین موضوع است. ویژگی که بسیاری از بزرگان مانند آیفون 6، گلکسی S5، LG G3 و نوت 4 از آن بی‌بهره‌اند. در جدول زیر هم مقایسه خروجی هدفون Desire Eye را با چند گوشی دیگر مشاهده می‌کنید:
 


پیشرفت‌های HTC در زمینه صدا امروزه به جایی رسیده که وقتی این شرکت یک گوشی بالارده جدید معرفی می‌کند، انتظار همه از آن، داشتن اسپیکر و خروجی صدای بدون نقص است. اجازه بدهید دراین‌باره به نقل قول از چند وب سایت معتبر درباره کیفیت صدای این گوشی بسنده کنیم:

 

 

 

The audio-reproducing capabilities of the HTC Desire EYE are top-notch – the BoomSound speakers at the front produce pretty deep and loud sounds, with no perceptible audio distortion even at maximum volume.

توانایی‌های پخش صوتی HTC Desire EYE بی‌نظیر هستند. اسپیکرهای BoomSound نیز در جلو، صدایی بلند وعمیق ایجاد می‌کنند که حتا در بلندترین حالت صدا بدون اعوجاج هستند.


 

 

HTC made the perfect audio output a trademark for its smartphones. Today, we don't even consider it surprising when one of their smartphones posts chart-topping scores. The Desire Eye is yet another phone in a line of top-notch audio performers that can easily outclass any of their competitors.

HTC کیفیت صدای ایده آل را به امضای گوشی‌های هوشمند خود بدل ساخته است. امروزه وقتی گوشی‌های این  شرکت در بالای جدول قرار می‌گیرند اصلا برای ما تعجب آور نیست. Desire EYE هم یکی دیگر از محصولات این شرکت با صدای بی نظیر است که به آسانی بر هر یک از رقبا چیره می‌شود.

 


 

باتری

یکی از مهم‌ترین مشخصه‌های گوشی‌های هوشمند با توجه به میزان مصرف بالای باتری آن‌ها، طول عمر باتری است. گوشی Desire Eye با داشتن یک باتری 2400  میلی‌آمپر ساعتی و صفحه‌نمایش Full HD با اندازه 5.2 اینچ در کنار پردازنده اسنپدراگون 801 ساخت کوالکام  توانسته با بجا گذاشتن طول عمر باتری  ترکیبی 70 ساعت امتیاز خوبی را برای خود ثبت کند. این 70 ساعت شامل 19 ساعت مکالمه، 10 ساعت مرور صفحات وب، 10 ساعت و سی دقیقه نمایش ویدیو و باقی‌مانده این زمان به‌صورت استند بای بوده است. البته باتری این گوشی قادر است تا امکان 20 ساعت مکالمه در شبکه 3G را نیز فراهم آورد و به طور کلی عملکرد باتری Desire Eye را می‌توان خوب ارزیابی کرد.
از دیگر ویژگی‌های جذابی که HTC در این گوشی در نظر گرفته می‌توان به وجود ویژگی Quick Charge 2.0 اشاره کرد. قابلیتی که به کاربر امکان شارژ سریع 60 درصد باتری را ظرف مدت نیم ساعت می‌دهد.

در جدول زیر طول عمر باتری Desire EYE با بعضی از گوشی‌های امروزی مقایسه شده است:
 

 

نتیجه‌گیری

به‌هرحال این گوشی بالارده باشد یا نه، بدنه‌اش فلزی باشد یا پلاستیکی، بهایی که شما باید برای خرید آن می پردازید معادل بسیاری از گوشی‌های بالا رده است. LG G3، Galaxy S5، ONE M8 و Xperia Z3 همه گوشی‌هایی هستند که در رنج قیمتی کم و بیش مشابه با این گوشی قرار دارند. که در این میان Z3 و S5 هم مانند Desire EYE ضد آب هستند. البته Z3 و ONE M8 هم دارای اسپیکر استریو هستند، اما اسپیکرهای Z3 ضعیف‌تر از انواع HTC است. دوربین اصلی Desire EYE هم حرف چندانی برای گفتن در مقابل رقبا ندارد مگر اینکه بحث دوربین دوم پیش آید که در این حالت مسلما با نتیجه دیگری روبرو خواهیم بود. طول عمر باتری این گوشی هم در مقایسه با سایر رقبا جایی بین خوب و قابل قبول قرار دارد. طراحی و کیفیت بدنه علی رغم عدم استفاده از فلز بسیار خوب می‌باشد. توان پردازشی و گرافیکی هم با وجود آخرین نسل از پردازنده‌های دوست داشتنی کوالکام نیازی به تعریف ندارد. ظرافت ساخت HTC در سخت افزار و بدنه این گوشی هم همواره چشمان شما نوازش خواهند کرد. عملکرد روان و بدون نقص نرم افزاری هم مکمل آن خواهند بود تا تجربه‌ای لذت بخش، در استفاده از یک گوشی هوشمند برایتان رقم بخورد.




 

مزایا:
دوربین جلویی فوق العاده قوی
مقاوم بودن در برابر آب و گرد و غبار
وجود اسپیکرهای BoomSound
بدنه خوش‌ساخت با ابعادی مناسب

 

معایب:
کیفیت دوربین اصلی خیره کننده نیست
عدم وجود دیود مادون قرمز
 
۱۰ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۱۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آرمین رضوی

GALAXY Note 4

 
 
جسارت شرکت سامسونگ در تولید گوشی‌های با ابعاد بزرگ (فبلت) در نزد کاربران جهان به هیچ عنوان فراموش نمی‌شود. شرکتی که برای نخستین بار و در سال 2011 میلادی از نخستین فبلت خود و جهان به نام گلکسی نوت N7000 پرده برداشت. شاید تا قبل از رونمایی این محصول، کاربران با واژه فبلت آشنا نبودند و این شرکت کره‌ای سامسونگ بود که مردم را با دسته‌ی جدید «فبلت‌ها» آشنا نمود. بنابراین بدون هیچ شک و شبهه‌ای باید سامسونگ را آغازگر و صد البته پیشرو در زمینه‌ی فبلت‌ها دانست.
به واقع تولید گوشی 5.3 اینچی (و بزرگ‌تر از آن) در سال 2011 میلادی امری عجیب و غریب و مضحکه آمیز برای کاربران به حساب می‌آمد که سامسونگ جسور دست به تولید آن زد که با انتقادات و تمسخرهای فراوانی از سوی شرکت‌های مختلف روبرو شد. اما اکنون یعنی در سال 2014 میلادی، نه تنها تولید چنین گوشی‌های بزرگی مسخره آمیز نیست، بلکه کاربران از این قضیه کاملا استقبال می‌کنند.
مطمئنا شما هم در طول چند سال اخیر، از استقبال خوب و فروش فوق‌العاده‌ی گوشی‌های نوت سامسونگ باخبر شده‌اید. به واقع این دلایل، به تنهایی سبب شدند تا شرکت سامسونگ به این راه درست ادامه دهد و خط تولید گوشی‌های نوت خود را به ایستگاه چهارم برساند. ایستگاهی که قرار است این شرکت به مدت یک سال در آن توقف نماید و فروش خوبی را از آن بدست آورد. سامسونگ گلکسی نوت 4، در دوازدهمین روز از آخرین ماه فصل تابستان سال 93 خورشیدی در شهر برلین و در طی مراسم جهانی IFA معرفی گردید. مراسمی که سامسونگ علاوه بر نوت 4، از گوشی پر سر و صدای دیگری به نام گلکسی نوت اج (Galaxy Note Edge) رونمایی به عمل آورد. حال این فرصت نصیب ما شد تا نقدی کامل در مورد برترین فبلت همراه با قلم دنیا در سال 2014 یعنی سامسونگ گلکسی نوت 4 بنویسیم. پس با دیجی کالا همراه باشید.

 

 

طراحی و ساختطراحی سامسونگ گلکسی نوت 4 کاملا از نوت 3 الهام گرفته شده، به طوری که می‌توان این فبلت را نسل تکامل یافته‌ی نوت 3 دانست. برترین فبلت سال 2014 سامسونگ، 176 گرم وزن دارد و نسبت به نسل پیشین خود 8 گرم سنگین‌تر شده. بدین ترتیب سبک‌ترین گوشی خانواده‌ی نوت سامسونگ تاکنون را باید نوت 3 دانست که 168 گرم وزن دارد.
با وجود آن که اندازه‌ی نمایشگر نوت 4 نسبت به نوت 3 تغییری پیدا نکرده و در همان 5.7 درجا زده است، اما سامسونگ، از عرض کمتر و طول بیشتری برای نوت 4 استفاده نموده تا کمک شایانی در خوش دست بودن آن کرده باشد. نوت 4 دارای 153.5 میلی‌متر طول و 78.8 میلی‌متر عرض می‌باشد. ابعادی که سبب شدند تا ما این گوشی را باریک‌ترین و طویل‌ترین فبلت سامسونگ تا به حال بدانیم. اما سامسونگ اندکی ضخامت این فبلت خود را نسبت به نسل قبلش بیشتر کرده و به 8.5 میلی‌متر رسانده تا جا برای کاهش ضخامت برای مدل‌های بعدی سری نوت وجود داشته باشد!

 


 
جنس قاب پشتی سامسونگ گلکسی نوت 4 دقیقا مشابه نوت 3، از نوع پلاستیک طرح چرم بوده. این نوع قاب تاثیر بسزایی در وزن کم این محصول داشته است. اما قاب پشتی نوت 3 با نوت 4 کمی در ظاهر با هم تفاوت دارند. آن دوخت نه چندان جالبی که پیش از این بر روی قاب پشتی نوت 3 وجود داشت، دیگر در نوت 4 دیده نمی‌شود که این امر بر زیبایی برترین فبلت سال 2014 سامسونگ تاثیر گذاشته است.


 

 
با وجود آن که استفاده‌ی قاب پلاستیکی در نوت 4 مزیت‌هایی برای آن در پی داشته، اما با این حال استفاده از قاب فلزی در این گوشی می‌توانست مزیت‌های دیگری برای آن به همراه داشته باشد. برفرض مثال استفاده از قاب فلزی در نوت 4، طراحی این فبلت را یکدست‌تر و یکپارچه‌تر می‌کرد. بدون شک، یکی از انتخاب‌های اصلی افرادی که به دنبال فبلتی با جنس بدنه‌ی مرغوب و فلزی می‌گردند، آیفون 6 پلاس است و از این رو خود به خود نام فبلت نوت 4 سامسونگ از گردونه‌ی انتخاب‌های این افراد خارج می‌شود.
 
در بالای نمایشگر این گوشی سنسورهای مجاورت و نور و خروجی صدای مکالمه دیده می‌شود و در گوشه‌ی سمت راست، دوربین دوم باکیفیت 3.7 مگاپیکسل به چشم می‌خورد.
 
مانند اکثر پرچم‌داران سامسونگ،‌ پایین صفحه نمایش نوت 4، ‌محل قرارگیری دو کلید لمسی خازنی بک و لیست برنامه‌های در حال اجرا می‌باشد و بین این دو کلید،‌ دکمه‌ی فیزیکی هوم قرار گرفته که با لایه آلومینیومی مزین گشته است. همچنین همانند گلکسی S5، حسگر اثر انگشت این گوشی با دکمه‌ی هوم ادغام شده.

 
اما اوج هنر سامسونگ در طراحی و جنس بدنه نوت 4 را باید در لبه‌های آن دانست. جایی که شرکت کره‌ای سامسونگ برای اولین بار در گوشی‌های سری نوت خود از لبه‌های تماما فلزی (آلومینیومی) استفاده نموده تا ظاهری لوکس و بی‌نظیر به آن داده باشد، درست مانند آن چه در گلکسی آلفا شاهد بودیم. اما انحنای لبه‌های نوت 4 برخلاف بسیاری از گوشی‌های دور فلزی دیگر بوده و دارای مقداری برجستگی است. شاید سامسونگ با این کار خواسته طراحی این گوشی را از حالت یکنواخت بیرون آورده و جلوه ای متفاوت به آن بدهد.
اما با وجود تغییر جنس لبه‌های این فبلت، محل قرارگیری و دکمه‌های فیزیکی روی لبه‌ها هیچ تغییری نکرده‌اند. دکمه‌ی پاور یا قفل صفحه نمایش در لبه‌ی سمت راست این گوشی نشسته که به راحتی و با انگشت شست می‌توان به آن دسترسی داشت. در طرف مقابل نیز کلید به هم چسبیده تغییر صدا وجود دارد که به نظر می‌رسد اگر اندکی پایین‌تر قرار داشت،‌ برای کاربران بهتر بود. جالب است بدانید که سامسونگ کلیدهای ذکر شده را از جنس آلومینیوم ساخته.
 
در لبه‌ی بالایی این محصول جک استاندارد 3.5 میلی‌متری، میکروفون و فرستنده مادون قرمز قرار گرفته.

 
در لبه‌ی پایینی نیز پورت microUSB 2.0 و چند سوراخ میکروفون در اطراف آن دیده می‌شود و در گوشه‌ی سمت راست نیز قلم S Pen وجود دارد. به واقع استفاده از درگاه microUSB 2.0 برای نوت 4، ‌کاملا یک عقب‌گرد به حساب می‌آید؛ چرا که سامسونگ پیش از این در نوت 3 از درگاه سریع‌تر microUSB 3.0 استفاده کرده بود.

 
اگر به یاد داشته باشید؛ گلکسی S5 در چهار رنگ سفید، مشکی، آبی و بژ در زمان ارائه معرفی گردید. این رنگ‌بندی در نوت 4 کمی دست‌خوش تغییر شده است. سامسونگ رنگ آبی را برای برترین فبلت خود در سال 2014 به کار نبرد و به جای آن، از رنگ صورتی استفاده نمود. بدین ترتیب سامسونگ گلکسی نوت 4 در چهار رنگ سفید، مشکی، بژ و صورتی در بازار جهانی به فروش می‌رسد. گفتنی است که سامسونگ این رنگ‌ها را نیز مانند گذشته انحصاری کرده و معتقد است رنگ صورتی این گوشی عادی نبوده و شبیه شکوفه‌های گیلاس است، یا رنگ سیاه آن ذغالی بوده و طلایی به کار رفته در بدنه این گوشی به رنگ برنز نزدیک می‌باشد.

 

 

صفحه نمایشبسیاری از کاربران تلفن‌های هوشمند بر این باورند که اندازه‌ی فبلت‌ها به قدری بزرگ شده‌ که استفاده از آن‌ها با یک دست تقریبا به یک کار بسیار سخت و شاید غیر ممکن تبدیل گردیده. از این رو سامسونگ با توجه به نیاز و راحتی کاربران، سایز صفحه نمایش این محصول را نسبت به نوت 3 تغییری نداده و همان 5.7 اینچ را برای صفحه نمایش نوت 4 برگزیده. همچنین این نمایشگر از رزولوشن خیره‌کننده Quad HD بهره می‌برد. در حقیقت این برای اولین باری نیست که ما رزولوشن Quad HD را در بین پرچم‌داران مختلف می‌بینیم. پیش از این شرکت رقیب یعنی ال‌جی از این میزان وضوح تصویر در نمایشگر پرچم‌دار 2014 خود یعنی G3 استفاده کرده بود. همچنین پنل Super AMOLED استفاده شده در نوت 4، بیست درصد رنگ‌های بیشتری را نشان می‌دهد.

 

دوربین

دوربین این گوشی مجهز به یک سنسور 16 مگاپیکسلی است که نسبت به مدل گذشته، تا 60 درصد نور بیشتری را دریافت می‌کند. همچنین این دوربین مجهز به لرزشگیر اپتیکال تصویر (OIS) است. دوربین دوم آن هم به 3.7 مگاپیکسل رسیده که کیفیت بسیار خوبی را به همراه دارد. به نظر می‌رسد این روزها همه سلفی‌ها را جدی‌تر می‌گیرند و دلیل این ادعا می‌تواند قابلیت‌های ویژه‌ای باشد که شرکت‌های مختلف برای دوربین جلو تعبیه می‌کنند. سامسونگ نیز برای دوربین جلوی این فبلت کم نگذاشته. کاربران قادر خواهند بود تا عکس‌هایی 120 درجه‌ای با دوربین این گوشی بیندازند. اما اهمیت دوربین در این موارد خلاصه نمی‌شود. همین‌قدر بدانید که سامسونگ این بار در کنار استفاده از دوربینی قدرتمندتر، آینده‌نگر بوده و با توجه بیشتر به ضبط صدا، با استفاده از سه میکروفون که قادرند در 8 جهت مختلف به ضبط صدا بپردازند، نوید صدایی بهتر را دارد.
 

سخت‌افزار

همانند سایر پرچم‌داران کمپانی سامسونگ، نوت 4 هم در دو مدل با چیپست Exynos ساخت خود کمپانی سامسونگ و چیپست Snapdragon ساخت کمپانی Qualcomm معرفی و وارد بازار شده است. طبق روال، مدل مجهز به چیپست Exynos وارد بازار ایران شده. این مدل از چیپست Exynos 5433 استفاده می‌کند. این چیپست دو پردازنده‌ی چهار هسته‌ای را کنترل می‌کند که یکی برای محاسبات سنگین و دیگری برای محاسبات سبک طراحی شده است. پردازنده‌ی نخست Cortex-A57 است که قادر خواهد بود با حداکثر سرعت 1.9 گیگاهرتز دستورات این گوشی را مورد پردازش قرار دهد. اما پردازنده‌ی دوم یعنی Cortex-A53 است که می‌تواند با بیشینه سرعت 1.3 گیگاهرتز به پردازش دستورات گوشی بپردازد. همچنین وظیفه‌ی پردازش کارهای گرافیکی نسخه‌ی با چیپ Exynos نوت 4 نیز بر عهده‌ی Mali-T760 است که از عملکرد قابل قبولی برخوردار است.
اما سامسونگ هیچ ارتقایی در حجم حافظه‌ی RAM پرچم‌دار امسال فبلت های خود نسبت به سال گذشته نداده است و از همان 3 گیگابایت استفاده کرده است که از این بابت می‌توان نوت 4 را هم پای رقیبانی چون سونی اکسپریا Z3 و ال‌جی G3 دانست.
برخلاف نوت 3 که در سه حافظه‌ی داخلی 16، 32 و 64 ارائه و معرفی شده بود، نوت 4 در یک مدل آن هم با حافظه‌ی داخلی 32 گیگابایت عرضه گشته که بخشی از این حافظه توسط برنامه‌های از پیش نصب شده‌ی سامسونگ اشغال شده است؛ لذا سامسونگ برای بیشتر کردن حافظه‌ی این پرچم‌دار، یک درگاه microSD در نظر گرفته تا به وسیله‌ی آن بتوانید تا 128 گیگابایت دیگر، حافظه‌ی آن را افزایش دهید. در نهایت بایست قابلیت‌هایی چون سنسور مادون قرمز، بلوتوث نسخه‌ی ۴.۱، وای-فای دو بانده، شبکه‌ی پرسرعتLTE  و فناوری NFC را به نوت 4 اضافه نمود.

 

 

باتریهمان‌طور که می‌دانید این روزها تولیدکنندگان تلفن‌های همراه تلاش زیادی می‌کنند تا شارژدهی گوشی‌های خود را بهینه کنند. حتی کمپانی‌هایی که سالی یک گوشی تولید می‌کنند نیز به این امر باور دارند. محصول پیشرفته سامسونگ، خود دلیل این ادعا است؛ باتری نوت 4 قابلیت شارژ شدن سریع را دارد و می‌تواند تنها در مدت زمان 30 دقیقه، 50 درصد شارژ شود. همچنین حالت Ultra Power Saving Mode که پیش از این در S5 حضور داشت، در نوت 4 هم آورده شده. نوت 4 مجهز به یک باتری 3220 میلی آمپر ساعتی از نوع لیتیوم یونی است که توسط کاربر قابل تعویض می‌باشد.


 

سیستم‌عامل و نرم‌افزار

باز هم اندروید. سامسونگ این بار هم حاضر نشد تا در برترین فبلت سال 2014 خود از سیستم‌عامل تایزن استفاده کند. این بدان معناست که کاربران برای تماشای نسخه‌ی موبایلی تایزن، کماکان باید منتظر بماند. به هر حال نسخه‌ی 4.4.4 از سیستم‌عامل اندروید بر روی گلکسی نوت 4 به اجرا درمی‌آید. همچنین جدیدترین رابط کاربری سامسونگ یعنی تاچ ویز (TouchWiz) به عنوان پوسته‌ای برای این سیستم‌عامل طراحی شده که ظاهر این گوشی را بسیار شبیه به گلکسی S5 کرده است. در کل سامسونگ همانند S5، امکانات زیادی برای نوت 4 در نظر گرفته تا کاربران از کار با این گوشی نهایت لذت را ببرند.
 
حال نوبت به قلم S Pen می‌رسد. این قلم حس نوشتن بیشتری را نسبت به قلم نوت 3 به کاربر القا می‌کند و کاملا دگرگون شده است. همچنین سامسونگ قابلیت‌های این قلم را در نوت 4 بیشتر کرده تا کارایی بهتری را برای کاربران داشته باشد. سامسونگ قلم نوت 4 را در یک کلام ساده و نوآورانه دانسته. همچنین قابلیت انتخاب هوشمند (Smart Select) در این مدل گوشی‌ نوت به شکل بهینه‌تری آورده شده است.
حسگر ضربان قلب نیز همانند گلکسی S5 در این گوشی گنجانده شده که از دقت بیشتری نسبت به S5 برخوردار است. حسگر اثر انگشت در گلکسی نوت 4 با کلید فیزیکی Home ادغام شده‌؛ درست همانند کاری که در پنجمین پرچم‌دار سری S این شرکت دیده بودیم. در ابتدا لازم می‌دانیم طریقه‌ی کار با این حسگر را برایتان توضیح بدهیم. برخلاف عملکرد حسگر موجود در آیفون 5S، 6 و 6 پلاس که تنها می‌بایست یکی از انگشتان خود را بر روی آن نگه‌دارید تا قفل صفحه نمایش برایتان باز شود، در گلکسی نوت 4 می‌بایست این سنسور را سوایپ کنید به طوری که انگشتتان را از بالا به پایین بر روی این سنسور بکشید. بسیار واضح است که عمل نگه داشتن انگشت بر روی سنسور برای آنلاک کردن قفل صفحه نمایش کاری به مراتب آسان‌تر و راحت‌تر از سوایپ کردن خواهد بود.
در تست گرفته شده از حسگر اثر انگشت این گوشی، 10 بار به طور پی در پی صفحه‌ی نمایش را قفل کردیم و به وسیله‌ی این سنسور، قفل صفحه را آنلاک کردیم. در هر 10 مرتبه، گوشی به راحتی و با سرعت مناسب قفل صفحه را برایمان باز کرد و به هیچ خطایی مبنی بر عدم شناسایی اثر انگشت در طول این 10 مرتبه برنخوردیم.
همچنین می‌توانید حداکثر تا 3 اثر انگشت برای این سنسور تعریف کنید و برای خرید PayPal از طریق این سنسور اقدام نمایید. برای انجام خرید از طریق این حسگر تنها می‌توانید از 26 بازار مختلف در کشورهایی نظیر انگلستان، آمریکا، فرانسه، آلمان، ایتالیا و اسپانیا و ... استفاده نمایید که نامی از ایران در این لیست دیده نمی‌شود.
یکی دیگر از ویژگی‌های جالب سنسور اثر انگشت این گوشی، حالت Private Mode است. در این حالت می‌توانید تمام محتوای گوشی خود را شخصی‌سازی نمایید و به وسیله‌ی حسگر اثر انگشت و حالت‌های مختلف نظیر Pattern به این موارد دسترسی پیدا کنید. این بدین معناست که به راحتی می‌توانید گوشی گلکسی نوت 4 خود را با دوستان، آشنایان و یا حتی کودکان، بدون ذره‌ای نگرانی به اشتراک بگذارید. در نهایت باید بگوییم که در چند دفعه‌ای که ما با این سنسور کارکردیم و آن را آزمودیم، به مشکل خاصی با آن برنخوردیم.

 

یکی دیگر از سنسورهای قابل توجه در گلکسی نوت 4، سنسور ضربان قلب است که آن را از بسیاری فبلت های موجود در بازار متمایز کرده. اما سوال اصلی اینجاست که چقدر این وجه تمایز در این فبلت، برای کاربران مفید و کاربردی خواهد بود؟
این سنسور درست در قاب پشتی گوشی و در سمت راست فلاش دوربین واقع شده است. برای کار با این سنسور باید در ابتدا به برنامه‌ی S Health بروید و مشخصات فیزیکی خود را اعم از نام، جنسیت، تاریخ تولد، قد، وزن و میزان فعالیت خود را در طول هفته مشخص نمایید. بعد از این می‌توانید از برنامه‌ی S Health و سنسور ضربان قلب آن استفاده کنید. حال همه چیز برای استفاده از این سنسور آماده است و تنها باید گزینه‌ی Heart Rate را بزنید و سر انگشت خود را بر روی این سنسور (در قاب پشتی) به مدت چند ثانیه نگه دارید و سنسور به طور خودکار شروع به کار می‌کند. طبق دستور گوشی در طول این تست باید آرام بوده و با کسی مشغول به صحبت نباشید. باید گفت که عملکرد حسگر ضربان قلب موجود در این گوشی خوب و کاملا جواب گو می‌باشد و در طول کار با آن به مشکلی برنخوردیم. در واقع سنسور ضربان قلب موجود در گلکسی نوت 4 در مورد تمرینات بدنی و وضعیت فیزیکی کمک شایانی به شما خواهد نمود. اما ممکن است شما هم به این موضوع فکر کرده باشید که چقدر وجود این سنسور برای یک کاربر لازم و ضروری می‌باشد یا اینکه در طول یک هفته و یا یک ماه چند مرتبه به این سنسور احتیاج پیدا خواهید کرد و یا دانستن ضربان قلب برای یک کاربر عادی چه اهمیتی دارد. همه‌ی این سوالات نهایتا به این نتیجه منتج می‌شود که در عین کارکرد خوب و روان این سنسور، باید آن را وسیله ای برای جلب نظر و نگاه مشتری دانست و نباید آن را ابزاری کاربردی و لازم در اسمارت فون ها قلمداد کرد.


 

سخن آخر

همچنان به نظر می‌رسد که سری گلکسی نوت سامسونگ برترین گوشی هوشمند دارای قلم در جهان می‌باشد. همچنین بدون هیچ شک و شبهه‌ای می‌توان گفت که گلکسی نوت 4 سامسونگ برترین فبلت این شرکت تا به حال بوده. بنابراین می‌توان این گونه نتیجه‌گیری کرد که گلکسی نوت 4 سامسونگ برترین فبلت همراه با قلم دنیا در سال 2014 است و این قضیه آن را به انتخاب اول کاربران در این بخش تبدیل می‌کند. اگر هم بگوییم که سامسونگ گلکسی نوت 4 برترین فبلت اندرویدی تا به حال بوده، چندان ادعای بی‌جا و بی‌اساسی نکرده ایم. اما به هیچ عنوان نمی‌توان با همان اطمینانی که جملات بالا را در مورد برتری نوت 4 در بین فبلت‌های اندرویدی ذکر کردیم، در مورد برتری این فبلت در بین تمام فبلت‌های حال حاضر بازار بیان کرد. چرا که با پیوستن شرکت اپل به جمع سازندگان فبلت، دیگر به راحتی نمی‌توان، عنوان برترین فبلت دنیا را به سامسونگ گلکسی نوت 4 اختصاص داد.
 

در جدول زیر سعی نمودیم به شما در انتخاب گوشی مورد نظرتان کمک نماییم. پس با مطالعه این جدول، با رقبای اصلی در این سطح آشنا شوید.

با کلیک بر روی تصویر زیر می‌توانید به بررسی دقیق‌تر محصولات بپردازید.

 

مزایا:
صفحه نمایش QHD باکیفیت فوق‌العاده
پردازنده‌ی 8 هسته‌ای قدرتمند
باتری با عملکرد مناسب
قلم S Pen فوق‌العاده و بی‌نظیر
حسگر ضربان قلب
حسگر اثر انگشت
پشتیبانی از کارت حافظه‌ی جانبی microSD تا 128 گیگابایت

 

معایب:
نبود کلید شاتر برای دوربین
لنز دوربین برجسته با امکان جذب خط و خش
پورت microUSB 2.0 (در مقایسه با پورت microUSB 3.0 نوت 3)
عدم مقاومت در برابر آب و گرد و غبار
 
۱۰ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۰۹ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آرمین رضوی

سرفیس پرو 3؛ تبلتی که قرار است جانشین لپتاپ ها شود

 

 

 

 

 

                  سرفیس پرو 3؛ تبلتی که قرار است جانشین لپتاپ ها شود
 
تبلت ها به دنیای دستگاه های همراه نظیر تلفن‌های هوشمند متعلقند. اما لپ تاپ‌ها از دنیای دیگری آمده‌اند و وارث بی چون و چرای پی سی‌ها هستند. حال تصور کنید که یک شرکت قدر دنیای تکنولوژی بخواهد این دو پدیده را با هم آشتی دهد. در مورد مایکروسافت و محصول جنجالی‌اش یعنی سرفیس صحبت می‌کنیم. این غول فعال در عرصه تکنولوژی چند سالی است که تلاش می‌کند که سرفیس را به عنوان فصل مشترک دو دنیای تبلت ها و لپتاپ ها معرفی کند. آیا در تحقق این امر موفق خواهد شد؟ در ادامه سعی می‌کنیم به این سوال پاسخ دهیم.
مایکروسافت طی مراسمی در شهر نیویورک، از سرفیس پرو 3 رونمایی کرد. این تبلت حقیقتا تنه به تنه لپتاپ های امروزی می‌زند. سرفیس پرو 3 از نمایشگری 12 اینچی با رزولوشن  2160 در 1440 بهره می‌برد. این محصول بی نظیر با ضخامتی معادل 9.1 میلی متر، باریک‌ترین محصول دنیا با پردازشگر Core اینتل لقب گرفته است. سرفیس پرو 3 در واقع نسل سوم و به نوعی پرچمدار سرفیس های مایکروسافت به حساب می‌آید. این تبلت نسبت به نسل دوم سرفیس پرو از طراحی منطقی‌تر، نمایشگر بزرگ‌تر، قدرت پردازشی بالاتر و شارژدهی بهتری برخوردار است.
پیش از این، مدیران مایکروسافت سرفیس پرو را به عنوان محصولی معرفی می‌کردند که می‌تواند همه تبلت های رده بالا و گران قیمت بازار نظیر آیپد را پشت سر بگذارد. اما این بار آن‌ها دست از سر تبلت ها برداشته و مستقیم سلاح خود را به سمت بازار لپتاپ ها و به خصوص مک بوک ایر نشانه رفته‌اند. با نقد و بررسی آخرین جنگجوی مایکروسافت همراه باشید تا در کنار هم به برخی از سوالات کلیدی در مورد این محصول منحصر به فرد پاسخ دهیم.

 

طراحی و ساخت

پیش از همه به سراغ طراحی و مشخصات ظاهری سرفیس پرو 3 می‌رویم. این محصول بدون شک باریک‌ترین دستگاهی است که از پردازشگرهای سری Core i استفاده می‌کند. هم سرفیس پرو و هم سرفیس پرو 2 ضخامتی برابر با 13 میلیمتر داشتند. اما مهندسان مایکروسافت توانسته‌اند ضخامت جدیدترین نسل از این محصولات را به 9.1 میلیمتر برسانند. اما همه چیز به باریکی سرفیس پرو 3 محدود نیست. این تبلت به مراتب سبک‌تر از دو نسل قبلی‌اش است. پرو 3 حدود 790 گرم وزن دارد. این رقم برای پرو و پرو 2 بیش از 900 گرم بود. این قضیه وقتی جالب‌تر می‌شود که بدانید پرو 3 نمایشگری 12 اینچی دارد، یعنی 1.4 اینچ بزرگ‌تر از دو تبلت قبلی. حال بیایید وزن سرفیس پرو 3 را با مک بوک ایر شرکت اپل مقایسه کنیم. شما چه فکر می‌کنید؟ محصول مایکروسافت 800 گرم و مک بوک ایر 1350 گرم. اما باید منصف بود سرفیس پرو 3 یک تبلت تکامل یافته است و مک بوک ایر یک لپتاپ فوق مدرن!
 

گویا فن و صدای چرخش آن، جزوی جدایی ناپذیر از سرفیس های مایکروسافت است. این شرکت ادعا کرده که زین پس کاربران با صدای چرخش فن و وزش باد حاصل از خروج حرارت از آن مواجه نخواهند شد. ادعای مایکروسافت تا حد زیادی درست است اما این موضوع به معنای حذف کامل صدای فن نیست. 
 

یکی دیگر از پیشرفت‌های نسل جدید این تبلت مربوط به پایه نگهدارنده پشت آن است. در بررسی سرفیس پرو 2 اشاره کرده بودیم که پایه نگهدارنده این تبلت در دو زاویه مختلف قابل تنظیم است. اما باید بدانید که پایه نگهدارنده نسل سوم سرفیس پرو تکامل پیدا کرده و می‌توان آن را در حالات مختلف بین زاویه 22 درجه تا 150 درجه تنظیم کرد. این قضیه به بهتر دیده شدن نمایشگر کمک زیادی می‌کند.
 

با نگاهی به نمای روبرویی این محصول یک تغییر بنیادین دیگر هم مشاهده خواهید کرد: جای لوگوی ویندوز عوض شده است. همان‌طور که می‌دانید این لوگو در قالب یک دکمه خازنی عمل کرده و کاربر را به رابط کاربری موسوم به مترو (صفحه ای با موزائیک‌های رنگی) هدایت می‌کند. این دکمه که تا پیش از این بر روی طول تبلت بود، حال به عرض تبلت منتقل شده. اما دلیل این انتخاب مایکروسافت چیست؟ شاید می‌خواسته کاربران را متقاعد کند که می‌توانند از تبلت در حالت عمودی هم استفاده کنند.
 

شاید هم این مسئله با طراحی کاورهای جدید سرفیس پرو 3 مرتبط باشد. گویا کاورهای جدید مایکروسافت بخشی از حاشیه دور نمایشگر را می‌پوشانند. بنابراین منطق حکم می‌کرد که جای بهتری برای لوگوی ویندوز انتخاب شود. 
مایکروسافت در این محصول رنگ دودی را کنار گذاشته و به سراغ رنگ نقره ای رفته. بدنه تبلت هم همچنان خوش ساخت و زیباست و در آن از آلیاژ منیزیوم استفاده شده. با نگاهی به کناره های دستگاه درگاه Full USB 3.0، شیار microSD، درگاه موسوم به Mini DisplayPort و جک 3.5 میلیمتری هدفون را خواهیم دید.
 

قلم و کیبورد

قلم سرفیس پرو 3 فلزی بوده و از بلوتوث و باتری بهره می‌برد. اما خوب است بدانید که بر روی بدنه تبلت برای نگاهداشت قلم فضایی در نظر گرفته نشده. بنابراین شاید لازم باشد آن را در جیب یا کیف خود قرار دهید یا اینکه از جایگاه تعبیه شده بر روی کاور استفاده کنید. این قلم قابلیت‌های متعددی دارد. یکی از جالب‌ترین آن‌ها این است که می‌توانید تنها با فشار دکمه بالای قلم، تبلت را از حالت اسلیپ (Sleep) خارج کنید.
 

 

 


یکی از شکایات عمده خریداران سرفیس این است که چرا کیبورد مخصوص این محصول در پکیج اصلی دستگاه گنجانده نمی‌شود و چرا کاربران باید آن را به عنوان یک وسیله جانبی به صورت جداگانه خریداری کنند. در اکثر بازارها سرفیس پرو 3 در 2 نسخه با کیبورد و بدون کیبورد با قیمت‌های متفاوت به فروش می‌رسد. این مسئله نشان دهنده این است که مایکروسافت همچنان تصمیم ندارد سیاست خود را در این زمینه تغییر دهد.
کیبورد اختصاصی سرفیس موسوم به کاور (Cover)، هم یک کیبورد کامل است و هم از نمایشگر محافظت می‌کند. کیبورد (تایپ کاور) جدید مایکروسافت از نسخه های قبلی‌اش بزرگ‌تر است. این کاور از یک لولای اضافه بهره می‌برد که باعث تا شدن لبه بالایی کاور و اتصال آن به بدنه تبلت می‌شود. این طراحی با وجود ساده بودن، از لحاظ ارگونومیک پیشرفت چشمگیری محسوب می‌گردد؛ زیرا برای تایپ کردن زاویه بسیار مناسب‌تری را به کاربر می‌دهد. البته خیالتان راحت باشد؛ در سرفیس پرو 3 همچنان می‌توان از نسخه های قبلی تایپ کاور استفاده کرد.  
 

نمایشگر

ما همیشه نمایشگرهای سرفیس ها را تحسین کرده‌ایم. صفحه نمایش سرفیس پرو 3 هم از این قاعده مستثنی نیست. اول از همه باید تکرار کنیم که این تبلت نمایشگری 12 اینچی دارد. یعنی مایکروسافت بالاخره تصمیم گرفته کمی از استانداردهای رایج تبلت ها فاصله بگیرد و به طور جدی محصول خود را به عنوان جایگزین لپتاپ ها مطرح کند. لازم به ذکر است که پرو و پرو 2 نمایشگرهایی 10.6 اینچی داشتند.
 
تبلت مایکروسافت سرفیس پرو 3 در کنار مک بوک شرکت اپل

سرفیس پرو 3 به نمایشگری با رزولوشن 1440 × 2160 مجهز شده است. این صفحه نمایش از نوع ClearType Full HD بوده و با همراهی پنل IPS، زاویه دید خوبی به کاربر می‌دهد. انتخاب نسبت تصویر 3:2 هم به نوبه خود جالب توجه است. با وجود کوچک‌تر بودن این نمایشگر نسبت به نمایشگر مک بوک ایر، محصول مایکروسافت به خاطر رزولوشن بالاترش، ۶ درصد محتوای بیشتری را نسبت به نمایشگر ۱۳.۳ اینچی مکبوک ایر پیش روی کاربران قرار می‌دهد. 
 

سخت افزار و نرم افزار

سرفیس پرو 3 در کانفیگ های مختلفی روانه بازار شده و قیمت‌های متنوعی دارد. مایکروسافت، سرفیس پرو 3 را با 5 انتخاب اصلی عرضه می‌کند.
 

در نظر داشته باشید که اگر مدل‌هایی با فضای ذخیره سازی 64 یا 128 گیگابایت را خریداری کنید، تبلت شما 4 گیگابایت رم را در خود خواهد دید. حال اگر به سراغ مدل‌های 256 یا 512 گیگابایتی بروید، 8 گیگابایت رم خواهید داشت. با توجه به آپشنال بودن کیبورد، در مجموع 10 انتخاب پیش روی خریداران خواهد بود که همین مسئله، بازه قیمتی بسیار زیادی را برای سرفیس پرو 3 ایجاد خواهد کرد.
حال بیایید یک گانفیک متوسط از سرفیس پرو 3 را در نظر بگیریم. تصور کنید محصول مورد نظر ما نسل چهارم پردازشگر Core i5 موسوم به هزوِل (Haswell) و 8 گیگابایت رم را در خود دارد. با کمی اغماض می‌توان گفت که محصولی با این مشخصات با بسیاری از لپتاپ های خوب با رده کاربری عمومی، قابل رقابت است. در مجموع سرفیس پرو 3 از قدرت پردازشی بالایی برخوردار است و از این لحاظ یک سر و گردن بالاتر از سایر تبلت های ویندوزی بازار ایستاده. لازم به ذکر است که همچون دو نسل قبلی، در سرفیس پرو 3 هم از درگاه HDMI و GPS خبری نیست.
همان‌طور که تاکنون متوجه شده‌اید، سرفیس پرو 3 با سیستم عامل ویندوز 8.1 پرو همراه شده است. قابلیت‌ها و جذابیت‌های این سیستم عامل بر کسی پوشیده نیست. در بررسی تبلت های ویندوزی میان رده معمولا به این نکته اشاره می‌کنیم که نباید زیاد بر روی قدرت پردازشی این تبلت ها حساب باز کنید. اما در مورد محصولات سرفیس پرو و به خصوص سرفیس پرو 3 کمی داستان متفاوت است. سرفیس پرو 3 کاملا می‌توانند شانه به شانه لپتاپ های امروزی حرکت کند. بنابراین می‌توانید با خیال راحت، اجرای روان نرم افزارهای کاربردیتان را بر دوش این دستگاه بگذارید. با توجه به سخت افزار موجود در این مدل‌ها باید بگوییم کاربری روان و به دور از دردسری در انتظار کاربران است.
 

باتری و دوربین

به گفته مایکروسافت، سرفیس پرو 3 می‌تواند در حالت وای-فای تنها با یک بار شارژ کامل، تا 9 ساعت سر پا بایستد. همچنین در زمان رونمایی این محصول اشاره شد که این تبلت 15 تا 20 درصد شارژدهی بهتری نسبت به باتری نسل قبلی دارد. ادعاهای مایکروسافت را می‌توان تا حد زیادی تائید کرد. یک چیز حتمی است: شارژدهی باتری سرفیس پرو 3 بهتر شده. تست‌های مختلف نشان داده‌اند که باتری این تبلت در حالت وای-فای روشن و با روشنایی خودکار غیر فعال شده، قادر است چیزی حدود 7 ساعت و نیم ویدیو را بدون وقفه پخش کند. این رقم در شرایط مساوی، برای سرفیس پرو 2 کمی بیشتر از 6 ساعت و نیم بود. نسل اول سرفیس پرو هم در همین شرایط تنها 4 ساعت و نیم شارژدهی داشت.

در تمام تبلیغات صورت گرفته توسط مایکروسافت تلاش شده که این محصول به عنوان جایگزینی برای لپتاپ ها معرفی شود. تا این جا گفتیم که پرو 3 از برخی جهات حتی از مک بوک ایر اپل هم سَر تر است. اما از لحاظ شارژدهی باتری چطور؟ به طور حتم هنوز سرفیس پرو 3 چند قدم عقب‌تر ایستاده.
باتری محصول مایکروسافت نسل به نسل بهبود یافته و خود را به مرز شارژدهی آلترابوک های مدرن رسانده. لازم به ذکر است که باتری سرفیس پرو 3، از سرعت شارژ بسیار بالایی برخوردار است. به طوری که شما تنها در عرض 90 دقیقه می‌توانید بیش از 70 درصد باتری را شارژ کنید.

مایکروسافت این بار برای دوربین‌های محصول خود سنگ تمام گذاشته. این شرکت یک جفت دوربین 5 مگاپیکسلی را برای سرفیس پرو 3 در نظر گرفته است. هر دو دوربین قادرند با کیفیت 1080p فیلم‌برداری کنند. کیفیت عکس‌های گرفته شده توسط این دو دوربین هم رضایت بخش است، اما خُب، هنوز با ایده آل فاصله دارند. دوربین جلویی هم در مواقع نیاز در قالب وبکم عمل کرده و به بهترین شکل ممکن شما را در مکالمات ویدیویی با اسکایپ یا هر پیام رسان دیگری یاری می‌دهد.
 

جمع بندی

مایکروسافت، این غول دنیای تکنولوژی، در هنگام رونمایی از سرفیس پرو 3 محصول جدیدش را این گونه معرفی کرد: "تبلتی که می‌تواند جایگزین لپتاپ شما بشود". گویا سرفیس پرو 3 دیگر تنها قاتل آیپد نیست، بلکه آمده تا رقیب سرسختی برای رده بالاهای دنیای لپتاپ ها باشد. اگر تا دیروز همه آن را با آیپد ایر مقایسه می‌کردند، حال کار به جایی رسیده که آن را رقیبی برای مک بوک ایر اپل می‌دانند. سرفیس پرو 3 امسال با نمایشگری 12 اینچی، قلم و پایه نگه دارنده تکامل یافته، باتری بهتر و مجموعه ای از بهترین‌های سخت افزاری و نرم افزاری رونمایی شد. این روزها تبلت های ویندوزی متنوعی وارد بازار شده‌اند. اما این تنها سرفیس است که هم در بخش سخت افزار و هم در بخش نرم افزار زیر نظر یک شرکت واحد و با کیفیتی مثال زدنی تولید می‌شود.
 

از خوبی‌های این محصول زیاد گفتیم، اما نباید قیمت بسیار بالای این محصول، نبود GPS و فقدان درگاه HDMI را از یاد ببریم. در این که سرفیس پرو 3 ایده آل ترین تبلت برای عاشقان ویندوز است هیچ شکی وجود ندارد. اما آیا نیازهای آن‌ها با محصولی ارزان‌تر برآورده نمی‌شود. اینجاست که باید گفت همه چیز نهایتا به نیازهای مصرف کننده و بودجه‌اش برمی گردد. 



 
مزایا:
صفحه نمایش 12 اینچی و با کیفیت
پردازشگر قدرتمند
هشت گیگابایت رم
حافظه داخلی زیاد
طراحی ساده و مدرن
بهره مندی از درگاه Full USB بر روی بدنه تبلت
کیفیت بالای ساخت
ویندوز 8.1
پشتیبانی از قلم اکتیو
شارژدهی خوب باتری
همراهی کیبورد اختصاصی (Cover)

 

معایب:
قیمت بالا
نبود GPS
 
۱۰ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۰۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آرمین رضوی